جلسه هشتم از دور نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صادق قم با استادی مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر پرویز و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» سه شنبه 29 خردادماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
![](/EditorFiles/Image/%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b6%db%b1%db%b8_%db%b1%db%b7%db%b5%db%b3%db%b1%db%b3.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
شاکر و سپاس گزار خداوند هستم که امروز به بنده اجازه داد تا این جایگاه را تجربه کنم، تشکر می کنم از راهنمای گرانقدر آقا مهران، از نگهبان جلسه، ایجنت و گروه مرزبانی که به من اجازه دادند تا امروز در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه این هفته: وادی چهارم و تأثیر آن روی من است که مسئولیت را در مسائل حیاتی به خدا سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، وادی چهارم را جناب آقای مهندس در قالب سه CD و متن کتاب عشق کامل توضیح داده است و اگر بنده بخواهم برداشت خودم را از این وادی بگویم، اینکه مرز و جایگاه من را در زندگیام مشخص میکند و همچنین مرز و جایگاه خداوند را هم در زندگی بنده تعیین و مشخص میکند. حالا در انتهای وادی چهارم که در کتاب عشق نوشته و تیتر بزرگ زدهشده که از ما حرکت و از خداوند برکت، تجربه شخصیام را اگر بخواهم از این یک جمله بگویم این است که برای من حدود چهار سال طول کشید تا همین یک جمله را متوجه بشوم که از ما حرکت و از خدابرکت و اینکه اول باید خودم حرکت کنم و در صراط مستقیم قرار بگیرم و بعد از خداوند بخواهم که کمکم کند تا حالم خوب شود، درصورتیکه من کاملاً برعکس این کار را انجام میدادم و صبح تا شب مینشستم و مواد مصرف میکردم و مشغول ضد ارزشها بودم ولی از خداوند میخواستم که حال من را خوب کند وقتیکه کلی مواد مصرف میکردم و کیفم کوک میشد تازه یاد خدا میافتادم که خدایا چرا من در این وضع گیرکردهام؟ چرا دچار این تاریکیها شدهام؟ و کلی چراهای دیگر ولی حاضر نبودم هیچ حرکتی بکنم، حاضر نبودم بهایش را بپردازم، حاضر نبودم هیچ قدم از قدمی بردارم برای حال خوب خودم، ولی بعد از کلی رفتوآمد و حال خرابی و سقوط آزاد و کمپ رفتن، تجربههای متفاوت متوجه شدم که باید اول خودم حرکت کنم و خدا را شکر در این مسیری که ما هستیم، کنگره مرزها را برای ما خطکشی کرده و فهمیدم که اول خودم باید در این مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم و حرکت کنم تا در ادامه نیروهای الهی و خداوند هم به کمک من بیایند و در حقیقت کمک خداوند در گروی حرکت صحیح و حرکت درست من است و اگر من خودم وظیفهام را بهعنوان یک رهجو و بهعنوان یک انسان بهدرستی انجام بدهم و نیروهای الهی چه بخواهم و چه نخواهم به کمکم میآیند و نیازی به غر زدن و گله و شکایت من نیست، اگر من وظیفه خودم را انجام بدهم و نقش خودم را بهدرستی ایفا کنم نیروهای الهی به کمکم میآیند و خداوند سریع و الحساب است همانطور که برای من بود خب نگاه میکنم به گذشته خودم، نه گذشته خیلی دور، گذشته نزدیک خودم من یک دقیقه نمیتوانستم روی این صندلیها بنشینم و یاد ندارم در این چند سالی که در حال رفتوآمد بودم یکبار سر وقت آمده باشم ولی از روزی که سعی کردم کارم را درست انجام بدهم و حرکت کنم خیلی زود خداوند جواب این حرکت من را داد و حالم رفته رفته بهتر شد و حسهای خیلی خوبی را تجربه کردم و دیگر آن ترسها و ناامیدیها و همه آن حسهای منفی که در زمان مصرف داشتم کمکم رفت کنار، شاید الآن هم بیاید سراغم ولی خب خیلی کمتر و بجایش خیلی حسهای خوب آمده و جایگزین آنها شده و خداوند جواب این حرکت درست من را داد و الآن دو یا سهساعتی که اینجا هستیم با ذوق و شوق آموزش میگیرم و از این بابت از خداوند ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم این حال خوب و این حس خوب روزی همه سفر اولیها بشود.
![](/EditorFiles/Image/photo12075888212.jpg)
عکاس: راهنمای محترم تازه واردین مسافر داوود
تایپ و ارسال خبر: مسافر امین لژیون هفتم و مسافر یوسف لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
189