English Version
English

کتابی برای آباد کردن شهر وجودی

کتابی برای آباد کردن شهر وجودی

پنجمین جلسه از دور دهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بیرجند ویژه مسافران و هم‌سفران با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن » با استادی دستیار دیده‌بان سردار مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علیرضا پنج‌شنبه 24 خردادماه 1403 ساعت 16 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر. خوب همان‌طور که میدانید جناب آقای مهندس اعتیاد را به سرمای منفی ۶۰ درجه تشبیه کرده‌اند و یک سری تصاویر هم در کتاب طراحی‌شده است که چون با عمق وجود هر مصرف‌کننده حس برقرار می‌کند خیلی قابل‌فهم است. من مرتضی خیلی خوب می‌توانم با هر یک از این تصاویر نسبت به دورانی که گذرانده‌ام ارتباط برقرار کنم.

فهم با دانستن فرق می‌کند ماقبل از اینکه معتاد شویم همه می‌دانستیم اعتیاد بد است، مصرف مواد و سیگار مضر است ولی نمی‌فهمیدیم و درکی از آن نداشتیم، مثل این است که تا قبل از اینکه ازدواج کنیم همه می‌دانستیم پدر و مادر اولادشان را دوست دارند ولی تا زمانی که خودمان پدر و مادر نشدیم برایمان قابل‌فهم و درک نبود.

سرمای ۶۰ درجه زیر صفر و اعتیاد هم باید اتفاق می‌افتاد تا ما بفهمیم یعنی آن عقد با مواد مخدر بسته‌ می‌شد و آن پیوند نحس برقرار می‌گردید  تا من مصرف‌کننده بفهمم اعتیاد چیست، وقتی بخواهم از منفی ۶۰ درجه بیرون بیایم باید یک هدفی را دنبال کنم، انقلابی و یک‌دفعه نمی‌شود عمل کرد، اینکه من تصمیم بگیرم از فردا اعتیاد را کنار بگذارم و هیچ مشکلی پیدا نکنم قطعاً امکان‌پذیر نیست و ضربه‌فنی خواهم شد. در کنگره آقای مهندس خیلی عالی و راحت برای همه ما هدف‌گذاری کردند فقط کافی است گوش‌به‌فرمان باشیم و خودمان را رها کنیم، از دم در که وارد کنگره می‌شویم از ما می‌پرسند برای چه آمده‌ای تا آن خواسته و هدف اصلی را بفهمیم، بعد ثبت‌نام می‌شویم، سه جلسه تازه واردین را طی می‌کنیم بعد باید راهنما و لژیون را انتخاب کنیم و دارو مصرف کرده و پله‌ها را کم کنیم  تا از منفی 60 درجه بالا بیاییم و به درمان برسیم.

حالا رسیدیم به نقطه رهایی از منفی ۶۰ درجه و تازه به صفر درجه رسیدیم، در نظر داشته باشیم که صفر هم‌درجه یخ است، من مصرف‌کننده تازه زمانی که به رهایی رسیدم صفر شدم و باید خودم را رها کنم و در ریلی که کنگره برای من چیده است قرار بگیرم، همان‌طور که در پیام آمده است برای رسیدن به رهایی دو سفر الزامی است سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن و سفر دوم از قطع آن تا رسیدن به خود.


بعد از رهایی می‌بینیم  چه شهر خراباتی درست کردیم، مصرف مواد پایین‌ترین سطح فرکانس است یعنی حیوانات هم در این سطح فرکانس نیستند و بعد از رهایی تازه به صفر رسیده‌ایم، به سطح فرکانس دروغ، غیبت، منیت و ... که خصلت انسان است. باید تزکیه و پالایش انجام دهیم تا سطح خود را ارتقا دهیم و شهر وجودی خود را آباد کنیم و دروازه تزکیه و پالایش خدمت است.

پرده پرده آن‌قدر از هم دریدم خویش را *

تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را*

خویش خویش من هم اینک از در صلح آمده است*

بس که گوش از غیر بستم تا شنیدم خویش را*

برده داران زمان چوب حراجم زدند*

دست اول تا برآمد خود خریدم خویش را*

بزم‌سازان جهان می از سبوی پر خورند*

من تهی پیمانه بودم سر کشیدم خویش را*


از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر رضا، لژیون چهارم
ارسال خبر: مسافر میثم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .