English Version
English

وقتی پذیرفتم احساس کردم چقدر حالم خوب است

وقتی پذیرفتم احساس کردم چقدر حالم خوب است

امروز، جلسه نهم ، از دوره هفتم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران، در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه؛ ( وادی چهارم و تأثیر آن روی من ) در روز سه‌شنبه، تاریخ 1403/03/29 ساعت ۱۷ آغاز به‌ کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

خوشحالم که در خدمت شما دوستان هستم و از راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم و از راهنمای لژیون سوم هم تشکر و قدردانی می کنم که اجازه خدمت به من دادند
وادی چهارم و تاثیر آن روی من
من می‌خواهم از اتفاقات زندگیم بگویم که چقدر تاثیر داشته وادی چهارم روی زندگی من.
من در سال1380دستم بر اثر سانحه‌ای قطع شد تو کارخانه‌ چوب بری در تهران مقصرم نبودم فقط خواستم کمک کسی دیگه ای بکنم.
وقتی که این اتفاق برای من افتاد با همه دنیا می‌جنگیدم  صاحبکار، کارگر، سازمان ها ادارات.
آنقدر این کار جنگیدن و ناراحتی را ادامه دادم که مصرف مواد من کشیدنی بود ولی 1 سال و نیم موادم را خوراکی انجام دادم از بس ناراحت بودم و فقط با همه می‌جنگیدم.
تا روزی که از طرف حلال احمر تهران گفتند دست مصنوعی شما آماده است رفتم برای تحویل دست مصنوعی بعداز یک سال و نیم وقتی رسیدم آنجا دیدم هستند آدم های دیگری که نقص عضو شدن و کارگر اداره برقی که دو تا دست هایش را نداشت.
من آنجا تازه متوجه شدم که تمام مسئولیت هایم را گردن صاحبکار و کارگر و اداره جات و خدا و همه انداخته بودم به غیر از خودم.
و آنجا خدا را شکر کردم که اگر خدا یک دستم را از من  گرفت خدا را شکر یه دست دیگه ام سالمه.
و من تو آن مدت ناراحتی  فقط داشتم به این فکر می‌کردم من یه خانواده دارم من دیگر توان کار کردن ندارم با سیگار فروشی کنار خیابان چکار کنم و چیزی جز این تو ذهنم نبود.
و وقتی مسئولیت کارام را گردن گرفتم وقتی پذیرفتم احساس کردم که باز متولد شدم و زنده شدم.
وادی چهارم  چقدر درست توضیح داده است بعد از 33 ماه که گذشت شروع کردم باز به ادامه زندگیم.
و خدا را شکر می‌کنم که کنگره 60 هست و من آشنا شدم که به اینجا رسیدم من چقدر خوشبخت و حالم خوبه من این حال خوب را مدیون مهندس دژاکام هستم مدیون آقا مسعود ایجنت شعبه شهباز هستم مدیون این جمع هستم.

من مسئولیت قطع شدن دستم را خودم گردن گرفتم و برگشتم به زندگیم هر کسی مسئول کارهای خودش هست و ما نمی‌توانیم گردن کسی بیندازیم.
وقتی تو باتلاق گیر افتادی نباید دست‌و پا بزنی چون پایین تر می‌روی.
خدارا شکر که توی کنگره 60 هستم ممنون که به صحبت های من گوش دادید.
تایپ: مسافرعلی لژیون سوم
ویراستاری و تنظیم : مسافر رحمن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .