English Version
English

در کائنات هر چیزی در جای خودش قرار دارد

در کائنات هر چیزی در جای خودش قرار دارد

جلسه ششم از دوره هشتم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران کنگره 60 نمایندگی حافظ با استادی راهنما همسفر آتنا، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر ربابه با دستور جلسه «وادی چهارم (در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن) و تأثیر آن روی من» در روز سه‌شنبه 29 خردادماه 1403 ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

آن جمله کلیشه‌ای که همه می‌گوییم خداوند را سپاسگزارم به نظر من کلیشه‌ای نیست، گاهی اوقات خداوند انسان‌ها را از آن جایگاهی که هستند به گونه‌ای تغییر می‌دهد که خود باور ندارد. بسیار خداوند را سپاسگزارم که در این جمع قرار گرفتم تا از احساسات و تجربیات شما استفاده کنم و انرژی بگیرم. از نگهبان محترم، مرزبانان عزیز و خانم سمیرا ایجنت محترم سپاسگزارم که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند.

وادی چهارم؛ یعنی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. خب! این وادی را همه ما مطالعه کرده‌ایم و هر کدام از ما یک برداشت زیبایی از آن می‌توانیم داشته باشیم. به نظر من اولین مشکل برای افراد سفر اولی که وارد کنگره می‌شوند این است که نمی‌دانند مسئولیت چیست؟ یا کلاً سلب مسئولیت می‌کنند و یا همه مسئولیت‌ها بر دوش خودشان می‌باشد که این اصلاً خوب نیست؛ زیرا اتفاقاتی باعث می‌شود که من اجازه ندهم تا دیگران در جایگاه خودشان زندگی کنند و‌ مسئولیت داشته باشند.

اگر از تجربه و زندگی‌ من آتنا با شش سال قبل که وارد کنگره شدم بگویم من سه مسافر دارم که همسر و دو برادرم هستند. من در زندگی‌ با مسافرم هیچ مسئولیتی را به ایشان نمی‌سپردم و تمام مسئولیت‌های زندگی بر عهده خودم بود؛ در واقع ایشان مانند یک ربات بودند، اصلاً هیچ کار ایشان را قبول نداشتم، حتی فرزندانم را هم به او نمی‌سپردم، زندگی با این طرز فکر خیلی سخت بود و من همیشه فکر می‌کردم من بهترینم و مدیریت بهتری دارم و من بهتر از ایشان صلاحیت زندگی را می‌دانم تا اینکه راهنما به من دستور دادند که مسئولیت دو فرزند خود را که مادرم از آن‌ها مراقبت می‌کرد به مسافرم واگذار کنم.

ابتدا این موضوع برای من بسیار سخت بود، نمی‌دانستم باید چه کار کنم، کنگره نیایم و یا اینکه دستور راهنمایم را اجرا نکنم؟ اما چون من بسیار فرمان‌بردار بودم فقط گفتم چشم؛ زمانی که مسافرم از فرزندانم مراقبت می‌کردند تا من بتوانم در کنگره حضور داشته باشم؛ در واقع در کنگره حضور فیزیکی داشتم و تمام افکارم پیش فرزندانم بود که چه می‌شود؟ آیا غذا می‌خوردند؟ برایشان مشکلی پیش نیاید؟ خب! زمانی‌هم که به خانه می‌رسیدم فرزندانم هر کدام در یک اتاق بودند و حتی غذا هم نخورده بودند؛ زیرا من از مسافر مسئولیت پدر بودن را گرفته بودم.

یکی دو ماهی از این موضوع گذشت؛ اما بعد از آن چقدر لذت بخش بود و مانند عبور از یک منطقه یخ‌زده بود؛ یعنی عبور از یک منطقه‌ای که من مسئولیتش را از مسافرم گرفته بودم بسیار سخت بود و اکنون باید مسئولیت را به او بر‌می‌گرداندم که شما باید جایگاه پدری‌ خود را داشته باشی و مسئولیت فرزندان را قبول کنی. اکنون فرزندانم به من می‌گویند که اگر می‌خواهی شما برو و به کارهایت برس بابا پیش ما است؛ درصورتی که قبلاً بی‌قرار من بودند و پشت سر من همیشه گریه می‌کردند.

می‌خواهم این را بگویم که اگر مسئولیت هر کسی پای خودش باشد و هر کسی به اندازه خودش مسئولیت‌پذیر باشد دیگر مشکلی نیست؛ به قول آقای مهندس که در «سی‌دی اندازه‌ها» می‌گفتند: «هر کسی اگر اندازه خودش را رعایت کند خیلی مشکلات برطرف می‌شود». خدا را شکر اکنون من به برکت کنگره خدمت‌های زیادی دارم، راهنما هستم، مرزبان ققنوس هستم، دانشگاه می‌روم و مادر دو فرزند هستم، در پارک طالقانی نیز در حال خدمت کردن هستم. خب! هماهنگ  کردن این کارها در کنار هم با دو فرزند کار سختی است؛ اما خدا را شکر آن مسئولیت‌هایی را که باید به هر کس داده می‌شد داده شد تا من هم به کارهایم برسم؛ یعنی وادی چهارم برای هر کدام از ما همین است که من بدانم که همان فرزند من یک مسئولیتی دارد و یا همسر من یک مسئولیتی را دارد.

من این را باید بدانم که اگر هر کسی سر جای خودش قرار بگیرد همه چیز در آرامش است و این باعث می‌شود که در صلح و آرامش زندگی کنیم. بعضی اوقات می‌گفتم که حتی همسرم اجازه ندارد که به فرزندان من مطلبی را گوشزد کند؛ در حالی که او سفر کرده است و از حال خوبی برخوردار است؛ اما این وادی باعث شد که من دیگر در مسائل آن‌ها دخالتی نکنم و به من اجازه داده شد تا متوجه شوم که در کائنات هر چیزی سر جای خودش قرار می‌گیرد و اگر قرار نگیرد هیچ چیزی از نظم و انضباط و تعادل خودش برخوردار نیست.

بسیار خوشحال شدم که در کنار شما عزیزان بودم امیدوارم که دوباره شما عزیزان را ببینم و به شما خدمت کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر زینب و مسافر محمود
تایپ و ویراستار: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
عکس و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی حافظ

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .