English Version
English

خالق بی‌نظیر مسئولیت خود را به خوبی انجام می‌دهد

خالق بی‌نظیر مسئولیت خود را به خوبی انجام می‌دهد

سیزدهمین جلسه از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی‌ خصوصی کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی اسلامشهر با استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر فاطمه با دستورجلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من »روز سه‌شنبه بیست‌ونهم خردادماه ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

سخنان استاد؛

در ابتدا خدا را شکر می‌کنم که امروز در این مکان حضور دارم، از نگهبان جلسه خانم معصومه تشکر می‌کنم به‌خاطر فرصتی که به من دادند و از مرزبان‌ها و ایجنت محترم تشکر می‌کنم، همچنین از خانم مریم عزیز سپاس‌گزارم بابت همه زحماتی که کشیدند تا منِ فاطمه در جایگاه‌های خدمتی قرار بگیرم و از همسفرهای عزیز در لژیون‌هفتم تشکر می‌کنم و بابت وجودشان خدا را شکر می‌کنم، چراکه آن‌ها هستند تا من در لژیون قرار بگیرم و امروز در غالب لژیون‌ هفتم خدمت‌گزار باشیم؛ اما دستور‌جلسه امروز وادی چهارم "در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن، یعنی سلب مسئولیت از خویش" می‌باشد.
وادی‌ها هر کدام چراغی در مسیر زندگی ما هستند، وادی اول می‌گوید قبل از هرکاری باید تفکر کنم، وادی دوم می‌گوید که ما جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشتیم و وادی سوم می‌گوید که ما بیش‌تر از همه به خودمان فکر می‌کنیم و وادی چهارم می‌گوید که اگر من در هر مسائل حیاتی مسئولیت‌هایم را به خداوند می‌دهم یعنی از خود سلب مسئولیت کردم، همان‌‌طور که همه می‌دانیم در هستی مسئولیت‌ها همه دوطرفه هستند و هیچ مسئولیتی را نداریم که یک‌طرفه باشد، به‌عنوان مثال وقتی پدر خانواده نسبت به همسر و فرزندانش مسئولیتی دارد فرزندان یا همسر هم نسبت به پدر خانواده مسئولیت دارند.

بین مسئولیت‌ها حدومرزی وجود دارد و این حدومرز حتی در مسئولیتی که خداوند نسبت به انسان و انسان به خداوند دارد وجود دارد، چراکه خداوند می‌فرماید: من آب را از آسمان به شما به‌صورت باران نازل کردم که غذا و خوراک شما باشد، همان هوایی که ما تنفس می‌کنیم خداوند همه را به‌صورت نعمت‌هایی در اختیار ما قرار داده است، پس ما هم در قبال خداوند مسئولیت‌هایی داریم. به گفته جناب آقای مهندس وادی چهارم می‌خواهد یک مقداری این حدومرز مسئولیت‌های خداوند نسبت به ما و ما به خداوند را مشخص کند.

من قبل از وارد شدن به کنگره وقتی یک مشکلی پیش می‌آمد یک قیافه حق به جانب به خود می‌گرفتم، وضو می‌گرفتم و خلوت خیلی معنوی برای خودم به وجود می‌آوردم، هرچه قرآن و مفاتیح بود دور خودم جمع می‌کردم و می‌خواندم و یک منتی هم سر خدا می‌گذاشتم و می‌گفتم خدایا من راضیم به رضای تو، همه چیز را به تو می‌سپارم، تو قدرتمند هستی و باید هر مشکلی که دارم برای من حل کنی. این‌جا می‌خواهد بگوید اگر منِ فاطمه مشکل اخلاقی دارم، بدهکارم یا قرض بالا آوردم یا هر مشکلی دارم باید خودم مسئولیت‌ها را به عهده بگیرم و قبول کنم و حرکت کنم.

این‌طور نباشد که در ناامیدی خودم فرو بروم، گوشه‌ای بنشینم و هیچ حرکتی نکنم و همه مسئولیت‌ها را به خدا بسپارم. راز و نیاز و عبادت کردن خوب است؛ ولی یک شرطی دارد، باید در کنار همه این‌ها من حرکت کنم و تلاش و کوشش نمایم، مثلا فکر کنید شخصی امتحان دارد و به‌جای این‌که حرکت و کوشش کند و مسئولیت امتحانش را قبول کند از شب تا صبح ذکر بگوید، قرآن بخواند و دعا کند که خدایا من امتحانم را به خودت سپردم و فردا باید نمره قبولی را بگیرم، این‌جا همان سلب مسئولیت از خودمان و انداختن مسئولیت کارهایمان به گردن خداند است.
به نظرتان چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا من نمی‌توانم مسئولیت کارهایم را خودم قبول کنم؟ جوابی که این‌جا می‌توانیم بگوییم من اگر درباره خداوند شناخت واقعی پیدا کنم و خداوند را به معنای واقعی بشناسم دیگر این کار را نمی‌کنم و مسئولیت‌‌هایم را به گردن خداوند نمی‌اندازم، اگر کسی از منِ فاطمه بپرسد که خدا را می‌شناسی می‌گویم که بله، من خدا را خیلی خوب می‌شناسم، به خدا باور دارم، ایمان و توکل دارم؛ ولی اگر من خدای خودم را خوب می‌شناختم این حالم نبود و نباید دچار افسردگی می‌شدم، نباید حرص و جوش می‌خوردم و یک کوله‌باری از رنج و غم برای خودم به وجود می‌آوردم و شاید در حد زبان باشد.

خدا نکند جایی برای من مشکلی پیش آید، آن‌موقع است که همه چیز یادم می‌رود نه توکلی، نه ایمانی و نه باوری و همه چیز را فراموش می‌کنم و اصلا وارد عمل نمی‌شوم و فقط درحد زبان است. حالا ما چطور می‌توانیم خداوند را بشناسیم؟ باید از دروازه خودمان رد شویم که منِ فاطمه اگه خودم را بشناسم می‌توانم خدای خودم را بشناسم. در کنگره برای این‌که انسان را بشناسیم باید هسته انسان را بشکافیم، کنگره انسان را به دو دسته تقسیم می‌کند، صورآشکار و صورپنهان انسان.

در مورد صورپنهان مثل نفس، روح، ذهن چیز زیادی نمی‌دانیم؛ ولی در مورد صور‌آشکار منِ فاطمه فکر می‌کنم که خیلی می‌دانم که وقتی شروع به کسب کردن آگاهی می‌کنم، می‌بینم که چیز زیادی را نمی‌دانم، نه تنها در مورد جسم خودم هیچ اطلاعی ندارم هیچ کنترلی هم من روی جسم خودم ندارم و درون جسم من کلیه، کبد همه دارند منظم در شبانه‌روز کار می‌کنند و من هیچ اطلاعی در مورد آن ندارم، حتی من روی نفس کشیدن خودم هم کنترلی ندارم چون اگر کنترل نفس کشیدن من دست خودم بود در همان دقیقه اول فراموش می‌کردم نفس بکشم و نابود می‌شدم.
همه این‌ها می‌خواهد به من نشان دهد که وقتی جسم با این شکوه و عظمت سیستم هماهنگ کار می‌کند یک خالق بی‌نظیر دارد که این خالق مسئولیت خودش را خیلی خوب انجام می‌دهد و خیلی بیش‌تر از حد مسئولیت خودش به من نعمت و امکانات ارزانی داشته و حالا من به‌خاطر ناآگاهی مسئولیت‌هایی که دارم و باید قبول کنم به خداوند واگذار می‌کنم. امیدوارم با آموزش‌هایی که در کنگره می‌بینیم یاد بگیریم که مسئولیت‌‌هایمان را قبول کنیم و تلاش کنیم و در کنار آن خداوند هم ما را حمایت می‌کند تا بتوانیم مشکلاتمان را حل نماییم. در پایان وادی چهارم آقای مهندس در مورد نفس صحبت کردند که وقتی که من روی خواسته‌های خود کار کنم و آگاهی، دانش و آموزش را کسب کنم در یکی از سه مرحله نفس قرار می‌گیرم. از همگی شما عزیزان که به صحبت‌های من توجه کردید سپاس‌گزارم.

 

نفرات برتر مسابقات دور اول جام  عقاب‌طلایی 

والیبال 

دارت

شطرنج

بدمینتون

ایروبیک

تایپ: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فاطمه لژیون (هفتم)

عکاس خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون (سوم)

ویرایش: راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم

ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر خدیجه

همسفران نمایندگی اسلامشهر 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .