پنجمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بیرجند به استادی همسفر سمانه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسهی «وادی چهارم و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240619_090423_541%5b1%5d.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سمانه هستم همسفر معین؛
خداوند را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم، تشکر میکنم از نگهبان لژیون سردار خانم مرضیه عزیز همچنین از نگهبان جلسه و گروه مرزبانی که این اجازه را به من دادند.
اگر شخصی از نظر جهانبینی به تعادل نرسد یعنی افکار، اندیشه، تفکرات و نگرش او همه افیونی و معتادگونه باشد میتوانیم بگوییم که درمان اعتیاد صورت نخواهد گرفت؛ تمامی آموزشها، نوشتارها، متون و هر چیزی که ما در کنگره داریم به نوعی در تغییر جهانبینی ما نقش دارد. اما یکسری از این آموزشها و نوشتارها هستند که خیلی درخشش و جایگاه ویژهتری دارند، دقیقاً وادیها از این دست آموزشها هستند وادیها مانند ستونهایی هستند که زیربنا و فونداسیون جهانبینی من را تشکیل میدهند. وادیها همان قوانینی هستند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم بر جهان ما حاکم هستند، برگرفته از فرمانهای الهی هستند راه و روش درست زندگی کردن را به من یاد میدهند. به من آموزش میدهد که چهگونه یک زندگی سالم داشته باشم.
اگر بخواهیم مروری بر وادیها داشته باشیم. وادی اول به من میگوید: که چهگونه درست فکر کنم جایگاه تفکر را به من آموزش میدهد. وادی دوم ناامیدی و پوچی را که یکی از مخربترین عوامل بازدارنده است را از من دور میکند؛ حالا که تا اینجا رسیدم و مقدمات حرکت خود را فراهم میکنم وادی سوم وارد عمل میشود و میگوید: هیچکسی به اندازه خودت به فکر تو نیست منتظر کمک بقیه نباش. من میخواستم حرکت کنم نگاهم به سمت بقیه بود و منتظر کمک دیگران بودم. اما وادی سوم به من گفت: از این خبرها نیست پس ناخودآگاه توجه من به سمت خداوند میرود، میگویم حالا که قرار نیست کسی به من کمک کند پس خدا میآید و مشکلات من را حل میکند. اما وادی چهارم وارد عمل میشود و میگوید: در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن؛ همین اول وادی نگرش من را نسبت به قدرت مطلق نشان میدهد.
من خودم وقتی وارد کنگره شده بودم یک دیدگاهی داشتم که فقط وقتی مشکل داشتم خدا را میدیدم، فکر میکردم که تمامی مسائل و مشکلات من را خداوند به وجود آورده است و خودش هم باید حل کند اما این وادی میگوید: نه! نباید این مسئولیت را به گردن خداوند بیندازیم.
وقتی که نمیتوانستم مسائل و مشکلات خود را حل کنم و هر روز ناامیدتر از قبل میشدم همیشه دنبال یک مقصر میگشتم حتی یک لیوان آب هم میریخت دنبال کسی میگشتم که آن را ریخته است. همیشه میگفتم چرا من باید این همه مشکل داشته باشم؟ چرا من باید همسرم مصرفکننده باشد؟ مگر من چهکار کردهام که خداوند این همه بلا بر سر من نازل میکند؟ خودم را بهعنوان یک انسان اصلاً نمیشناختم، نمیدانستم که خداوند چهقدر توانایی، قدرت و پتانسیلهایی را در وجود من قرار داده است.
در کتاب عشق جناب مهندس میفرمایند: بسان قلههای آتشفشان آرام و بیصدا؛ نیروهای من مانند همان قلههای آتشفشان هستند من باید به آنها جهت و حرکت بدهم و از آنها در جهت صراط مستقیم استفاده کنم. وادی چهارم به من میگوید: در مسائل حیاتی مسئولیت بر عهده خود من است. منظور از مسائل حیاتی چیست؟ یعنی هر مسئلهای که مربوط باشد به زندگی من و حیات من، این مسائل میتواند مشکلات جسمی باشد مثلاً من ورزش نمیکنم و به دنبال آن مشکلات جسمی به وجود میآید، بیمار میشوم، مسائل و مشکلاتی که در کارم به وجود میآید، مسئولیتهایی که به عهده من سپرده میشود همه در حیطه مسائل حیاتی قرار میگیرد حالا اگر من به دلیل جهل و نادانیام در صراط مستقیم حرکت نکردم و به سمت مصرف مواد رفتهام یکسری مشکلات و گرفتاریها برای خودم به وجود آوردهام این را که خداوند و دیگران برای من به وجود نیاوردند که الان توقع دارم دیگران برای من حل کنند، خودم با تمام رفتارها، گفتارها و کردارها مشکلات را به وجود آوردم پس خودم هم باید بتوانم مشکلاتم را حل کنم.
وادی سوم و چهارم حجت را بر من و شما تمام میکند، میگوید: نباید روحیه طلبکاری داشته باشید اگر دقت کرده باشید تمام انسانها وقتی مشکلی برایشان به وجود میآید این روحیه طلبکاری در آنها به شدت قوت میگیرد از زمین و زمان انتظار دارند که مشکلات آنها را حل کنند، ولی در این دو وادی ما یاد میگیریم که خبری از این چیزها نیست خود ما باید به فکر خود باشیم، خود ما باید سختیها را بپذیریم، باید حرکت کنیم. اگر این کار را انجام دادم، سختیها را پذیرفتم و حرکت کردم در نهایت به شادمانی و سرزندگی میرسم. اگر اینها را قبول کردیم ممکن است خداوند و یا سایر انسانها به ما کمک هم بکنند ولی این معجزه و این کمک کی اتفاق میافتد؟ وقتی که من با تمام وجودم با تمام قدرتم روی پای خود بایستم، سختیها را بپذیرم و شروع کنم به حرکت کردن اینجا ممکن است خداوند و بقیه به کمک من بیایند.
سیستم هستی جوری است که نمیتوانی نقش بازی کنی. اینکه من به ظاهر بگویم حرکت میکنم ولی ته دلم یک چیزی میگوید: بگذار خداوند کارت را انجام میدهد مشکلت را برطرف میکند. اینجا میگوید نه مبنا باید راستی و صداقت باشد. شما باید با تمام صداقت مشکلات خود را بپذیرید که الان در هر مشکلی هستید خود شما آن را به وجود آوردهاید، خودتان هم باید آن را حل کنید. اگر اینها را پذیرفتید مجذوب رحمت قدرت مطلق میشوید، همان چیزی که اساتید کنگره ۶۰ میگویند: اگر فرمانهای الهی انجام شوند و مشقها درست نوشته شوند آنگاه رسیدن به سلسله جبال حتمی خواهد بود. ممنون که با سکوت زیباتون به حرف های من گوش کردید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240619_090417_933%5b1%5d.jpg)
تایپ و ویرایش: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه( لژیون دوم )
عکاس خبری: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر معصومه( لژیون دوم )
ارسال خبر: همسفر مریم مرزبان خبری
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
99