English Version
English

در کنگره آموزش ها فراتر از درمان اعتیاد است

در کنگره آموزش ها فراتر از درمان اعتیاد است

جلسه چهاردهم از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی جواد گلپایگان، با استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر علی اصغر با دستور جلسه(وادی چهارم وتاثیرانروی من) در روز یکشنبه ۲۷خرداد ماه۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مصطفی هستم مسافر

سپاسگزار خداوند هستم که امروز به من توفیق داد که بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم.از راهنمای لژیون دهم سپاسگزارم که این خدمت را به من واگذار نمودند .امیدوارم بتوانیم امروز در کنار هم آموزش بگیریم .در مورد دستور جلسه باید بگویم در وادی اول یا ابتدای ورود به کنگره با تفکر آشناشدم و بلافاصله پس از آشنایی با وادی اول یکسری افکار و ناامیدی سراغ من آمد که چقدر بواسطه عدم آگاهی و مصرف مواد مخدر به خودم لطمه وارد کردم ،با آشنایی با وادی دوم امید در دل من زنده شد . وقتی وادی چهارم را شروع به کار کردم فهمیدم که من خودم باید مسئولیت کارهای خودم را بپذیرم و هیچ کسی نمی‌تواند به اندازه خود من به من کمک کند .چیزی که در کنگره یاد گرفتم من آمدم این جا اعتیادم را درمان کنم اما آموزش ها فراتر از درمان اعتیاد بود. وقتی به  وادی  چهارم  رسیدم دیدم دیگر هیچ  راه فراری  ندارم .شروع کردم تقصیرات  را بر عهده ی خداوند  انداختن و این که خواست و تقدیر خداوند بوده که من مصرف کننده مواد مخدر شدم و هر جا که کوتاهی می کردم توپ را در زمین خدا می انداختم و هیچ کسی  نبود که  بخواهم  تقصیر  را به  گردنش  بیاندازم. من در بیرون از کنگره می گفتم که من رفتم با فلان دوست مصرف کردم،فلان  شخص  باعث  شد که من  ناامیدی  پیدا کردم و مصرف کننده  شدم.وقتی وادی سوم را کار کردم،تنها راه گریزم این بود که تقصیر ها را به گردن خدا بیاندازم،که حالا خواست و اراده خداوند  بود که  من مصرف کننده مواد مخدر شدم ،ولی وقتی وادی چهارم را  کار  کردم فهمیدم که  خواست خداوند این نبوده که من مصرف  کننده شوم ،خداوند به هر انسانی و به من اختیار داد که من بتوانم با اختیار راه خود را انتخاب کنم از روزی که در حلقه قبلی من آمدم و نقض فرمان کردم این نقص فرمان خواست و اراده خودم بود و خودم این کار را انجام داده بودم. آمدم احساس ندامت و پشیمانی کردم ،خدا وند به من گفت به تو اختیار می دهم بر روی کره ی زمین بروی و سر یک دو راهی تو را قرار  می دهم ،یک راه مستقیم ویکی راه کج که در هر دو راه انصافا  کمکم کرد .در راه  ضد ارزشی  هیچ  موقع  نشد که کمیتم لنگ بزنه تازه بیشتر کمکم کرد، چون می خواست  زود تر به  آخر خط برسم شاید یک تلنگر ی باشد که  من پشیمان  شوم ولی من از این سوء استفاده  کردم ، من از این فرصتی که خداوند به من  می داد  در راه ضد ارزشی سوءاستفاده  می کردم  می رفتم و  کارهای ضد ارزشی انجام می دادم. به هر نحوی همه ما با یک خط بالا و پایین و کم وبیش در  مسیر ضد ارزش‌ها ی زندگی  قدم  گذاشته ایم می گفتم که خداوند  می خواهد که من کار ضد ارزشی انجام بدهم بعد نمی دانستم که به  من اختیار داده شد  که من  بنشینم روی  این صندلی و به درمان برسم. کسی‌ که  بیاید توی کنگره  ۶۰به نظر من اگر  که از وادی اول تا  چهارم  را بتواند خیلی  قشنگ  عملیاتی کندپنجاه درصد از مسیر درمانش را طی کرده است چون  به عقیده من  مسیر درمان به دو بخش تقسیم می‌شود :یکی بخش  تفکر  انسان ها و یک بخش  فیزیو لوژی.
وادی اول تا چهارم بخشی است که روی صور پنهان انسان و تفکر انسان اثر می گذارد . من  اگر  اول تفکر و  صور پنهان خودم رادرست کنم،اول خودم قبول دار شوم ومثل یک مرد  پای مشکلات خودم  بایستم،قبول کنم که اگر تا این ساعت‌ها اشتباهی می کردم، در تمام زمینه ها حتی  زمینه مصرف مواد مخدر این پنجاه درصد را من پیش رفتم و پنجاه درصد دوم  عملی می شود که من آن پنجاه درصد اولی را قبول دار شده باشم .وادی  چهارم  به‌  من چیز های زیادی یاد داد ،به من یاد داد که انسان دارای نفس است و جایگاه عقل من کجاست، و این که من هیچ موقع  نمی  توانم توپ را در زمین خدا  بیاندازم. دست  ها و نیروهای  خداوند  در افکار  به‌  من کمک می کنند ولی ان‌که اجرا کننده است نیروهای  خداوند  در افکار  به من القاء می شوند. کسی که حق انتخاب ‌دارد من هستم.بعد با مراحل  نفس آشنا شدم که نفس چه مراحلی در انسان و حیوان دارد واین که من اگر آمدم و این جا نشستم به عنوان یک مسافر باید  این مشکلات  و تمام مسئولیت های زندگی خودم را بپذیرم و هیچ  کجا حق ندارم که توپ را در زمین خداوند بیاندازم،کسی که به سفر دوم رسیده واقعا قبول کرده و کسی که به موفقیت های  بالا تری می رسد،شخصی که راهنما‌می شود و شال می‌اندازد،جان ده الی بیست نفر را دستش می گیرد ان ازوادی اول تا وادی چهارم  را خیلی خوب  اجرایی کرده و توانسته بفهمدتمام‌مسئولیت ها به گردن خودش هست و بعد می تواند مسئولیت  شخص دیگری رابه عهده بگیرد. امیدوارم بتوانم در مسیری که می خواهم قدم بردارم هیچ گاه یادم نرود که از کجا آمده ام و چه وضعیتی داشته ام.تا وادی چهاردهم رسیدن که وادی عشق است کار مشکلی است اما در وادی چهارم بتوانم مشکلاتم را خودم قبول دار شوم و تقصیر خواست الهی نیاندازم.ممنونم که‌ به‌ صحبت‌های من گوش سپردید. 

تایپ و ویرایش :مسافر رضا لژیون هفتم

عکاس: مرزبان خبری مسافر مسعود

تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون سوم

نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .