English Version
English

اولین مسئولیت که خداوند به ما می‌دهد، آموزش و خدمت کردن است

اولین مسئولیت که خداوند به ما می‌دهد، آموزش و خدمت کردن است

سومین جلسه از دور چهل و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی صبح‌گاهی کنگره ۶۰، نمایندگی پارک لاله با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۶:۰۰ صبح آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

شاکر و سپاس‌گزار خداوند هستم که یک روز دیگر به من اجازه داد تا در کنگره خدمت کنم و از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم بابت این موقعیت که در اختیار من قرار دادند، دستور جلسه وادی چهارم و تاثیر آن روی من است، اصلا وادی یعنی چه؟ من اول باید معنای کلمه وادی را بدانم تا بتوانم آن چه در آن نهفته است را بدانم، وادی به معنای آبادی است و ما در کنگره چهارده تا وادی داریم یعنی چهارده تا قانون هستند که کلید مشکلات ما در این وادی‌ها است.
وادی اول را حل کنیم می‌رسیم به وادی دوم و در این وادی ما اولین کاری که انجام می‌دهیم باید جایگاه قدرت مطلق را و جایگاه خودمان را مرزبندی کنیم که کار خداوند چه هست و کار ما چه هست و چیزی که خیلی مهم است این‌ است که چون خداوند ما را خلق کرده است، ما فکر می‌کنیم که تمام مسئولیت ما به عهده خداوند است، اصلا اینطور نیست در این مسائل من از روزی که متولد می‌شوم خلق می‌شوم خداوند به همه ما مسئولیت می‌دهد و اولین مسئولیت که خداوند به ما می‌دهد، آموزش و خدمت کردن است.
ما زمانی که متولد می‌شویم در سن رشد به بلوغ می‌رسیم باید آموزش بگیریم و خدمت کنیم هر کسی در حد خودش، یکی مکانیک است باید در رابطه با مکانیکی آموزش بگیرد، یکی مهندس است باید در رابطه با مهندسی آموزش بگیرد، هدف انسان این است.
اگر ما بخواهیم در تمامی مسائل شانه خالی کنیم و مسئولیت ها را به خداوند بسپاریم هیچ مشکلی حل نمی‌شود حالا ما می‌خواهیم چون هر شخصی می‌شود پدر خانواده نسبت به آن خانواده مسئولیتی دارد زیرا آقای مهندس هم گفتند که ما در مسائل حیاتی پدر به فرزند مسئولیت دارد فرزند هم به پدر مسئولیت دارد در مسائل حیاتی هر مسئولیتی که ما داریم یک تقابل است.
در لژیون ها راهنما نسبت به رهجو یک مسئولیتی دارد و آن رهجو هم نسبت به راهنما یک مسئولیت دارد، مسئولیت راهنما این است که به رهجو یک سری تکالیف که رهجو به آن نیاز دارد را بدهد و مسئولیت رهجو این است که به آن تکالیف عمل کند راهنما می‌گوید که شما باید ساعت ده شب بخوابید باید تسلیم باشد در وادی پنجم از تسلیم بودن صحبت می‌کند ما باید تسلیم فرمان راهنما باشیم و تسلیم فرمان خداوند باشیم تا بتوانیم آن مشکلات را حل کنیم و ما در مراحل زندگی نباید به شانس متّکی باشیم که ما یک زمانی در دوران اعتیاد بودیم همه آن تاریکی را تجربه کرده‌ایم مردم میرفتند و زحمت می‌کشیدند کار می‌کردند ما می‌نشستیم پای بساط و مصرف می‌کردیم آن شخص یک زندگی خوبی داشت و در رفاه بود اما ما هیچی نداشتیم، می‌گفتیم: مقصر کیه؟ خداوند، مقصر کیه؟ پدر، مقصر کیه؟ فلانی؛ چون ما خودمان باید سعی و تلاش کنیم که نسبت به سعی و تلاش به ما پاداش می‌دهند و چیزی که اینجا خیلی مهم است این است که اگر من می‌خواهم درمان بشوم، مسئولیت درمان با خودم است، راهنما نمی‌تواندمسئولیتی قبول کند که حتما رهجو را رها می‌کند.
سفر اولی می‌آید کنگره باید خودش زحمت بکشد تلاش کند و اعتیادش را بپذیرد و مسئولیت آن را بپذیرد واگذار نکند که بگوید: من بابام باعث شد، من دوستم باعث شد مصرف کننده بشوم، نه! باید مسئولیت آن کاری که انجام داده‌اید را بپذیرید من الان در این جایگاه هستم و مشکلات دارم در زندگی‌ام یا بی‌پول هستم یا یک‌سری مشکلاتی که در خانواده است، مشکل اصلی خود من هستم که اینها به وجود آمده استباید مسئولیت آنرا بپذیرم، من همیشه گفته‌ام اگر من امروز در مشکل هستم این مشکلات، مشکلات الان نیست، مشکلات بیست سال پیش است مشکلات سی‌سال پیش است، من یک بذری کاشته‌ام به نام اعتیاد و مشکلات الان، میوه آن بذر است، اگر بخواهم این مشکلات را حل کنم باید زحمت بکشم باید مسئولیت کارم را بپذیرم که من مقصر اصلی اعتیاد هستم اگر من یک چک بکشم وقتش که برسد باید آن چک را پاس کنم، وقتی بدون تفکر و حساب و کتاب یک چک کشیده‌ام باید مسئولیت آنرا بپذیرم چه کسی تاوانش را می‌دهد؟ من!
این است که ما باید در زندگی خود و هر مرحله‌ای که هستیم آن مسئولیتی که داریم را باید بپذیریم و به نحو احسن انجام بدهیم، الان در کنگره یک‌سری انسان ها آمده‌اند در کنگره و درمان شده‌اند که از آن روز اول که می‌آیند سفر می‌کنند و یک‌سری ها که هستند خیلی سخت می‌گیرند، بهانه می‌آورند همه‌جا یک داستانی درست می‌کنند؛ اما شما اگر می‌خواهید به درمان برسید باید بهای درمان را پرداخت کنید، بهای درمان چه هست؟ باید از کار و زندگی بزنید، از آن وقتی که دارید بزنید تا به درمان برسید.
مسئولیت پذیری هم به نظر من تا زمانی که به آموزش برسیم انسان وقتی که به آموزش و رهایی برسد به تعادل می‌رسد و آن تعادل هم باعث می‌شود من هر کاری را که انجام می‌دهم باید مسئولیت آن را بپذیرم.
از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاس‌گذارم.

عکاس و ارسال: مسافر سعید

تایپ و بارگذاری: مسافر جواد

مرزبان کشیک: مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .