English Version
English

این زندگی برای توست

این زندگی برای توست

دهمین جلسه از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی رازی؛ با استادی ایجنت محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر حمیدرضا و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه << وادی چهارم وتاثیر آن روی من >> در روز شنبه تاریخ بیست وششم خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، خدا را شاکر هستم دوباره این جایگاه را تجربه می‌کنم، دستور جلسه امروز وادی چهارم است، کنگره ۶۰ یکی از کارهای درستی که در زمینه درمان اعتیاد انجام می‌دهد موضوع به تعادل رساندن جهان‌بینی هر انسان می‌باشد.
شاید در تمام دنیا انسانها بر این باور باشند که اعتیاد ریشه‌ای در کودکی دارد و یا ژنتیکی می‌باشد، یک سری هم اعتقاد دارند که از غم و غصه زیاد و حتی از دلخوشی زیاد است، اما کنگره ۶۰ به این باور دارد که اعتیاد یک بیماری جسمی است و در موضوع درمان مثلثی را مطرح می‌کند که با نام جسم، روان و جهان‌بینی، موضوع جسم با حضور در جلسات و داروی اوتی را به موقع مصرف کردن درست می‌شود.
وقتی جسم به درمان برسد روان هم به تعادل می‌رسد، چون مواد مخدر طبیعی بدن با مصرف مواد افیونی از بین رفته بود حالا با پروتکل کنگره ۶۰ سیستم ایکس خود را درمان کرده‌ایم، وقتی این سیستم ایکس درمان شود دیگر مشکلات درونی نیست، مانند افسردگی و هزاران بیماری دیگر، اما موضوع مهم دیگر جهان‌بینی است که افراد با ورود به کنگره با یک سری روش‌ها آشنا می‌شوند، یکی از اینها کتاب عشق است که در آن چهارده وادی وجود دارد برای رسیدن به خود، ابتدا وادی تفکر کردن را به ما آموزش می‌دهد و وادی بعدی به ما یادآوری می‌کند که ما بدون دلیل پا به این هستی نگذاشته‌ایم.
وادی سوم می‌گوید اگر مشکلی است باید خودم برای حل آن اقدام کنم و در مواقعی با مشورت گرفتن.
در وادی چهارم می‌گوید در مسایل حیاتی مسئولیت دادن به خدا یعنی سلب مسئولیت از خویش، خداوند زمانی که انسان را خلق کرد او را بر سر یک دو راهی قرار داد، ابتدا راه فسق و فجور و دیگری راه تقوا، انسان خودش اختیار دارد و خوبی و بدی را انتخاب می‌کند، بعد از شروع زندگی در هستی یک سری اتفاقات رخ می‌دهد.
من که ناخالصی داشتم شاید بیشتر از کسی که ناخالصی نداشته است حالم بد بود، اگر اتفاق خوبی در زندگی من می‌افتاد همیشه از خودم سپاسگزاری می‌کردم اما اگر کاری بد پیش می‌رفت می‌گفتم نه خدا خواسته که اینگونه شود، در این وادی می‌گوید ما نباید خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه بگیریم، امروز هشت میلیارد انسان زندگی می‌کنند خدا برای این نیست که بگوید تو خوشبخت شو یا دیگری بدبخت شود.
در این وادی موضوع نفس را هم مطرح کرده است، نفس آنچه تعیین موجودیتی است که ظاهر و باطن انسان را نشان می‌دهد، انسان بعد از ورود به هستی اختیاراتی دارد برای زندگی کردن، معتقدم که خداوند من را در پایین‌ترین نقطه رها می‌کند تا با آموزش و خدمت بتوانم رشد کنم،حال بهتری داشته باشم و به انسانیتم نزدیکتر شوم.
شاید موقع تولد ما انسانیت در من وجودمان نبود وقتی می‌گوید نفس اماره یعنی چیزی که امر کننده است، این مرحله نفس حیوانی است و مرحله‌ای است که نفس تعریف شده است، یعنی کودکی که گرسنه است بعد آن فکر نمی‌کند یا وقتی شیری می‌خواهد یک آهویی را شکار کند به این فکر نمی‌کند که شاید آن هم بچه‌ای دارد، این نفس اماره می‌شود.
نفس من وقتی خمار است می‌گوید باید مواد تهیه کنی و مصرف کنی تا حالت خوب شود، انسان درگیره نفس اماره است و چیزی که در نفس اماره وجود ندارد وجدان است، در مرحله بعد نفس لوامه می‌شود یعنی نفس سرزنش کننده، این نفس طیف‌هایی مختلف دارد می‌تواند از پایین‌ترین تا بالاترین باشد.
انسان در یک شرایطی قرار می‌گیرد و فکر می‌کند دانایی کسب کرده است و از انجام کار ضد ارزشی خودش ناراحت می‌شود، می‌داند مواد مخدر بد است ولی آن را مصرف می‌کند، اما بعد حالش خراب می‌شود، کسانی که در جلسه حضور دارند به مرحله بالای نفس لوامه رسیده‌اند،

متوجه شده‌اند که اعتیاد خوب نیست پس باید آن را درمان کنند، در نفس مطمئنه یعنی کسی که سفر دوم را انجام می‌دهد و در موضوع اعتیاد به نفس مطمئنه رسیده است، در نفس مطمئنه می‌گوید خواسته‌های بد یا خوب همچنان وجود دارد اما به آن پاسخ مثبت داده نمی‌شود.
وادی چهارم به من یادآوری می‌کند که این زندگی برای تو است باید تمام تلاش خود را انجام بدهی تا پیشرفت کنی تا به مراحل بالاتری برسی و نمی‌توانی یک سری کارها را انجام ندهی و بگویی خواست خدا بوده است، خدا خواسته که من بی‌پول یا بدبخت باشم اصلاً این گونه نیست و خدا هرگز چنین چیزی را برای من نمی‌خواهد، به اعتقاد من خداوند در درون همه انسانها وجود دارد.
انسانها گاهی اوقات فکر می‌کنند که همه کارهای ما را باید خداوند یا دیگران انجام بدهند، من زمان اعتیاد همیشه دنبال این بودم که کارهایم را یکی انجام بدهد، خودم خواسته انجام آن کارها را نداشتم، خدا را شکر کنگره ۶۰ وجود دارد که تازه واردی که وارد می‌شود یک الگویی را برای خودش انتخاب می‌کند و راهنما به آن کمک می‌کند.
راهنما شخصی است که راه را به من نشان می‌دهد و چراغ راه است، نمی‌تواند همه کارها را برای من انجام بدهد، هیچ کس نمی‌تواند بنده راهنما شود بلکه فقط می‌تواند چراغ راه رهجوی خودش باشد، رهجو فقط می‌تواند آن را به عنوان یک راهنما ببیند.
حواسمان را جمع کنیم یک وقتی مسیر خود را گم نکنیم، افرادی هستند که برای کمک آمده‌اند نه اینکه مشکلات ما را کاملاً حل کنند، پس این وادی و مطالب مربوط به آن را حتماً مطالعه کنیم تا اتفاقات خوبی برای ما رخ بدهد، ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.
تایپ: مسافر بهمن
عکس: مسافر علی
بارگذاری: مسافر سجاد
مرزبان کشیک: مسافر امید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .