نهمین جلسه از دور سوم لژیون آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ ،لژیون بروجن با استادی راهنمای محترم مسافر حامد،نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه "وادی چهارم و تأثیر آن روی من "در روز یکشنبه ۲۷خردادماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر
دستور جلسه: وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من
ما ۱۴ تا وادی داریم یعنی ۱۴ تا پل برای رسیدن یعنی: از ترس به شجاعت، از جهالت به دانایی، از قهر به مهر و......
اگر تفکر کردن درست را در وادی اول یاد بگیریم ۵۰ درصد راه را رفتهایم. ۷ تا وادی اول درونی هستند و در بیرون انسان اتفاقی قرار نیست بیفتد ولی در وادی هشتم میگويد با حرکت راه نمایان میشود.
در مثلثهای کنگره دو سوم اینها گردن خود ماست مثل مثلث دانایی که باید ضلع آموزش را باید کسب کرد ولی تفکر و تجربه بر عهده خود ماست.
در وادی چهارم بحث خداوند را مطرح کرده است چون در ایران بتپرستی نیست و همه خداپرست هستند و خداپرستی در وجود و درون ما نهادینه شده است، ولی به خاطر بعضی از مشکلات و گرفتارییهای زندگی در یک مقطعی انسان شاید از خداوند دور بشود و میتواند خداوند را هم نادیده بگیرد و هم مشکلات خودش را گردن خداوند بیندازد.
در این وادی میگوید خداوند هست و به اذن او حتی یک برگی از درخت نمیافتد و اینکه خداوند اختیار را به انسان داده است،یعنی تو، ای انسان مختار هستی و دو راه در مسیر زندگی تو وجود دارد یکی مسیر خیر و دیگری مسیر شر،هر کدام را انتخاب کردی مسؤلیت آن بر عهده خودت است.
قرار است در این وادی بدانیم خداوند کجای زندگی ما قرار دارد و چه اتفاقی برای من رقم میزند.
آیا قرار است در خانه بنشینم و صبح تا شب نماز و دعا بخوانم تا زن و بچه من گرسنه و تشنه بمانند؟ یا خداوند نیازهای اولیه آنها را فراهم کند؟
نه این اتفاقات قرار نیست بیفتد و در بیرون هیچ اتفاقی قرار نیست برای من رخ دهد. خداوند گفته است تو خواسته درست داشته باش من مسیر را برایت زیبا میکنم، میگوید سیستم کائنات تو را راهبری میکند. اگر به طرف نیکیها بروی تو را به طرف نیکیها هدایت میکند و اگر به سمت شر و بدیها بروی به سمت بدیها راهبری میکند. مگر غیر از این بود؟ در مصرف مواد کدام شب خمار ماندیم پس به ما مواد رسانید چون خواسته ما بود.
در این وادی قضیه خیلی مهم و درونی است باید برویم و خدای خودمان را پیدا کنیم.
آیا اصلاً خدایی هست؟ اصلاً باور داریم؟ قرار هست چه اتفاقی بیفتد؟ ما تفکر میکنیم و خواسته را اجرا میکنیم و برای رسیدن به خواسته تلاش میکنیم اما نتیجه آن دیگر در دست ما نیست. ما ضامن وظیفهای هستیم که انجام میدهیم، باید صبر کنیم و وظیفهای که داریم به بهترین شکل انجام بدهیم.
اگر راهنما در سفر اول در دفترچه من نوشت دارو را ساعت ۶ صبح مصرف کن باید سر ساعت مصرف بکنم، یا مقداری که مشخص کرده مصرف کن قضیه حساس است و بازی نیست.اعتیادی که دنیا را گرفتار کرده در کنگره درمان میشود ولی به راحتی هم اتفاق نمیافتد باید تلاش کرد و نتیجه را به خداوند بسپاریم.
ما خداوند را نمیشناسیم ولی مخلوقات آن را میتوانیم بشناسیم و «شناخت انسان،دروازه ورود به خداشناسی است». من اگر بدانم که جسم ,نفس, روح و آرشیوی که خداوند در اختیار من قرار داده است چقدر عظمت دارد شاید یک ذرهای از وجود خداوند را بشناسم.
و در ادامه وادی نفس و مراتب آن را معرفی میکند به قول مهندس نمیخواهیم فیلسوف بشویم ولی باید کمی شناخت پیدا کنیم چون نیازمان هست و در درون جسم خودمان هستند و ما همه روزه با آنها سر و کار داریم و باید آنها را بشناسیم.
انشالله که بتوانیم روز به روز درباره وادیها تفکر و کار بکنیم تا به آن نتیجه درست و به آن حال خوش برسیم. و بتوانیم در کنار هم از آموزشهای کنگره استفاده کنیم و حال خوش را برای خودمان و دیگران به ارمغان بیاوریم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240617_122508_278.jpg)
تایپ:مسافر داریوش
ویرایش:مسافر کورش
تنظیم و ارسال:مسئول سایت مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
593