وادی ها قوانین زندگی را به ما یاد میدهند

هفتمین جلسه از دور اول کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰،نمایندگی امیر اراک با استادی راهنمای محترم مسافر علی،نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر شعبان،با دستور جلسه<<وادی چهارم و تاثیر آن روی من>>روز یکشنبه 27|3|1403 ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود

سلام دوستان علی هستم مسافر. خدا را شاکرم که امروز تجربه این جایگاه را در شعبه خوب امیر دارم. ازجناب آقای مهندس خانواده مکرمشان، دیده بان های محترم تشکر می کنم.از آقا رضای عزیز راهنمای ارزشمندم که هر چه در کنگره 60 آموزش گرفتم و سعی کردم عملی کنم از راهنمایی ایشان بوده است.

در رابطه با وادی چهارم در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن .کلا وادی ها از وادی اول گرفته تا وادی چهاردهم  قوانین درست زندگی کردن را به ما یاد می دهد.قوانینی که من آنها را بلد نبودم که تبدیل به یک مصرف کننده شدم ، قوانین درست زندگی کردن را من باید از این چهارده وادی یاد بگیرم چون به یک زبان ساده آقای مهندس بیان کرده اند میتوانم یاد بگیرم و اجرایی کنم ، باید قبل از کنگره من با بعد از کنگره من  تغییر کند ، فقط مصرف موادم نباشد ، فقط مصرف سیگارم نباشد که درمان می شود ، خیلی از مسائل من باید در کنگره 60 درمان شود.خیلی از ضد ارزشهایی که من در طول زندگی داشتم بر این اساس انجام دادن این وادی ها و آموزش گرفتن آنها و مهمتر عملی کردنشان در فضای خارج از کنگره در زندگیم و در برخورد با همسفر، در برخورد با بچه هایم ، در برخورد با اقشار جامعه در محل کار، در خیابان، در ماشین، اینها را اگر عملی کنم قطعا می توانم یک زندگی آرام و صلح آمیز داشته باشم.زندگیم به آرامش و آسایش می رسد و می توانم به یک تعادل خیلی خوبی برسم . اگر کسی از کنگره می رود بعد از یک سال یا دو سال یا سه سال و به یک آرامشی می رسد و می بینیم چقدر خوب دارد زندگی می کند نتیجه این هست که توانسته وادی ها را یاد بگیرد و آنها را به مرحله عمل برساند.وادی اول به ما تفکر کردن یاد داد .یاد داد که تو تفکرت اشتباه بوده که مصرف کننده شدی، رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون . رنگ رخساره ات معلوم است همین که مصرف کننده هستی ، همین که داری سیگار میکشی همین که داری مواد مصرف می کنی نشان دهنده این است که تو تفکر درستی نداشتی .در وادی اول به ما یاد می دهد که چطور فکر کن به چه چیز هایی فکر کن. به چه چیزهایی فکر نکن .اصلا چطور باید فکر بکنیم فرق تفکر با اندیشه، فرق تفکر با فکر کردن چیست.

در وادی دوم ممکن است ما ناامید شده باشیم، خیلی فکر کنیم ببینیم ما همه چیز را از دست داده ایم. به ما می گوید که خیلی نا امید نباش درست می شود .خدا تو را بیهوده خلق نکرده . از خلقت تو یک هدفی بوده و بیخودی به دنیا نیامده ای ، در وادی سوم می گوید تو دیگر مشکلاتت را فهمیده ای و منتظر نباش پدرت بیاید و مشکل را حل کند. منتظر نباش همسفرت مشکلت را حل کند، منتظر نباش همکارت ، رئیست یا دیگران بیایند و مشکلت را حل کنند. خودت باید مشکلاتت را حل کنی.باید مسئولیت کارهایت به عهده خودت باشد .یکی ممکن است بپذیرد بگوید  من هیچ تکیه ای به کسی ندارم ولی تمام امیدم به خداوند است من تمام کارهایم را به خدا می سپارم، من توکل به خدا می کنم. می نشینم تا خدا به من کمک کند و از خداوند می خواهم تا به درمان برسم و به رهایی برسم.

آقای مهندس در وادی چهارم جلوی این تفکر ما را می گیرد ، این گریزگاه به قول خودش در وادی چهارم بسته می شود که تو باید مسئولیت کارهای خودت را خودت بپذیری ، حتی به خداوند هم آنقدر تکیه نکنی که کلا همه چیز را رها کنی بگویی خدایا من رفته ام مصرف کننده شده ام و این اتفاق ها برای من افتاده و تو بیا و درست کن .خیر. تو خودت باید حرکت کنی و بدانی که چطور باید کارهایت را مدیریت کنی ، چطور تفکر کنی و چطور در کنگره 60 حضور پیدا کنی، قبل از ساعت 5 اینجا باشی . دارویت را به موقع بخوری ، سرت را با سر راهنمایت عوض کنی، تمام مسائلی که راهنما به تو می گوید کامل اجرا کنی که بعد از ده ماه ، یازده ماه به آن حال خوب و رهایی خودت برسی.ممکن است یک نفر بگوید که شما فقط می گویی خودت، پس تمام مسئولیت به عهده خودت پس خدا کجای کار است.

پس این که خدا در کتاب شریف می گوید شما دعا کن من اجابت می کنم کجای کار است ؟ پس این همه دعا کردن این همه نیایش کردن این همه از خدا خواستن ، خودش را کجا به ما نشان می دهد؟ بله آقای مهندس در وادی چهارم میگوید شما حرکت کن در صراط مستقیم باش، به موقع در کنگره حضور پیدا کن ،سعی و تلاش کن تا از ضد ارزش ها برگردی، آن وقت دست های آسمانی القاء افکار هم انجام می دهند. اگر تو در صراط مستقیم حرکت کنی و اگر تمام تلاش خودت را بگذاری که از آن ضد ارزش دور شوی .تمام تلاشت را بکنی که پول در بیاوری، تمام تلاش خودت را بکنی تا درست زندگی کنی ، آن موقع هست که الله ولی الذین آمنو ، خدا می آید و می شود سرپرستت .این آیه را ما در کنگره 60 زیاد دیدیم آنجا می گوید که خداوند دیگر میشود سرپرست تو.اگر در صراط مستقیم بودی، اگر ایمان آوردی، اگر عمل سالم و صالح انجام دادی، بله آن وقت دعا تأثیر خودش را می گذارد.آن وقت نیایش تأثیر خودش را می گذارد.

آن وقت وقتی به خدا می گویی خدایا من من به درمان برسم، در حالی که حرکت کردم و تلاش خودم را انجام دادم آن وقت دیگر دست های آسمانی القاء افکار می کنند و مسیر درست را هم به تو نشان می دهند، خدا مسئولیتش را انجام داده ، قرار نیست فقط توکل کنی و همه چیز را رها کنی! آقای مهندس یک مثالی می زند که یک عرب در بیابان شتر خودش را رها کرد و به خدا سپرد. گفت خدایا این شتر و توکلم به تو .بعد شتر رفت و گم شد.آن وقت آمد نزد پیغمبر که تو گفتی توکل کن پس چه شد؟ در جواب شنید با توکل زانوی اشتر ببند ، تو باید یک مهاری هم بزنی ، تو ماشینا را قفل کن ، قفل فرمان بزن ، درست قفل کن ، ریموت بگذار ، دزدگیر بگذار ، بله به خدا هم بسپار. به خدا هم توکل کن گفت بیماری ماست از خدا شفا بخواهیم ؟ یا اینکه دارو استفاده کنیم، گفت تو دارویت را به موقع بخور ، خداوند شفا هم قرار می دهد. امیدوارم که من بتوانم این وادی چهارم را در زندگیم جاری کنم و بتوانم بیشتر از آن استفاده کنم.

تایپ:مسافر امید

عکس و تنظیم:همسفر یاسین

نمایندگی امیر اراک