جلسه دوازدهم از دوره چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژهٔ مسافران به نمایندگی پرند، با استادی مسافر روحالله و نگهبانی مسافر حجت و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه « کتاب عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن» روز چهارشنبه ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان روحالله هستم یک مسافر، خدارا شکر میکنم که افتخار این را داشتم امروز در شعبه پرند حضور داشته باشم که هم خدمت کنم و هم آموزش بگیرم، از ایجنت محترم لژیون مرزبانی و نگهبان جلسه و به خصوص آقا کامبیز عزیز که دعوت کردند تا من هم بتوانم این جایگاه را تجربه کنم، دستور جلسه راجع به کتاب ۶۰ درجه است و تا امروز هزاران نفر راجع به این کتاب صحبت کردند، اما چیزی که در نوشته گفته شده است هر شخصی برداشت خودش را از دستور جلسات میگوید، من خودم قبل از زمان مصرفم عاشق کتاب خواندن بودم، خیلی بیاندازه کتاب میخواندم و هر کتابی را که ده صفحهی اولش را میخواندم گیرا بود و برایم اصلا مهم نبود که تاریخی، فرهنگی و هر کتاب دیگری که بود را میخواندم، در دوران مصرفم تاثیر بهسزایی گذاشت در تمرکزم، به طور مثال نشئه که میشدم کتاب سیصد صفحهای را در سه روز تمامش میکردم، اما ثمرش برای من چه بود فایدهاش برای من فقط این بود که هر جایی از اطلاعات عمومی حرفی زده میشد اظهار فضل میکردم و سریع خودی نشان میدادم، دانایی که به من اضافه نشده بود و به خود هم مغرور شده بودم که تو داری کتاب میخوانی و علمت از دیگران بیشتر است، تا اینکه زمان گذشت و من وارد کنگره۶۰ شدم، اذنش صادر شد، هشت سال قبل از آنکه به کنگره بیایم، به من معرفی کردند، اما آن موقع اذنش صادر نشده بود پشت درب کنگره ایستاده بودم و با خودم میگفتم من که دارم خودم متادون میخورم اینها هم که تریاک میدهند بیخیال سفر نمیکنم،خیلی راحت رفتم و بعد از هشت سال دوباره برگشتیم و سفر کردم، جزوات را مثل بقیه دوستان گرفتم و مطالعه کردم، یک موضوعی است که تا به حال در کنگره تعریف نکردم را میخواهم بگویم، یک هفته قبل از اینکه من وارد کنگره۶۰ بشوم به علت مصرف بالای مواد و قرص ترامادول جایی داشتم میرفتم که تشنج و اوردوز کردم، یک تجربهی نزدیک به مرگ داشتم، در آن عالم یک جمعیتی را دیدم که در یک جنگل یخ زده و سرمای شدید عاجزشان کرده بود یک کوله بارهای بسیار زیادی داشتند که اصلا نمیتوانستند آنها را تکان بدهند و خودم را آنجا میدیدم و از خودم میپرسیدم این تعبیرش چیست، تا اینکه گذشت و من وارد کنگره۶۰ شدم و کتاب ۶۰ درجه را خواندم نقاشی ها را دیدم آن اتومبیلی که در یخ بندان حرکت میکند و متوجه شدم این آن تعبیری است که من از آن عالم و رویا دیده بودم و یک موضوع اینکه قبلا وقتی مطالعه میکردم واژهها برایم بسیار مهم بود و وقتی کلمهای را میدیدم سریع میرفتم و معنیش را پیدا میکردم و این موضوع خیلی به من کمک میکرد و در کنگره هم همینطور زمانی که وارد کنگره شدم، کلمه DST را رفتم معنیاش را خواندم، کلمه OT و خیلی از مسائل دیگر، و تنها کسی که میتوانست کمکم کند راهنمایم بود و باز قانع نمیشدم تا اینکه جناب مهندس فرمودنده بودند اگر مطلبی را متوجه نشدید عبور کنید و بگذرید تا زمانش که برسد گشایش برایت رخ میدهد، و این اتفاق برای من ایجاد شد من بالای بیست و پنج بار این کتاب را مطالعه کردم و بیشتر پیام هایش را حفظ هستم، به نظرم کتاب ۱۴ مقاله برای این است که چطور بایستی سفر کنی اصلا سفر چگونه است در کنگره کتاب چهارده وادی برای این است که اگر میخواهی شخصیت خودت را پس بگیری بایستی چه مراحل و وادی ایی طی بکنید، امیدوارم تا زمانی که عمر دارم در کنگره خدمت کنم، خیلی ممنون که به صحبت هایم گوش کردید.
تهیه و تایپ: همسفر فرهاد از لژیون دوم
تصویر بردار: مرزبان مسافر جعفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
121