English Version
English

باید به خودمان برسیم

باید به خودمان برسیم

جلسه سیزدهم دور دوازدهم ازسری کارگاه‌های آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان به استادی دیده‌بان محترم مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «کتاب۶۰درجه و تصاویرآن» پنجشنبه ۲۴ خرداد ماه۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر

امیدوارم شاهد جلسه خوبی در کنار یکدیگر باشیم و بچه‌ها خوب مشارکت کنند و اگر تجربه‌ای دارند این تجربه را در مورد دستور جلسه در اختیار ما قرار بدهند. فراموش نکنید که چه شرایطی داشتید و چه وضعیتی در صور آشکار و پنهان شما بود، چون به‌محض اینکه فراموش می‌کنید، هویت خودتان را فراموش می‌کنید.

انسان‌ها باید از هویت خود محافظت کنند هر چقدر هم که زشت باشد هویت من است. خویش من در گرو خویشتن من است، من در بغل خویشتن هستم و هر کاری که بخواهم بکنم از الآن شروع کنم نمی‌توانم، چون من الآن نیستم دیروز من، پریروز من، صدسال پیش و هزار سال پیش من و آن عقبه من با من است.

دستور جلسه ما در مورد کتاب ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن است. دبیر هم گفتند هر آن چیز که جناب مهندس از الآن تا هزاران سال صحبت کنند و قبل از این تایم صحبت کرده‌اند همه در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر هست و طبق گفته جناب مهندس هر کس که می‌خواهد در امتحانات قبول شود اگر متن کتاب را بخواند و سی‌دی‌های جناب مهندس را بلد باشد و لایو روزهای چهارشنبه جناب مهندس را گوش کرده باشد غیر ممکن است که قبول نشود.

کل تفکر جناب آقای مهندس و کل تاریخ کنگره ۶۰ در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است، با تمام تجربیاتش و پله‌های ۱۵ روزه آن و کم کردن‌های بسیار زیادش. این است که انسان‌ها می‌گویند باید تاریخشان را نگه داشته باشند تا بتوانند به نتیجه برسند. این تاریخ کنگره است و جهان‌بینی کنگره.

یک روز من فکر می‌کردم کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه فقط برای سفر اولی‌هاست و بعد دیدم که سفر دوم نیز تصاویر دارد. این ۱۴ تصویر که در سفر اول می‌بینید دقیقاً این ۱۴ تصویر برای سفر دوم نیز هست یعنی دقیقاً یک مسافر سفر اول وقتی‌که دارد مسیر را طی می‌کند و آن اتفاق برایش می‌افتد یک مسافر سفر دوم نیز حتماً باید این اتفاق‌ها برایش بیفتد و حتماً باید این اتفاق‌ها برای یک همسفر نیز بیفتد.

شاید سفر اول بین مسافر و همسفر در زمینه استفاده از مواد متفاوت باشد اما در سفر دوم شرایط کاملاً یکسان است. ما پیام سفر دوم را داریم و وقتی پیام سفر دوم خوانده می‌شود یک سفر دومی باید بفهمد این پیام چه می‌گوید مثل همان زمان که یک سفر اولی می‌فهمد که پیام سفر اول چیست. در این کتاب دقیقاً راجع به سفر دوم صحبت کرده است.

من درون آن را نمی‌توانم بخوانم اما صفحه آخر کتاب نوشته است که بیایید این آتش ویرانگر را مهار کنید و آتش را تبدیل به بهترین پرنده‌ای نمایید که سرعت صوت را همراه داشته باشد و سرعت نور با نمایش بهترین رنگ. نور، صوت، حس یعنی تزکیه و پالایش. این آتش ویرانگر را مهار کنید خواسته‌های نامعقول من در سفر دوم است، فکر نکنید مواد مخدر است و تمام شده است.

فکر نکنید صوت ما باید سرعت صوت داشته باشد، نور ما باید سرعت نور داشته باشد. کلامی که ما جاری می‌کنیم باید این کلام ما به نتیجه برسد آن چیست که ما می‌خواهیم و تفکر می‌کنیم را باید در دنیای بیرون در دنیای درونتان ببینید و این نیاز به تزکیه و پالایش دارد و بعد اینجاست که می‌گوید این صوت به بهترین صدا تبدیل می‌شود و این نور به بهترین رنگ‌ها تبدیل می‌شود، آن نوری که جناب مهندس در سی‌.دی‌.های قبل گفت که شما هیزم را می‌سوزانید و دود دارد آن است که ما از آتشی که داریم باید گرما و نورش را جدا کنیم، باید تزکیه و پالایش کنیم و این نیاز به یک شاگرد هوشمند دارد، شاگردی که تاریخش را فراموش نکند، شاگردی که به روز باشد و کتاب را دائماً مطالعه کند و این مخصوص سفر اول نیست، مربوط به سفر اول، سفر دوم و سفر سوم است و در مورد فهم مطالب هرکسی نمی‌تواند این مطالب را درک کند باید خردمند باشی تا بتوانی این مطالب را درک کنی.

شاید من بتوانم مطلب را بخوانم یا راجع به آن توضیح بدهم ولی درک مطلب بسیار متفاوت‌تر است. شاید یک نفر اینجا بنشیند و بتواند راجع به درمان دی‌اس تی ساعت‌ها صحبت کند و بین خودمان هم زیاد است. ۵ سال است که دارد سفر می‌کند به فهم مطلب نرسیده است، به بصیرت و به تجربه نرسیده است تا به فهم برسد یک چیزی پیش نیاز همه چیز است. من این را در کنگره درک کردم و آن خادم بودن است. در حرم امام رضا علیه‌السلام خادم‌ها به دنبال حال خوش و رد شدن از صراط مستقیم می‌گردند. آن‌ها می‌خواهند از سفر دوم رد شوند و خودشان را بشناسند، خدمت می‌کند، کسانی که اطعام می‌کنند یا به زبان خودمانی نذری می‌دهند می‌خواهند از این پل رد بشوند و می‌خواهند بگویند من خادم هستم چون اگر نباشی نمی‌توانی ببخشید و نمی‌توانی خودت را بشناسی، نمی‌توانی نور خود را تسویه کنی و نمی‌توانی کلام خود را تزکیه کنی. این کلام ماست که می‌تواند ما را به هدفمان برساند. آن کلامی که تو جاری می‌کنی برای توست آن کلام توست که به نور اجازه می‌دهد تو خواسته خودت را ببینی.

جناب آقای مهندس می‌گویند مواظب کلامتان باشید و مراقب صوت خود باشید شما وقتی کلامی را جاری می‌کنید دارید یک مصدر درست می‌کنید و دارید یک فعل درست می‌کنید و آن فعل مصدر شما می‌شود، از شما صادر می‌شود و برای شماست. اگر من به تو بی‌احترامی می‌کنم آن برای من است، نه زمان دارد، نه مکان دارد و نه شخص دارد. این است که می‌گوییم ما در کنگره باید تزکیه و پالایش کنیم.

صوت را این‌گونه تزکیه و پالایش می‌کنیم قبل از اینکه حرف بزنیم فکر کنیم. من نمی‌توانم همه‌چیز را نگاه کنم من نمی‌توانم به هر چیزی که نگاه می‌کنم حسی به کار ببرم ما باید یاد بگیریم ۵۰ درصد نگاه کنیم و ۵۰ درصد نگاه نکنیم و در ۵۰ درصدی که نگاه نمی‌کنیم ۵۰ درصد خودمان را تزکیه و پالایش کنیم. کنگره بسیار مکان امنی است آن‌قدر امن که من می‌توانم به تو بگویم من دارم این کار را می‌کنم.

من دارم مراقبت می‌کنم تا بتوانم به خودم برسم آن‌قدر امن که تو این حرف مرا استفاده می‌کنی و این می‌شود مصدر من، کلام حرف و فعل را گفتم. فعل آن برای من است و دوتای دیگرش برای توست برای آن دو باید بروی و فعل درست کنی و تو آن را بازگو و اجرا کنی. این می‌شود چرخه تزکیه و پالایش در کنگره، این می‌شود مهار آن آتشی که جناب مهندس در سفر دوم از آن حرف می‌زند، این می‌شود زمانی که تو از این آتش تزکیه و پالایش می‌کنی و خارج می‌شوی. نه تنها که می‌توانی آتش خودت را مهار کنی می‌توانی نوری باشی برای دیگران و این چقدر ارزشمند است و چقدر مهم است آن‌قدر مهم است که دائماً تاریخ تکرار می‌شود تا انسان و نفس بفهمد که موجودیتش با محبت بخشش و عشق سر در گریبان یکدیگر است.

یک انسان باید بفهمد و انفاق کند، باید بفهمد تا از زبانش، از کلامش و از مکانش انفاق کند و بگذرد. ما در سفر اول از مواد خود می‌گذریم و با یک قانونی این کار را می‌کنید. با قانون یک پنجم این کار را می‌کنیم و در سفر دوم که می‌آییم این آتش ویرانگر آن صفات ماست، آن صفات نانیکوی ماست و آن خواسته‌های نامعقول ماست، آن جایگاه نور که شهوت است، آن جایگاه کلام و صوت که جناب آقای مهندس می‌گوید که جایگاه خشم ماست. این‌ها را باید تبدیل کرد و از آن‌ها استفاده کرد تا بتوانیم آن را به پرواز در بیاوریم زیاد سخت نیست چون کنگره عملی است، آموزش است که توأم با عمل است یعنی در لحظه است.

انسان‌ها در لحظه خود را تزکیه و پالایش می‌کند، آنجایی که سرمست هستند خود را تزکیه و پالایش می‌کنند. آنجایی که تو حالت خیلی خوب است گریز می‌زنی، آنجایی که تو حالت خیلی خراب است گریز می‌زنی، آنجایی که من حالم خیلی خوب است زیادی نگاه می‌کنم آنجایی که من حالم خوب است کلام ناروا را روا می‌کنم. باید مراقب باشید و به ما این اجازه داده می‌شود زمانی بفهمیم ما در گرو یکدیگر هستیم. یک راهنما خدمت می‌کند، من دارم خدمت می‌کنم که از نادانی خودم جدا شوم.

من که انسان کاملی نیستم ولی در قد و قواره خودم یکجا نادان هستم و یکجا دانا. یکجایی خوب و یکجایی بد هستم. یکجا توانمند و جای دیگر کاملاً ناتوان هست. همه در هر جایگاهی که هستند و باید جسم را درمان کرد و روان را تزکیه و پالایش کرد و جهان‌بینی را اجرا کرد تا یک تاریخی بسازم در این لحظه که لحظه بد دیگر در اختیار من نیست خیلی زیباتر از قدیم باشد. امروز من در اختیار من است و فردای من در گرو امروز من است و می‌شود اجبار من.

سعی کنیم که امروز و در لحظه کلاممان و صوتمان، نورمان و یا دیدنمان را درست استفاده کنیم. چه در سفر اول و چه در سفر دوم و همیشه مهندس در این کتاب گفتند و این کتاب بسیار ارزشمند است و در صفحه اول آن‌که نام الله است با این نقش و نگار و این هرم و گرمایی که در پایین صفحه است این‌ها همه را می‌شود ساعت‌ها و سال‌ها راجع به آن صحبت کرد.

تا زمانی که هستیم می‌توانیم از آن بهره بگیریم و استفاده کنیم. توضیح سفر اول که به درد نمی‌خورد باید بتوانیم آن را اجرا کنیم، کجا اجرایش کنیم؟ در کنگره که نمی‌توانیم. من نمی‌توانم در کنگره به کسی حرف بدی بزنم سریع مرزبانی با من برخورد می‌کند در بیرون از کنگره زندگی ما خارج از کنگره است و نه در کنگره. کنگره یک آموزشگاه است، برای ما کنگره هدف نیست که من بخواهم ناراحت باشم من را بردارند و جای دیگری بگذارند.

شال گردن من باشد یا نه این مهم نیست، اینکه هدف نیست در این جایگاه ما یاد می‌گیریم که در محیط بیرون بتوانیم درست عمل کنیم. بیرون یعنی زمانی که با خانواده‌مان در یک ماشین نشسته‌ایم درست رفتار کنید وقتی‌که سر کاریم که آقای مهندس می‌گویند به عدالت کسب و کار داشته باشید، حرمت کسب و کارتان را داشته باشید آنجاست که من می‌توانم یک‌چیزی را دو هزار تومان بفروشم اما هزار تومان می‌فروشم و بعد می‌بینید که داستان متفاوت می‌شود. کنگره معجزه است کم می‌کنی و حالت خوب می‌شود.

سفر دوم هم معجزه است پول می‌دهی و عضو لژیون سردار می‌شوی و حال تو خوب می‌شود. از هر جنسی که شما ببخشید از همان جنس به شما داده می‌شود. اگر گدای محبت هستی محبت کن به تو محبت می‌دهند به دیگران احترام بگذار به تو احترام می‌گذارند. ببخش تو را می‌بخشم لحظه‌ای که خداوند می‌خواهد شما را ببخشد پرونده شما را باز می‌کند و شما می‌گویید که خداوندا من اشتباه کردم و خداوند می‌گوید تو کجا از اشتباه دیگران گذشتی تا من هم از اشتباه تو بگذرم. می‌بیند که اگر چند روز بعد اتفاقی افتاد تو هم عبرت بگیری و نبینی. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از شما ممنون و سپاسگزارم.

تایپ و ویرایش: مسافر رضا لژیون هفتم
عکاس: مرزبان خبری مسافر مسعود
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون سوم
نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .