English Version
English

با پرداخت پول دنوری حالم بهتر شد

با پرداخت پول دنوری حالم بهتر شد

جلسه سوم از دوره چهل‌ویکم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر بهمن نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه 《وادی چهارم و تاثیر آن روی من》 در روز سه‌شنبه ۲۹ خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

سلام دوستان بهمن هستم یک مسافر
تشکر می‌کنم از آقا مهران راهنمای لژیون ششم که فرصت این خدمت را در اختیار من قرار داد دستور جلسه از وادی چهارم در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش است و هر کس باید مسئولیت کار خودش را قبول کند و نمی‌توانیم مسئولیت هر کاری را به خداوند بدهیم مثل این می‌ماند که ما یک درختی بکاریم و به خداوند بگوییم تو بیا برو درخت را آبیاری‌ و نگهداری‌ کن! ما باید خودمان از آن درخت نگهداری و مراقبت کنیم تا بزرگ شود.
موقع ورودم به کنگره نمی‌دانستم این‌جا کجاست و راهنمای تازه‌واردین که درمان شده بود شد برای من الگو شد و راهنمایان کنگره ۶۰ برای من الگو شدند و پیش خودم گفتم چیزی که این‌ها به من می‌گویند راهی است که خودشان رفته‌اند و من هم باید این راه را بروم و ادامه دادم و خودم مسئولیت کارهای خودم را قبول ‌کردم و کارهای خودم را تا آن‌جا که از دستم برمی‌آید خودم انجام می‌دهم و بقیه‌اش را به خداوند می‌سپارم مسئولیت سپردن به خداوند مثل این است که من ماشینم را روشن، پشت درب پارکینگ بگذارم و بروم درب ماشین را نیز قفل نکنم و ماشینم را دزد ببرد بعد بگویم خدایا چرا این اتفاق‌ها برای من می‌افتد! نه این اشتباه خودت هست هر کجا که انسان فهمید مشکلش کجاست و مسئولیتش را به گردن گرفت از همان جا مشکلش را حل می‌کند اگر دوباره هم اشتباه کرد بار بعد اشتباه را انجام نمی‌دهد یک‌بار سر انسان کلاه می‌رود دوبار که نباید برود مثل این‌که بچه‌ات که به دنیا آمد بگویی خدا بزرگش می‌کند خدا بزرگ است ولی تو کارت را باید انجام بدهی و بقیه‌اش را بسپری به خداوند. وظیفه هر کسی است که مراقب بچه‌اش باشد من از زمانی که به کنگره آمدم گوش به فرمان راهنمای خودم بودم هر چیزی که به من گفتند تا آن‌جا که در توانم بوده انجام دادم و نافرمانی نکردم نتیجه‌اش این شد که خودم نجات پیدا کردم الان تریاک کیلویی ۱۵۰ میلیون تومان شده پس من ماهی ۱۵۰ میلیون تومان جلو هستم من اگر روزی هزار تومان در می‌آورم آن هزار تومان مال من تنها نیست من سه تا بچه دارم پس نمی‌توانم حق فرزندان و همسرم را ببرم بدهم تریاک بکشم یا باید روز اول مسئولیت قبول نمی‌کردم و یا این‌که قبول کردم درست انجام بدهم.
در زمان تاریکی هیچ‌کدام از مسئولیت‌هایم را انجام نمی‌دادم و بچه‌ام مریض می‌شد به خانمم می‌گفتم ببرش دکتر و هیچ اهمیتی به کار و زندگی نمی‌دادم وقتی مسئولیت کار خود را قبول نکنیم وسط جاده می‌مانیم مثل خود من که در وسط جاده تاریکی مانده بودم من در کنگره چیزهای خیلی خوبی دریافت کردم و هر روز دریافت دارم و با پرداخت پول دنوری حالم بهتر شد مقدار زیادی از مشکلاتم حل شد عضو لژیون سردار شدم حالم بهتر شد همسفرم را عضو لژیون سردار کردم حالم بهتر شد من روزی که دنور شدم این موضوع را در خانه مطرح کردم همسفرم گفت هرچی پیش ما احترام داشتی سه برابر شد به خاطر این‌که  بخشش بزرگی انجام داده‌ای.
تشکر می‌کنم که به حرف‌هایم گوش کردید.

نویسنده: مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .