English Version
English

کتاب ۶0 درجه امید بخش بی‌حد و حساب

کتاب ۶0 درجه امید بخش بی‌حد و حساب

جلسه یازدهم از دوره بیست و یکم کارگاه‌های آموزش عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنمای محترم مسافر محمد رضا نظری، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر ناصر با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه ۶٠ درجه زیر صفر و تصاویر آن» پنجشنبه ٢۴ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ١۶:٣٠ شروع به کار کرد
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمدرضا هستم مسافر
در ابتدا خدای خودم را شاکرم که یک بار دیگر در این جایگاه نشستم و در خدمت شما عزیزان هستم. از راهنمای خودم تشکر می‌کنم به خاطر این‌که این بستر را برای من به وجود آورد و باعث نجات من از تاریکی ها شد. از نگهبان جلسه، شما عزیزان، مرزبانان محترم سپاسگزارم که امروز در این‌جا هستید و در مورد دستور جلسه و تولد آقا محمود حوصله می‌کنید و سخنان من را گوش می‌کنید.
امروز دستور جلسه ما در مورد کتاب ۶۰ درجه و در ادامه تولد آقا محمود رشیدی هست. در مورد دستور جلسه ما دو جلسه قبلی را داشتیم و حالا اگر لژیون را هم حساب کنیم می‌شود سه جلسه دوستان صحبت کردند. در مورد کتاب ۶۰ درجه تمام مطالب را گفتند اما گفتنی در مورد این کتاب پایانی ندارد. برای من مسافر پایانی ندارد چون از نظر من کتاب ۶۰ درجه دو تا دیدگاه جدا از هم داخلش نهفته است: یکی مربوط به من مسافر می‌شود که تازه وارد این مجموعه می‌شوم و آن را مطالعه می‌کنم و دیدگاه دوم دوباره من مسافر می‌آیم رهایی می‌گیرم و دوباره این کتاب را می‌خوانم. یعنی هم جهان‌بینی یک مسافری که تازه وارد شده و هم آن کسی که تازه رها شده است، اوایل وقتی نگاه به کتاب می‌کردیم یک راهنما را می‌دیدیم که آمده درمان شده مراحل درمانش را گفته است و وقتی به پایان کتاب می‌رسیدیم پایان سفر ما هم می‌شد. به این صورت که سفر اول ما تمام می‌شد و وارد سفر دوم می‌شدیم. آن‌جا هست که متوجه می‌شویم چقدر این کتاب عمیق است و با این صحبت‌ها تمام نمی‌شود. کتابی که در مورد تصاویر آن شاید هر کدامش ساعت‌ها می‌شود صحبت کنیم و این کتاب نوشته دست فردی است که واقعاً در این علم عالم هست و جای ستایش دارد. متاسفانه حالا لژیون خودم را می‌گویم بعضی از بچه‌ها حتی این کتاب را نخریدند که ببینند چی هست؟
این کتاب جز کتاب‌های پایه‌ای کنگره ۶۰ هست، این جز علوم پایه است. هر کسی که وارد این‌جا می‌شود و درمان می‌شود اگر این کتاب را نخوانده باشد و از آن بهره‌برداری نکرده باشد، حتماً با مشکل مواجه می‌شود. چون این کتاب امیدی می‌دهد به بچه‌ها که هیچ حد و حسابی ندارد. وقتی می‌آید تصاویری را می‌بیند که در حال غسل دادن هستند، در حالی هستند که می‌آیند احساسات یک نفر را واقعاً نشان می‌دهند، یک امیدی می‌دهد که می‌گوید بله، اگه من هم با آن‌ها باشم و روی درمان باشم به این نتایج خواهم رسید. مهندس این کتاب را از ابتدای سفر خود شروع به نوشتن کرده است. از اسامی که به کار برده است من هم زیاد اطلاعی از آن‌ها ندارم. قطعاً این‌ها اساتید واقعی مهندس بودند که می‌گویند استاد و جای شکر دارد که خداوند ما را در این مسیر قرار داده که جز کسانی باشیم که این کتاب را مطالعه کردیم. این کتاب در کتابخانه‌های بیرون هم هست، حالا نمی‌دانم برخورد کردید یا نه، استاد امین می‌گوید: وقتی خواسته بودند که ادامه این کتاب را بنویسند مطلبی نبوده که بتوانند این کتاب را ادامه بدهند. الان کتاب جهان‌بینی ۳ را نوشتند ولی اجازه ندارند چاپ کنند ولی این کتاب را می‌گویند که کامل است، یعنی چیزی نیست که نگفته باشند. جزو سندهایی هست که از ابتدای کنگره بوده تغییر خاصی در آن انجام نشده و صحبت‌هایی که می‌کند هیچ وقت اشتباه در آن وجود ندارد چون مهندس خودشان می‌گویند که من هر وقت اشتباه کنم می‌گویم. اگر کاری را انجام دهیم و ببینیم بازدهی ندارد دوباره آن کار را انجام می‌دهیم. ولی این کتاب از اول همین بوده و قطعاً کتاب کاملی است. در بعضی از انجیوهای دیگر دارند با این کتاب کار می‌کنند. حالا بعضی‌ها کم لطفی می‌کنند و اسم مهندس را نمی‌آورند و بعضی‌ها هم می‌آورند و جز مطالب علمی به روز دنیاست. یعنی اگر من امروز این کتاب را بخوانم و فردا هم دوباره بخواهم لای آن را باز کنم و بخوانم برداشتی که امروز داشتم با برداشت فردا قطعاً فرق می‌کند. یعنی چیزی که نهفته است در این کتاب یک رازی دارد که هر چقدر شما بخوانید سیر نمی‌شوید. اگر مطالب آن را چندین بار بخوانید و هر بار که می‌خوانید می‌بینید مطلبی دارد که قبلاً آن را ندیده بودید. حالا شاید دیده باشید ولی آن زمان درکش نکرده بودید. امیدوارم که قدر این کتاب رو بدانیم، قدر این‌جا را بدانیم، سعی کنیم ثابت قدم باشیم، طوری که بعد از ما هم کسانی باشند که این‌جا ما را به نیکی یاد کنند.
بخش دوم دستور جلسه ما تولد محمود عزیز است. آقا محمود تقریبا۱۴۰۰/۱۲/۳ وارد کنگره شدند. ایشان وقتی آمدند کنگره اصلاً من آن موقعی که دیدم باورم نمی‌شد که این بخواهد بماند. یک ماسکی زده بود روی صورتش، خودش نظامی و شدیداً معتقد بود که این‌جا شناخته نشود و حالا شاید هم دوره‌ای شدند با آن‌هایی که واقعاً در سطح خودش بودند. علاوه بر آن آموزش‌هایی که اینجا گرفت، الان حکم یک مسافر خوب و خدمتگزار صدیق را برای ما دارد. در واحد OT هم بچه‌ها از خدماتش دارند استفاده می‌کنند.
خلاصه سخنان مسافر محمود:

من هم از همه عزیزانی که در این راه کمک کردند نهایت تقدیر و تشکر را دارم. اما تجربه‌ای که من در این خصوص داشتم و حالی که داشتم برایم آرزو شده بود که فقط یک ماه بدون مواد سر کنم و آن را مصرف نکنم ولی خدا را شکر می‌کنم که الان ۱۷ ماه و ۱۰ روز هست که به رهایی رسیدم و حال خوش را حس کردم. امیدوارم همه به این حس و حال برسند و آن را تجربه کنند. دوستان رهایی مواد بدون ترک سیگار اصلاً فایده‌ای ندارد و باید هر دو همزمان باشد. من حال خوب اصلی را بعد از ترک سیگار حس کردم و از شما عزیزان می‌خواهم که در لژیون ویلیام شرکت کنید و رهایی هر دو را تجربه کنید. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.
خلاصه سخنان راهنما همسفر فاطمه:

من هم اولین سال رهایی آقا محمود را به همسفر ایشان و راهنمای محترمشان تبریک می‌گویم و خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و آن را تجربه کردم. اولین سال رهایی را به آقا محمود تبریک می‌گویم انشالله شاهد آزادمردی ایشان باشیم. وقتی من لژیون تشکیل دادم خانم لیلا همسفر آقا محمود اولین رهجوی من بودند و اوایل بسیار ناامید بودند و بهانه‌های جورواجوری می‌کردند که در لژیون شرکت نکنند. تنها دلیل حضور خانم لیلا در کنگره مطمئناً تغییرات آقا محمود و رسیدن به حال خوب ایشان بود که در زندگیشان، محسوس بود. ایشان چندین بار قبلاً به کنگره آمده بودند اما لژیون انتخاب نکرده بودند و این سعادت نصیب من شد که به لژیون من آمدند و خیلی زود پیام کنگره را گرفتند. دلیلش آن هم محبتی که در لژیون بود ایشان را ثابت قدم کرد و تحت آموزش قرار گرفتند و در جلسات شرکت مداوم داشتند و خوب سفر کردند و امیدوارم در کنگره خدمتگزار خوبی باشند. ممنونم
خلاصه سخنان همسفر لیلا:

من هم از همه خدمتگزاران شعبه باباطاهر تشکر می‌کنم که این محیط آرام را مهیا کردند تا امثال من در این‌جا با آرامش سفر کنیم. از راهنمای مسافرم آقای نظری، تشکر می‌کنم که مثل یک برادر در کنار مسافرم بودند و کمکشان کردند تا ما به آرامش و حس خوب برسیم. من و مسافرم قدردان زحمات ایشان هستیم و انشالله بتوانیم با خدمت گرفتن در کنگره قادر به جبران آن زحمات باشیم. از راهنمای خوبم خانم فاطمه تشکر می‌کنم که با آموزش‌های نابشان باعث شدند که این آرامش را در زندگی تجربه کنیم و به حال خوب برسیم. و قدردان محبتشان هستم.  از همسفرها می‌خواهم که مسافرشان را یاری و همراهی کنند تا برای آنها قوت قلب باشد تا بتوانند با آرامش به سفرشان ادامه بدهند و به رهایی برسند. ممنونم

تایپ: مسافر میثم و محمد
عکس: مسافر مرتضی
مرزبان کشیک: مسافر ابراهیم
تنظیم و ارسال: مسافر مسعود مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .