English Version
English

کتاب عبور از ۶۰ درجه حکم یک راه را دارد

کتاب عبور از ۶۰ درجه حکم یک راه را دارد

جلسه دوازدهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی راهنما مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر حمید با دستورجلسه (کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن و تولد اولین سال رهایی مسافر حسن) روز پنج‌شنبه مورخ ۲۴ خردادماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز بکار کرد.

سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه خدمتی هستم، دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیل شده است، بخش اول کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و بخش دوم تولد اولین سال رهایی مسافر حسن می‌باشد.
کتاب عبور از ۶۰ درجه حکم یک راه را دارد برای من که وقتی به بیراهه می‌روم، می‌تواند مرا به راه درست بازگرداند و به آن هدفی که دارم برساند، دلیل خلقت انسان برای آن است که به تکامل برسیم. آقای مهندس می‌گویند؛ کتبی که در کنگره ۶۰ می‌باشد ستون و اساس جهان‌بینی است، حال اگر من بیایم بر اساس این تعریف در ذهنم یک ساختاری را تشکیل بدهم، این‌ها را به‌عنوان یک ستون در نظر می‌گیرم، باید یک تقسیم‌بندی داشته باشم، وقتی یک بنایی ساخته می‌شود و یک ستونی زده می‌شود تقسیم‌بندی می‌شود که هم وزن روی ستون بیاید، شاید بعضی‌ها بگویند اعتیاد صددرصد جسمی می‌باشد، فرد موادمخدر مصرف کرده و به مشکل خورده و حالا با هر روشی ممکن است درست بشود، به روش صحیح و داروهای گیاهی و غیره، بعضی‌ها نیز می‌گویند نه، مشکل روانی هست و همه بار را میگذارند روی بخش روان فرد مصرف‌کننده، کتاب ۶۰ درجه در پیش گفتار اشاره می‌کند که این کتاب راهی برای مصرف کنندگانی که راهشان را گم کردند و این یه قسمتی از موضوع می‌باشد ولی در ادامه می‌گوید که این کتاب می‌تواند برای هر قشر جامعه قابل استفاده باشد.


اوایل کتاب درست است که درباره یک مصرف کننده صحبت می شود و اینکه روش DST چگونه ابداع شده است و جناب مهندس چگونه و به چه روشی اعتیاد خود را درمان می‌نماید، پس یک سوال پیش می‌آید که آیا این کتاب صرفا برای افراد مصرف‌کننده موادمخدر قابل استفاده است؟ اگر خیر پس چگونه هم بدرد مصرف کننده می‌خورد و هم قشر دیگر جامعه؟، جناب مهندس می گویند؛ ما از تکرار و مکررات می‌توانیم به کاوش برسیم و می‌توانیم به نتیجه برسیم، وقتی می‌آییم درباره مسیر راه و علامت‌گذاری در مسیر راه صحبت میکنیم فقط این نیست که من مصرف‌کننده آمدم و از تعادل خارج شدم، به‌خاطر مصرف موادمخدر ممکن است این بی‌تعادلی در هر فردی ایجاد بشود حتی کسانی که مصرف‌کننده موادمخدر هم نباشند و در هر مقامی باشند و آن جایگاه آنان را از تعادل خارج نموده باشد، پس برای آنان نیز کارایی دارد که از مطالب کتاب ۶۰ درجه استفاده نمایند، برای مثال ممکن است یک معلم یا مدرس در آن جایگاه تدریسی خود از مسیر و تعادل خارج بشود، پس برای آن مدرس هم کارایی دارد یا حتی قضات که در کتاب نوشته شده است که بدرد جامعه قضات هم می‌خورد، حالا تمامی این مطالب کتاب و تصاویر آن چه در سفر اول و چه در سفر دوم مثل این‌که من که دارم در کنگره ۶۰ سفر می‌کنم و در هر جای از سفرم می‌باشم باعث آن می‌شود که فکر و اندیشه من و افکار من کنگره‌ای بشود، یک صحبتی در کنگره می‌شود که می‌گویند کنگره بودن مهم نیست بلکه کنگره‌ای بودن اهمیت دارد، یعنی این‌که من هر چقدر سعی کنم از نظر علم کنگره، دانایی خودم را بیشتر با این موضوعات وفق بدهم و باعث می‌گردد جزء تفکرات من بشود مثل یک فرد کنگره‌ای. امیدوارم همه ما بهره کامل را از کتاب ۶۰ درجه ببریم.

اما در مورد قسمت دوم دستور جلسه تولد مسافر حسن، حسن اوایل سفرش در لژیون دیگری بود که بنا به دلایلی لژیون منحل شد و راهنمای آن لژیون رفت و حسن به لژیون چهارم شعبه امین آمد و از جایی که کل لژیون بین لژیون‌ها پخش شدند، چندنفری به همراه حسن به لژیون آمدند، اما از بین آن دو، سه نفر فقط حسن ماند در لژیون و توانست به درمان برسد، حالا یا خواست خداوند بوده و یا به نظرم خواسته‌اش خیلی قوی بود، حسن شاید از نظر دارویی و ادب و رفتاری در شرایط خیلی خوبی بود و خیلی آرام بود و اصولاً کسانی که در سفرشان آرام هستند و همه چیز را می‌گویند خوب است، اما درونشان خیلی آشفتگی دارند، اصولاً فرد مصرف‌کننده آشفتگی را در درون دارد، اما بعضی از افراد آن را بروز می‌دهند و سریع جوش می‌آورند و بعضی از افراد هم در خودشان می‌ریزند و حسن از آن دسته افرادی بود که از همان ابتدا در خودش بود و برخورد و ارتباط خوبی با بچه‌ها نمی‌گرفت، اما چیزی که باعث شد حسن رها بشود و در کنگره خدمت کند به نظر من خدمت‌کردن بود که باعث شد ارتباط خوبی با بچه‌ها بگیرد و حسن از ابتدا ادب، خدمت، سروقت آمدن و CD  نوشتن، فرمان‌بردار و حرف‌گوش‌کن بود و حتی یک‌بار نشد که Cd  را ننویسد و همهٔ این مسائل باعث می‌شود برای انسان معجزه رخ بدهد، در بعضی مسائل عجله می‌کند و دوست دارد برایش اتفاقاتی رخ بدهد، چند جلسه قبل صحبت می‌کردیم و سر لژیون گفت که چرا در فلان مسائل فلان اتفاق رخ می‌دهد،

از خودش پرسیدم که چند سال قرص مصرف کردی؟ گفت حدود 8 سال از انواع و اقسام قرص‌ها از جمله، قرهای آرام‌بخش و غیره و جدا از این 8 سال، 8 سال هم مواد کشیده بود و این تخریبی باعث می‌شود انسان در تاریکی فرو برود و از پرده و پوششی که در وادی درباره‌اش صحبت می‌شود، شاید من تازه‌وارد و من نوعی فکر کنم که اتفاقات خوب همان ابتدای امر باید برایم رخ بدهد، همان‌طور که گفتم حسن سفر خیلی خوبی داشت، میزان و مرتب می آمد و CDهایش را هم می‌نوشت اما چیزی که باعث می شود انسان به آرامش و دانایی برسد بیشتر صبر است و بیشتر این می‌باشد که من به دنبالش باشم و خواسته‌ام را قوی کنم و منظور از خواسته این می‌باشد که من به کنگره که می‌آیم به مرزبان بگویم که به من خدمتی بدهد و یک ساعت زودتر به کنگره بیایم و CDها را بنویسم و این‌ها کارهایی است که باید انجام بدهم، یعنی من راهنما، خدمتی که قبول کرده‌ام، شرایط آن را نیز قبول کنم، اما در سفر دوم می‌گویند هر شخص سازه خود را بر مبنای خواسته خود می‌سازد، انشاالله که حسن قدر این رهایی‌اش را بداند و بتواند سازه خود را بنا برمبنای خواسته‌اش بسازد و اگر اشتباه نکنم هر روز مطالعه می‌کند برای آزمون و امیدوارم به خواسته ای که دارد برسد، در ادامه به خودش، راهنمای همسفرش و همسفرش تبریک عرض می‌کنم و انشاالله که در کنگره باشند و به جایگاهی که دوست دارند برسند.

پیام تولد مسافر حسن:

حسن عزیز باید از آنچه که توسط حق‌تعالی در وجود آدمی نهاده است بجای خود مورد استفاده قرار بدهیم که معلمی خواهیم بود برای آینده.

اعلام سفر مسافر حسن:

آخرین آنتی‌ایکس مصرفی: شیره تریاک

داروی درمان: OT

روش درمان: DST

مدت سفر اول: ۱۲ ماه

ورزش در کنگره: شنا

راهنمای محترم: آقای اسماعیل

رهایی: ۱ سال و ۲۷ روز

خواسته مسافر حسن:

خواسته‌ام این است که در آزمون راهنمایی قبول بشوم و طبق سخن جناب مهندس زکات رهایی‌ام را بدهم و حداقل پنج نفر را به درمان برسانم.

خواسته همسفر نرگس:

همه مسافران با همسفران خود به کنگره بیایند

صحبت‌های مسافر حسن:

ابتدا خدا را شاکر و سپاسگزارم که روزی من شد که امروز را ببینم و این جایگاه را تجربه کنم، از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که این مکان امن و مقدس را برای انسان‌هایی مثل من فراهم نمودند تا به درمان و حال خوش برسیم. حدود یک‌سال از رهایی من می‌گذرد و در آسایش و آرامش نسبی قرار دارم و روانم متعادل است، مشکلاتی دارم اما با جهان‌بینی و تفکر صحیح که آموزش دادند می‌توانم آن‌ها راحل کنم. تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی که زحمت می‌کشند برای برگزاری خیلی خوب جشن‌ها، از راهنمایم آقا اسماعیل تشکر می‌کنم بابت راهنمایی‌هایشان، زحماتشان، دلسوزی‌هایشان و عشق و محبتشان، از راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم که به همسفرم آموزش داده‌اند و آموزش می‌دهند، از همسفرم تشکر می‌کنم که پا به پای من آمد.
من در حالی وارد کنگره شدم که در دنیای اعتیاد غرق شده بودم، صور آشکار آرامی داشتم و ظاهر مرتبی داشتم اما درونم نابسامان و آشوب بود، خداوند به من کمک کرد تا مسیر درمان را پیدا کنم و راه را برای من هموار کرد و به کمک راهنمای عزیزم توانستم به درمان برسم و این رهایی برایم خیلی ارزشمند است و قیمت بی‌اندازه‌ای دارد، چرا که من سابقه سقوط‌آزاد و راه حل‌های غلط درمان را نداشته‌ام و اسیر کمپ‌های مختلف ترک‌اعتیاد نشدم و از این جهت خیلی خدا را شاکرم، لطف خداوند یا شانس من بود نمیدانم، من از اینکه بیماری‌تم تشدید پیدا کرده بود و قرصهایی که ۷_۸ سال مصرف می‌کردم و دیگر جواب‌گوی من نبود به سمت موادمخدر رو آوردم، یک‌سال اول خوب بود اما بعد از یک‌سال حال من بدتر و بدتر شد و به جایی رسید که حتی به فکر خودکشی نیز افتادم و اگر این یک ذره اعتقاد درون من نبود برای خودکشی اقدام می‌کردم، اما خداوند به من کمک کرد و راه کنگره را پیدا کردم و به درمان رسیدم.
سفر اول من تمام شد و به سفر دوم رسیدم و دیدم نواقص زیادی درون من است و بند‌های تاریکی در من تنیده است. من ابتدای کار قرار دارم، صفر صفر هستم و هنوز باید آموزش بگیرم، شاگردی کنم، گوش به فرمان باشم و فرمانبردار باشم برای رشد و پیشرفت کردن، باید بتوانم بندهای منفی را از خودم باز کنم و رشد کنم و تاریکی‌ها را به روشنایی‌ها تبدیل کنم و امیدوارم که در این مسیر صراط‌مستقیم که پر از علم و معرفت، آگاهی و عشق و محبت است، ثابت قدم باشم و آن چیزی که مد نظر کنگره است را انجام بدهم، بار دیگر از راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم، و از همسفرم تشکر می‌کنم که در این سال‌ها که در تاریکی بودم با من ساختند و بدی‌های من را با خوبی جواب دادند و در آخر امیدوارم در ادامه به صلح و آرامش برسم.

صحبت‌های راهنما همسفر عطیه:

خداراشکر می‌کنم که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. اولین سال رهایی مسافر حسن و همسفرشان خانم نرگس را خدمت خودشان و جناب مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم و خداقوت عرض می‌کنم خدمت راهنمای محترم آقا اسماعیل و راهنمای قبلی همسفر‌نرگس، خانم اعظم و از ایجنت و مرزبانان تشکر می‌کنم زحمت می‌کشند و جشن‌ها را به خوبی برگزار می‌کنند. این رهایی‌ها از معجزات خداوند است و به ما یاد آور می‌شود که همیشه با وجود تمام سختی‌ها و ناامیدی‌ها در کنار ما هست و از خداوند راهی را می‌خواستیم که کنگره را پیش روی ما گذاشت. روش درمان کنگره الگویی است و سندی کاملا بدون نقص می‌باشد، خانم نرگس عزیز از زمان افتتاح شعبه با ما همراه بودند و خیلی خوش رفتار و مرتب هستند و تا به حال غیبت نداشته‌اند و امیدوارم در ادامه شال نارنجی راهنمایی را گردن ایشان ببینم و در مسیرشان ثابت قدم باشند، برای این خانواده محترم آرزوی بهترین‌ها را دارم و امیدوارم همیشه در کنگره حضور داشته باشند و خدمتگزاران خوبی باشند.

صحبت‌های همسفر نرگس:

خدارا شکر می‌کنم که توانستم اولین سال رهایی مسافرم را ببینم و خدا را شکر می‌کنم و این حس و حال خوب را برای همه مسافرین و همسفران‌شان از خداوند می‌خواهم، از جناب مهندس و خانواده‌شان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند تا من بتوانم در کنار مسافرم آموزش ببینم و از ایجنت محترم و گروه مرزبانی بابت این جشن قشنگ تشکر می‌کنم، از راهنمای خوب مسافرم آقا اسماعیل تشکر می‌کنم، بابت زحماتی که برای ایشان کشیدند تا بتوانند از خدمتگزاران کنگره باشند، از راهنمای خودم خانم عطیه عزیز تشکر می‌کنم، بابت این مدت کوتاهی که در کنارشان هستم و آموزش می‌گیرم، از راهنمای سابقم خانم اعظم عزیز تشکر می‌کنم و با وجود مشکلاتی که داشتند امروز در جشن شرکت کردند و خیلی خوشحالم که در این دو سال راه بهتر زندگی کردن در کنار مسافرم را به من آموزش دادند. همان‌طور که مسافرم گفت با ۸ سال تخریب وارد کنگره شدند، من همیشه از خدا جایی را می‌خواستم که حال مسافرم خوب بشود و بتواند آموزش بگیرد که خدا را شکر اجازه‌اش را داد و ما با کنگره آشنا شدیم، سال آخر مسافرم می‌گفت از فردا دیگر مواد را کنار می‌گذارم اما ظهر روز بعد طاقت نمی‌آورد، تا اینکه خلاصه از طریق یکی از دوستانش با کنگره آشنا شدیم و ماه رمضان ۱۴۰۱ بود که خدا اجازه‌اش را صادر کرد و خدا را شکر که پارسال با دستان پرمهر جناب مهندس مسافرم رها شد و خدا را شاکر هستم که مسافرم یک سال است بدون دارو و مواد زندگی می‌کند و آرزوی قلبی من این است که مسافرم در آزمون قبول بشود و شال نارنجی را دور گردنشان ببینم و از همه دوستانی که در جشن شرکت کردند و مشارکت کردند و به ما انرژی دادند ممنونم.

تهیه و تنظیم: گروه وبلاگ نویسان مسافران نمایندگی محمدی‌پور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .