خداوند را سپاس که خود تله درست میکند و خوب که به تله افتادی، سپس با ترفندهایی که خود ندانی بیرون میآورد. ما هم که بنده او هستیم، باید سپاسگزار او باشیم که عاقبت نجات میدهد، اما آن گونه که خود میداند. انسان با مسائلی روبرو میشود که نمیداند، واقعیتها را چگونه ارزیابی نماید. گاهی شک، انسان را تا مرز نیستی میبرد و آنگاه با همه کاوش و دانش خود و ایمان راسخی که دارد، فریب نیروهای اهریمنی را میخورد.
موضوع، تله است که خداوند خودش انسانها را به تله میاندازد و خودش با ترفندی که می داند، نجات میدهد! اصلاً بدون تله امکانپذیر نیست. تله انواع مختلفی دارد: یک نوع تلها ی است که خداوند خودش برای انسانها درست میکند؛ و دیگری تلهای است که انسانها درست میکنند، برای به دام انداختن یکدیگر، برای طمع، برای لذت و برای گرفتن چیزی از یکدیگر. نوع سوم، تلهای است که انسان برای به دام انداختن خودش درست میکند.
تلهای که خداوند درست میکند، در نهایت، نتیجهاش به خیر و نیکی ختم میشود. اصلاً چرا خداوند تله درست میکند؟! ما بارها میگوییم، تلهای که خداوند درست میکند، مانند داستانی است که به شیطان گفت؛ سجده کن. شیطان سجده نکرد و گفت: به من مهلت بده تا روز موعود. خداوند فرمود؛ بیرون شو تا روز قیامت، که تو از مهلت داده شدگانی. شیطان گفت؛ من از هر طرف به انسان حمله خواهم کرد و انسان را از راه خود منحرف خواهم کرد؛ این اصل قضیه است.
برای ادامه زندگی دو نیرو لازم داریم: نیروی مثبت و نیروی منفی؛ که اگر این دو نیرو نباشند، هرگز به نتیجه نمیرسیم. همه هستی برمبنای دو قطب مثبت و منفی کار میکند.
اصولاً اگر قطب مثبت و منفی نباشند، هیچچیز درست کار نمیکند. اساس کار هستی، برمبنای دو نیروی خیر و شر است. در اینجا اختیار برای انسان داده شده، حق انتخاب دارد. تلههایی که برای انسان درست میکند، انسان را به تکامل میرساند.
یک سری تلههایی هم هست که انسانها درست میکنند، برای یکدیگر. تله موقعی اثر میکند که به یک چیز مجانی برسی(همیشه پنیر مفت در تله موش است) چقدر با این شرکتهای هِرمی مردم را به تله انداختند و پولهای آنها را خوردند! همه اینها بر مبنای طمع بود. الآن هم یک سری تلهها وجود دارد، مثل همین پولهای مجازی، مثل بیت کوین و... باید یک چیزی باشد که دیگ طمع بجوشد، مثل بورس؛ همه اینها تله است، اما انسان گاهی به جایی میرسد که نمیتواند تشخیص دهد که واقعیت چگونه است. مثل قمار، که یا میبازی یا میبری. دندان طمع خیلی خطرناک است، ممکن است انسان را به نابودی ببرد.
نوع دیگر تلهای است که فرد برای خودش درست میکند. مثلاً باید کاری را انجام بدهد، امروز انجام نمیدهد و میگوید؛ فردا انجام میدهم. این یک نوع تله است که باعث میشود شخص، کارش را از دست بدهد. یا یک مثال دیگر؛ شخص میگوید؛ یکبارمصرف میکنم، ببینم چه میشود؟ این کار را تکرار میکند و میگوید؛ بعداً قطع میکنم!
نفس انسان خیلی زیرک است. گاهی خودش، سر خودش کلاه میگذارد! به این صورت میشود که انسان در دام خودش میافتد و یکی از عیبهای انسان این است که همه چیز را خیلی زود باور میکند.
انسان یک موجود طمعکار است، وقتی یکی، یک وعده توخالی میدهد، طمع میکند و باور میکند.
تایپ و بارگذاری: مسافر مهـــدی(خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
85