English Version
English

زمانی که تصمیم گرفتم مشکلات را حل کنم خداوند آدرس خودم را به خودم داد

زمانی که تصمیم گرفتم مشکلات را حل کنم خداوند آدرس خودم را به خودم داد

هفتمین جلسه از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی حر، به استادی مرزبان محترم مسافر اکبر، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " وادی چهارم و تاثیر آن روی من " روز شنبه بیست و ششم خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر

خدا را شاکرم که فرصت و توفیق داد که یک بار دیگر این جایگاه را تجربه کنم از آقای مهندس بی‌نهایت سپاس‌گزارم که این بستر را فراهم نمودند تا افراد دردمند بیایند و به درمان و آرامش برسند امروز قرار بود دیده‌بان محترم آقای حکیمی تشریف بیاورند و به خاطر ماموریتی که آقای مهندس به ایشان داده بودند نتوانستند تشریف بیاورند و قسمت من شد در این جایگاه خدمت کنم، از آقا صادق راهنمای عزیز لژیون چهارم(خدمتگزار) بسیار سپاس‌گزارم در واقع حق ایشان بود که در این جایگاه خدمت کنند.
دستور جلسه امروز وادی چهارم است من در کنگره ۶۰ و نمایندگی از موقعی که آمدم بعضی وادی ها را خیلی دوست دارم که یک از آنها وادی چهارم است، وادی چهارم می‌گوید که در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن چیزی که منِ مصرف کننده سعی می‌کنم بیاندازیم بر عهده دیگران، آقای مهندس می‌فرمایند مسئولیت دو طرفه است یعنی منِ پدر یک مسئولیت دارم فرزند هم یک مسئولیت منِ مسافر یک مسئولیتی دارم همسفرم هم یک مسئولیتی دارد اینطور نیست که فقط رهجو مسئولیت دارد، راهنما هم مسئولیت دارد.

زمانی که من متوجه شدم امروز باید استادی جلسه را به عهده بگیرم سی‌دی را دوباره گوش کردم و وادی را خواندم در این مدت سعی کردم چیزی را بگویم که به کار عزیزان بیاید وادی چهارم تکلیف همه ما را با خودمان روشن می‌کند اینکه من می‌گویم وادی را دوست دارم به دلیل یک خاطره است که من خدمت شما عرض می‌کنم: من سال نود و سه یک زمانی که پدر و مادر و همسر و... را مقصر کرده بودم که شما عامل اعتیاد من شده‌اید همه را گفته بودم و فقط مانده بود خدا سر کوچه ما یک مسجد هست که یک روز تصمیمی گرفتم که اعتیادم را واگذار کنم به خداوند یعنی مسئولیت مصرفم را به خدا بسپارم، رفتم به مسجد و با خدای خودم عهد بستم که چهل روز می‌آیم و نماز می‌خوانم تا به من کمک کند و از اعتیاد رها شوم، می‌رفتم به مسجد نماز جماعت را که با اهالی مسجد می‌خواندیم وقتی نماز جماعت تمام می‌شد من برای اینکه به تعهدم عمل کنم هفده رکعت دیگر نماز می‌خواندم چهل روز این موضوع ادامه پیدا کرد یک روزی آقا داود (خادم مسجد) آمد گفت اکبرآقا یک مدتی هست که میمانید اینجا و نماز می‌خوانید اما من زن و بچه دارم همه می‌روند اما شما اینجا می‌مانید و نماز می‌خوانید اگر می‌شود کمی زودتر بیایید و راز و نیاز را انجام دهید از مسجد آمدم بیرون خیلی ناراحت شدم گفتم خدایا جواب من این بود؟

مواد را مصرف می‌کردم و می‌رفتم مسجد و انتظار داشتم که خدا کمکم کند تا درمان بشوم اما یک معجزه‌ای اتفاق افتاد فردای آن روز درست زمانی که تصمیم گرفتم مشکلات را حل کنم خداوند آدرس خودم را به خودم داد، خداوند سرپرست و ولی کسانی است که تصمیم بگیرند از سمت تاریکی به سمت روشنایی حرکت کنند آن زمانی که مسئولیت را پذیرفتم یک عزیزی آمد و آدرس خیابان زمزم را داد با انتخاب راهنما درمان شدم متوجه شدم تا زمانی که من مسئولیت کارهایم را نپذیرم خداوند کاری برای من نمی‌کند اما وقتی که بپذیرم معجزه اتفاق می‌افتد دقیقا برای من این اتفاق افتاد باید حتما مسئولیت کارهایم را بپذیرم چون خود خداوند می‌گوید: انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش، اگر ذره‌ای خوبی کنید خوبی خواهید دید اگر بدی کنید بدی می‌بینید این وادی هفت یا هشت صفحه است می‌توانید مطالعه کنید و حتما مطالعه کنید می‌گوید آخرین مرحله نفس در حیوان می‌شود آغاز و شروع نفس اماره در انسان و مراحل نفس را بیان می‌کند، در کلام‌الله شریف از نفس اماره می‌گوید که آنان چهار پایانی هستند بلکه پایین‌تر؛ زیرا فقط خواسته‌های خودشان مهم است در مرحله بعدی به مرحله لوامه می‌رسد اما اگر توانست از این مرحله عبور کند تازه می‌رسد به آغاز و دروازه‌های نفس مطمعنه و تصمیم هایی که می‌گیرد عاقلانه است.
از اینکه به حرف های من گوش کردید از همه شما ممنونم.

تایپ و بارگذاری: مسافر جواد 
مرزبان کشیک: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .