سیزدهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی صفادشت با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر ساره با دستور جلسه «وادیچهارم (در مسائل حیاتی به خداوند مسؤلیت دادن؛ یعنی سلب مسؤلیت از خویشتن) و تأثیر آن روی من» در روز سهشنبه 29 خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4-%db%b0%db%b6-%db%b1%db%b8_%db%b1%db%b6-%db%b0%db%b4-%db%b5%db%b2%20(Copy).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از راهنمای خوبم همسفر ژیلا و مرزبانان تشکر میکنم که مرا به این شعبه دعوت کردند. دستور جلسه وادی چهارم و تأثیر آن روی من است.
در ابتدا، وادیها بهخوبی آگاهی را به ما میدهند. این آگاهی آبادی جسم و روان را برای ما در بر دارد. ما باید از این وادیها بهخوبی گذر کرده باشیم تا شهر وجودی ما به یک صلح و آرامش نسبی برسد. وادی اول تفکر است که ما باید در کارهای خودمان با تفکر پیش برویم، کارهایی که بدون تفکر باشد، گویا کاری بیهوده انجامشده است. کاری میشود با تفکر صحیح که مسیر درست را ظرف چند روز انتخاب کنیم، یکوقتهایی ما با تفکر غلط، سالها زندگی خود را بهسختی میکشانیم مثل همین اعتیاد که سالها زمان برد تا مسیر صحیح بهواسطه آقای مهندس کشف شد.
وادی دوم به ما میگوید: ای انسان! تو بیهوده خلق نشدهای و در پی یک رسالتی به دنیا آمدهای و باید رسالت خود را به انجام برسانی. وادی سوم میگوید: باید بدانیم که هیچکس بهاندازه خودت به خودت فکر نمیکند و باید مسئولیت کارهای خودت را به عهده بگیری و سختیهای زندگی خودت را گردن دیگران و قدرت مطلق نیندازی. ما انسانها طوری به خداوند فرمان میدهیم که گویا قدرت مطلق تحت فرمان ما است؛ درحالیکه این به خاطر درون آشفته ماست.
وادیها برای کمک به ما آمدهاند که شهر وجودی خود را آرام کنیم. زمانی که توانستیم مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیریم، قطعاً یک حس و آرامشی به سراغ ما میآید. من باید بفهمم خودم بذر اشتباهاتی را در زندگی خودم کاشتهام و همه به علت عدم جهانبینی بوده است. انسان با کاشت بذر بد، بدی برداشت میکند و اگر این خواسته در جهت خیر باشد قطعاً خیر برداشت خواهد کرد و این کاملاً طبیعی است و هیچکس نمیتواند مشکلات من را به گردن بگیرد، جز خود من.
در ادامه وادی میگوید: خداوند انسان را خلق کرد و این انسان نقض فرمان کرد و به خاطر قدرت اختیارش خداوند او را بر سر دوراهی قرار داد که بتواند هر مسیری را که میخواهد خودش انتخاب کند؛ مسیری که هم میتواند ارزشی باشد و هم ضد ارزشی. ابتدا و انتهای هر دو راه را هم به ما گوش زد کرد که اگر این راه را بروی به خوشبختی میرسی و آن راه دیگر به مسلخ است و این من هستم که انتخاب میکنم. یکجاهایی نیاز من محسوب میشود که توی دل مشکلات بروم. همین اعتیادی که همه ما همسفرها بهواسطه مسافرها تجربه کردیم، درواقع انتخاب خود ما بوده ولی فراموش کردهایم. این دردها و رنجها است که ما را میسازد.
آقای مهندس فرمودند: «گنج درون از درون خود ما باید تراوش کند». در ویرانهها به دنبال گنج بگردید، در باغ و بستان گنجی به دست نمیآید. این دردها و رنجها ما را به گنج درون میرساند که باید هسته درونی خودت را بشکافی و به آن برسی.
یک سؤال در این وادی مطرح میشود که آیا دعا و راز و نیاز میتواند کاری برای ما انجام دهد؟ تنها زمانی دعا و نیایش برای ما میتواند کارساز باشد که حداقل در مسیر ارزشها و صراط مستقیم قرارگرفته باشیم. آیا میشود من کارهای ضد ارزشی انجام بدهم و هیچوقت تلاش نکنم که در مسیر درست قرار بگیرم، آنگاه دعا کنم که کارم درست شود؟ همین مسئله باعث میشود که هیچ زمانی به صلح و آرامش نرسم. دستهای آسمانی فقط القای افکار را انجام میدهند، اگر من در مسیر ضد ارزشها باشم، خداوند هم به من مساعدتی نمیرساند.
اگر خداوند مسائل و مشکلات مرا حل کند چه اتفاقی میافتد؟ مانند شاگردی که در کلاس مدرسه تکالیف درسی خود را به مادرش میدهد که انجام بدهد؛ در این صورت شاگرد هیچ زمانی نمیتواند حل کردن مسائل را بیاموزد. برای من همسفر هم به همینگونه است، تا زمانی که نپذیرم که باید روش حل مسائل را خودم آموزش بگیرم زندگی من در آشفتگی قرار دارد.
![](/EditorFiles/Image/photo_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4-%db%b0%db%b6-%db%b1%db%b8_%db%b1%db%b5-%db%b2%db%b9-%db%b5%db%b3%20(Copy).jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر منیره و مسافر علی
عکس: مرزبان خبری، همسفر منیره
تایپ و ویراستاری: همسفر شایسته و همسفر زهرا رهجویان راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول)
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
929