جلسه اول از دور بیستم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی مسافرپویان ، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر عادل با دستور جلسه >> وادی چهارم وتاثیر آن برروی من در روز یکشنبه مورخ 27خرداد ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغازبه کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان پویان هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که توفیق داد امروز را ببینم و و دوباره این جایگاه را تجربه کنم. دستور جلسه در مورد وادی چهارم و تاثیر آن روی من است ،این وادی در مورد این است که اگر من مسئولیت کارهای خودم و اشتباهات خودم را بخواهم گردن خدا بندازم با مشکل روبرو میشوم، در خارج از کنگره یا بعضی از NGO های دیگر این یک باور است که: مشکلات و مسائل حیاتی را به خداوند میسپارند، من خودم واقعاً این را تجربه کردم که خارج از کنگره در زمان مصرف همه مشکلات، همه مسائل را گردن خداوند میانداختم، همیشه کفر میگفتم، ناسپاس بودم ،اگر خمار میشدم مقصر خماری و معتاد شدنم را اطرافیان همسایه خانواده و حتی حکومت و مشکلات اقتصادی میدانستم و کلاً مسیر زندگی من شده بود نق زدن و اعتراض کردن به کارهای خداوند و همین امر که مسئولیت کارهای خودم را قبول نمیکردم باعث شده بود که من یک شخص آواره و بیخانمان شوم ،البته این بیخانمان که میگم منظورم این نیست که خانه نداشته باشم خانه داشتم اما در همان خانه خودم جایگاهم را گم کرده بودم جایگاهم را در زندگی گم کرده بودم و یک آدم بلاتکلیف بودم و وقتی که وارد کنگره ۶۰ شدم کنگره این را به من یاد داد که اگر قبل از این هر مشکلی هر اتفاقی برای من پیش آمده از ناآگاهی بوده علت آن این بوده که من دانایی آن کار را نداشتم اما در کنگره این وادیها به من آموزش میدهد .وادیهای قبل ،وادی اول تا سوم تفکر را به من یاد داد، یاد داد که ناامید نباشم و در این وادی یعنی وادی چهارم مرز بین مسئولیتهای خداوند و من را مشخص میکند که دیگر هیچ راه گریزی برای من نباشد که بخواهم مقصر را خداوند یا کسی دیگر بدانم.
![](/EditorFiles/Image/001(260).jpg)
این وادی به من یاد میدهد که اگر چند روزی است که دیگر مواد مصرف نمیکنم وظیفه من است و نباید توقعی از خانواده یا اطرافیان داشته باشم که تو مدت همین چند روز تمام تخریبهای من را فراموش کنند و نکته دیگر این است که وقتی وارد کنگره میشوم کاملاً باید فرمانبردار باشم یعنی وقتی به من میگویند سر ساعت یک ربع به۵ در داخل جلسه حضور داشته باشم، سر ساعت بیدار شوم ودارویم را مصرف کنم، مهمتر از همه به اندازه کافی دارویم را مصرف کنم .من خارج از کنگره بلد نبودم مسئولیت کار خودم را به عهده بگیرم اما راهنما با دادن برنامه اوتی به من یاد میدهد که باید مسئولیت مصرف دارویم را به عهده بگیرم و راهنما کاملاً در کنگره ۶۰ به رهجو اعتماد میکند چون در جاهای دیگر دیدهاید که اگر بخواهند مقداری دارو را به یک شخص مصرف کننده بدهند به شخص اعتماد نمیکنند و همان لحظه جلوی چشم دکتر باید آن دارو را مصرف کنید اما در کنگره اینگونه نیست و به ما یاد میدهند که ما انسانها اختیار داریم و به من رهجو اعتماد میکنند و فقط مقدار را به من میگویند مسئولیت مصرف به عهده خودم میباشد و خودم را با خودم تنها میگذارند و این تنها راهی است که واقعاً جواب میدهد من این را در کنگره یاد گرفتم که سیستم به صورت خودکار عمل میکند یعنی اگر من یک چهارراه چراغ قرمز را رعایت نکنم و بپیچم جلوی یک ماشین ،چهارراه بعدی مطمئناً یک ماشین جلوی من میپیچد، یا اگر لایی بکشم جلوی یک خودرو و آن را بندازم ته دره ،مطمئناً در یک جای دیگر یک ماشین جلوی من میکشد و من را از جاده خارج میکند، پس اگر اتفاقی، مسئلهای در زندگی به وجود میآید در گذشته من یه کاری انجام داده ام که در حال حاضر با آن مشکل یا مسئله مواجه میشوم و نباید مسئولیت این ها را گردن خداوند بندازم و بگم خدا چنین خواسته است، در اصل باید به این تفکر برسم که خودم خواستهام و این را باید بدانم که تمام نیروهای هستی در جهتی که من در آن قرار گرفتهام به من کمک میکنند یعنی اگر جهت من مثبت باشد تمام نیروها در هستی به من در جهت مثبت کمک میکنند و اگر همینطور منفی باشد در جهت منفی به من کمک میکنند و مسئولیت این به عهده اختیار خودم است. نکتههای دیگر در وادی چهارم است آقای مهندس در مورد آنها صحبت میکند مثل نفس، صور آشکار و پنهان، آرشیو، ذهن و خیلی چیزهای دیگر که در سه فایل صوتی آقای مهندس در مورد تمام این ها صحبت میکند و توضیح میدهد که نفس در سه مرحله وجود دارد ، اولین مرحله نفس همان نفس اماره میباشد که مربوط میشود به زمانی که من در حال مصرف مواد مخدر بودم و با تمام تخریبهایی که به جامعه و اطرافیان و خانواده میزدم در درون خودم اصلاً احساس گناه یا اشتباه نمیکردم ، نفس لوامه مربوط میشود به زمانی که از درون یک احساس و یک وجدان بیدار میشود و اگر خطا و گناهی انجام دهم حس پشیمانی بهم دست پیدا میکند و مرحله بعدی نفس مطمئنه میباشد که یک شخص وقتی وارد سفر دوم میشود کاملاً آگاه میشود که مصرف مواد چیز بدی است و باعث تخریب میشود و دیگر مواد مصرف نمیکند یعنی در مصرف مواد مخدر به مرحله نفس مطمئنه رسیده است .در آخر باید بگم که من حدود ۴ سال پیش با یک حال بسیار خرابی وارد این شعبه شدم و آموزشهای کنگره باعث شد آن حال خراب به حال بسیار خوب تغییر کند مصرف مواد مخدر قطع شود و سیستم شبه افیونی بدنم به طور طبیعی به کار بیفتد و در ادامه افتخار این نصیبم شد که شال خدمت را دریافت کنم و در خدمت شما عزیزان آموزش ببینم، اما به علت مهاجرت اجباری مجبورم این نمایندگی را ترک کنم و اگر قسمت شود در جای دیگر مشغول به خدمت شوم خیلی سپاسگزارم که با سکوت به مشارکت بنده گوش دادید
![](/EditorFiles/Image/002(212).jpg)
تهیه تنظیم وارسال :واحد سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
115