جلسه سوم از دوره اول سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی مسافر ابراهیم ، نگهبانی مسافر سالار و دبیری مسافر روح الله ، با دستور جلسه « وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من » یکشنبه مورخ ۲۷ خرداد ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر.
دستور جلسه امروز وادی چهارم است، وادی چهارم میگوید در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
روزی که من وارد کنگره شدم، مانند خیلی از دوستان دیگر خیلی ترکهای ناموفق داشتم اما وقتی که وارد کنگره شدم، اولین جایی بود که به من گفتند که ما درمان صد در صد اعتیاد در اینجا داریم، من قبل از آن هم با گروههای دیگر آشنایی داشتم، آنها هم در بدو ورودشان خیلی به انسانها کمک کرده بودند ولی بروز نشده بودند، خیلی چیزها تغییر کرده بود، وقتی به من گفتند که ما درمان صد در صد اعتیاد را داریم باور آن برای من مشکل بود، اما در کنگره جهان بینی را به من آموزش دادند که باید مسئولیت تمام آن مشکلاتی که من در زندگی دارم را بپذیرم.
وقتی که اولین جلسه تازه واردین را آمدم، تازه متوجه شدم که من یک فرد معتاد هیستم و این یعنی بیمار هستم و آنجا بود که مسئولیت اعیادم را خودم بر عهده گرفتم و آمدم درمانم را شروع کردم، به من گفتند که مسئولیت کارهایم را به پدر و مادر و شخص دیگری نسپارم، من کارهای ضد ارزشی انجام میدادم و فکر میکردم که کار درستی است و اصلاً مسئولیت آنها را نمیپذیرفتم.
![](/EditorFiles/Image/%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5%db%8c2(3).jpg)
وقتی که وادی اول را کار کردم تفکر را به من یاد داد، وادی دوم به من یاد داد که من جهت بیهودگی به دنیا نیامدهام، وادی سوم به من آموزش داد که بیشتر از همه به خودم فکر کنم و هیچکس به اندازه من به من فکر نمیکند و وادی چهارم هم این بود که مسئولیت تمام اعمال خودم در زندگی بر عهده خودم است. خداوند به من اختیار داده است، این اختیار مرا بر سر یک دوراهی قرار میدهد یکی به سمت خوبی و یکی به سمت بدی، من بر اساس آن جهل و نادانی که داشتم به بیراهه رفته بودم، در تاریکی بودم ولی وقتی به اینجا آمدم یاد گرفتم که هر کس یک مسئولیتی دارد و من خودم باید برای درمان خودم تلاش کنم، در ادامه وادی، چند تا مطلب دیگر را برای ما مشخص میکند؛ میگوید که انسان دو تا هسته دارد، هسته اول هسته بیرونی اوست و هسته دوم هسته درونی اوست، که این مسئولیت اول باید از درون خودم شروع بشود، من برای خودم یک گریزگاه پیدا کرده بودم و خودم را توجیه میکردم که اگر این اتفاق برای من نیفتاد حتماً خداوند نخواسته است، اگر خداوند میخواست حتماً برای من این اتفاق میافتاد و من مدام از این گریزگاه استفاده میکردم و در ادامه وادی خط و خطوط مسئولیتها را برایمان مشخص میکند، که من نسبت به پدرم یک مسئولیتی دارم، پدرم نسبت به من یک مسئولیتی دارد، استاد به شاگرد و شاگرد نسبت به استادش مسئولیت دارد، این خط و خطوط را برای ما مشخص میکند.
از این که به صحبت های من گوش کردید متشکرم.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر مهدی
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار
- تعداد بازدید از این مطلب :
104