اول از خدای خودم و بعد از آقای مهندس دژاکام تشکر ویژهای میکنم، چون زندگی دوبارهای به من دادند. کنگره یعنی زندگی دوباره، کنگره ۶۰ زندگی دوبارهای به من و مسافرم هدیه داد، به من آرامش و مهر هدیه داد. مسافرم برای من و خانواده کم نمیگذاشت؛ اما از وقتی که به کنگره رفت خیلیخیلی بهتر شد.
او به من میگفت تو هم در جلسات شرکت کن؛ اما من دوست نداشتم و خجالت میکشیدم. وقتی برای اولینبار برای رهایی مسافرم به آکادمی رفتم، آن روز آقای مهندس دژاکام میخواستند صحبت کنند و من از کنگره چیزی نمیدانستم، این که چه آرامشی در این مکان هست و دل انسان آرام میگیرد. متأسفانه من شال مشکی سرم بود، یکی از خواهران از کیفش یک شال سفید به من داد، بعد از جلسه من شال را به او پس دادم؛ اما او گفت: این شال هدیه من به تو، از آنجا بود که من فهمیدم که در کنگره ۶۰ چه آموزش میدهند و چه آموزش میبینند.
مهربانی، مهر، محبت، آرامش... بعد از آن روز دید من نسبت به کنگره تغییر کرد. زندگی که قبل از کنگره داشتم زمین تا آسمان با الان که در کنگره هستم فرق دارد. زمانی که با کنگره آشنایی نداشتم نمیدانستم که چه فردی هستم، اعتمادبهنفس نداشتم، خودم را بلد نبودم، نمیدانستم زندگی هنوز قشنگیهای خودش را دارد، زیباییهایش را دارد؛ اصلاً آرامشی که جلسات کنگره به من میدهد هیچ کجا پیدا نکردم.
برای توصیف عظمت این مکان، کلمات برایش کم میآید. از خداوند میخواهم کسانی که در دام این بیماری هستند را به اینجا هدایت کند. از راهنمای خودم خانم فرزانه تشکر میکنم. من عاشق سلام و علیک کردنشان هستم.
نویسنده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر شکوفه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر آمنه، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
68