English Version
English

کتاب ۶۰ درجه فقط مختص به مصرف کننده‌ی مواد نیست

کتاب ۶۰ درجه فقط مختص به مصرف کننده‌ی مواد نیست

جلسه دهم از دور سوم لژیون ماهشهر به استادی و نگهبانی راهنما مسافر محسن و دبیری مسافر محمد حسن با دستور جلسه « کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن » جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۸ صبح در پارک فردوس ماهشهر آغاز به کار کرد.

 

سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر 

خدا را شکر می‌کنم که خداوند توفیق داد که در این جایگاه قرار بگیرم و به همه‌ی خدمتگزاران لژیون خداقوت می‌گویم.

دستور جلسه کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است و تجربه خودِ من از این کتاب این بود که این کتاب را گرفتم و اصلا چیزی از آن متوجه نشده و نگاهی هم به آن نکردم. یک هم لژیونی به نام مصطفی بود که همیشه می‌گفت که کتاب ۶۰ درجه نقشه راهِ ماست. یک روز دیر وقت به خانه آمدم و در خانه به آستانه آشوب رسیدم و به خودم گفتم که کتاب ۶۰ درجه را بخوانم که ببینم چه نقشه‌ی راهی است و ۴۰ صفحه از کتاب را خواندم و نمی‌دانم که چه اتفاقی افتاد و گفتم که از فردا به مدت یک ماه هر چیزی که کنگره ۶۰ و راهنمایم گفت انجام می‌دهم، اگر حالِ من بهتر شد می‌مانم و اگر حالم بهتر نشد از کنگره می‌روم و خدا را شکر در کنگره ماندم و دیدم که روز به روز یک‌سری تغیرات درون من شکل می‌گیرد و هیچ موقع یادم نمی‌رود که از آن ۴۰ صفحه یک قسمتی هست در کتاب که آقای مهندس می‌فرمايند که هیچ دستگاهی توان تشخیص این را ندارد که ببینید نفس از جسم جدا شده است و درصد گرفته بودند که یک‌سری بعد از مرگ در قبر زنده می‌شوند و همیشه این ترس را در دوران اعتیادم داشتم و آقای مهندس آن‌جا می‌فرمایند زنده شدن در قبر به کنار، با خماری می‌خواهید چکار کنید.

این کتاب گره‌ی که بشر میلیون‌ها سال درگیر درمان اعتیاد است را باز می‌کند و آقای مهندس متد DST را کشف می‌کند و از طریق همین کتاب انسان درمان می‌شود. آقای مهندس در چهارشنبه هفته‌ی گذشته هم فرمودند که کتاب ۶۰ درجه فقط مختص به مصرف کننده مواد نیست و خیلی‌ها می‌توانند در زندگی‌شان از این کتاب استفاده کنند و خدا را شکر می‌بینیم که هم به زبان انگلیسی و یکی از بچه‌های اروند آبادان هم به زبان عربی ترجمه کرده است و انشالله که در ماه آینده کتاب را خدمت آقای مهندس می‌برند که اجازه چاپ آن را بدهند.

در روز سه‌شنبه آقای ترابخانی در شعبه‌ی اروند آبادان حضور داشتند و می‌گفتند که تمام فکر و ذکر آقای مهندس این است که تفکر کنگره ۶۰ به کشورهای همسایه انتفال پیدا کند و وظیفه‌ی تمام بچه‌های خوزستان به خصوص عرب زبان‌ها این است که علم آقای مهندس را به کشور همسایه و عراق منتقل کنند و در حال حاضر هم در اهواز و آبادان رهجو داریم که از کشورهای همسایه می‌آیند.

کتاب ۶۰ درجه ۱۴ تصویر دارد و هر کدام از تصاویر بیان‌گر یک موضوع است و به نظر من در مورد هر یک از تصاویر می‌شود یک کتاب نوشت و من تاثیر تصاویر را روی خودم بگویم، تصویر جلد کتاب ۶۰ درجه نمادِ قدرت خداوند است و شما در طبیعت نمی‌توانید در کنار هم جنگل، بیابان و دریا ببینید ولی در درون انسان می‌توانید این تصویر را ببینید، یعنی فاصله‌ی خوب بودن تا بد شدن یک تار مو است و باز فاصله بد بودن تا خوب شدن هم یک تار مو است و اگر الان محسن خوب است و حواسش نباشد از مسیر خارج می‌شود و آن خوبی را از دست می‌دهد و آقای مهندس هم می‌گویند که سعی کنید تصاویر کتاب را بکشید که تصاویر به سه بخش تقسیم شده‌اند که یک قسمت مسیر حرکت است و مابقی هم بچه‌ها در موردش صحبت می‌کنند و این کتاب زندگی من را نجات داد و پیام‌های کتاب از سه استادِ آقای مهندس هستند که اسم‌های مستعار دارند که استاد سردار، استاد جهان‌بینی و استاد رعد، استاد روان و استاد سیلور، استاد جسم آقای مهندس هستند و هر کدام از پیام‌های کتاب ۶۰ درجه یک سی‌دی در موردش صحبت شده است که از لنگر کشتی بگیرید تا پیام آخر، حتما سعی کنید سی‌دی پیام‌ها را گوش کنید و اگر درست بگویم پیام‌ها حدودِ پنجاه سی‌دی است و پیام‌ها خیلی به شما کمک می‌کند و انشالله اگر می‌خواهید راهنما بشوید و زندگی‌تان تغییر کند سی‌دی‌ها را حتما گوش کنید و کتاب را بخوانید.

یک روز آقای بیات صحبت کردند که آقای سلامی دیده‌بان محترم یک روز به اتاقِ آقای مهندس رفته‌اند و آقای مهندس در حال خواندن کتاب ۶۰ درجه بوده است و آقای سلامی می‌پرسند که شما که نویسنده‌ این کتاب هستید و گفتند که هنوز این کتاب چیزهای دارد که من کشف نکرده‌ام و یا هنوز می‌تواند به من کمک کند. بچه‌ها حتما کتاب را بخوانید و اگر جایی از آن را هم متوجه نشدید از آن بگذرید و بروید مطلب بعدی را بخوانید.

یک خاطره بگویم که در لژیون در آبادان بودم و راهنمایم به من گفت که کتاب را بخوانم و رسیدم به کلمه‌ی تزکیه و من در زندگی‌ام این کلمه را نشنیده بودم و بعد تلفظ آن را درست نخواندم و هیچ کس در لژیون و حتی راهنمایم هیچ چیزی نگفتند ولی من می‌دانستم که این تلفظ ایراد دارد و به خانه که رفتم و از همسفرم پرسیدم و گفت این کلمه تزکیه است و تزکیه را من از آنجا شروع کردم و دلیل این خاطره این بود که اگر کسی یک نوشتار را غلط می‌خواند، من اجازه ندارم آن را تصحیح کنم و بگذارم که خودِ شخص یاد بگیرد.

 

 

 

 

 

گروه سایت نمایندگی ماهشهر 

تایپ و ارسال مطلب: مسافر صادق 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .