سومین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لویی پاستور با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه « کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن» در روز دوشنبه ۲۱ خردادماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240610-WA0002(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
عرض ادب و احترام دارم و خداوند را شاکرم که فرصت به من داد اینجا بیایم و خدمت کنم. از نگهبان عزیز سپاسگزارم و از بقیه خدمتگزاران متشکرم که این فرصت را به من دادند و از همه شما متشکرم که به حرفهای من گوش میکنید. من در درجه اول اینجا آمدهام که مشکلات خودم را حل کنم و اندک تجربهای را که دارم در اختیار شما عزیزان قرار دهم شاید بتواند مفید فایده واقع گردد. امیدوارم که شما هم با مشارکتهایتان جلسه را گرم و گرمتر نمایید.
دستور جلسه امروز مربوط به کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن است آقای مهندس علاقهای به عدد ۱۴ داشتند و اینرو در کتابشان نیز میفرمایند و چرا اسم این کتاب را ۶۰ درجه گذاشتند؟ و چرا نام کنگره را کنگره ۶۰ گذاشتند؟ و این مطالب در ابتدای سفر من برای من ایجاد سؤال کرده بود، در هنگام خواندن کتاب مشاهده کردم در پیشگفتار آن به این کتاب خودآموز گفتهشده و بر اساس تحقیق، تجربه و علمی بوده که بهدستآمده است و اعلامشده بود علمی که تجربهشده باشد سندی است بدون نقص.
برای من همه اینها سؤال بود و به دنبال واکاوی مسئله بودم. در ابتدا کمی با آن مشکل داشتم و بهسختی قبول میکردم. بعدها متوجه شدم این سخت گرفتنها الآن به درد من نمیخورد و من باید مقداری ریلکس باشم و قبول کنم و به دنبال این باشم که اصل مسئله را ببینم با دیدن دریا شادابی را که دریا میدهد را ببینم و نیایم روی چند شاخ و برگ و آشغال که روی دریاست تمرکز کنم. شاید این دریا دریاچه باشد ولی باید اصل آن را قبول میکردم من این مشکل را داشتم تا اینکه به کتاب مراجعه کردم و تصاویر آن را دیدم در آن زمان سال ۷۶ هنوز این موضوع در کتابهای علمی باب نشده بود ولی امروزه استفاده از تصاویر در کتابهای علمی و خودآموز کاملاً مرسوم است و کتاب ۶۰ درجه روش سفر جناب مهندس و سخنان اساتید ایشان است که به همراه تصاویر آمده است.
امروزه کتابهای علمی را با نقاشی و یا سخنان بزرگان و تصاویر به شکلی طراحی میکنند که از کسالتآور شدن آن جلوگیری کنند. یا مطلبی را از جای دیگری میآورند و با یک تصویر خستگی خواننده را کم میکنند و در ضمن با همان تصویر مطلبی را هم آموزش میدهند. از قول استاد سیلور عرض میکنم که به مهندس میفرمودند این تصاویر را جدی بگیرید همانطور که میدانید این کتاب دارای خاصیت همزادپنداری است و من موقع خواندن کتاب خودم را در جای آقای مهندس قرار میدهم و همه ما مشترکاتی داریم وقتی همه ما میخواهیم به چالوس برویم مبدأ و مقصد همه ما مشخص است و تجربیات افرادی که میآیند درنهایت مفید واقع میگردد و این مهم است که به تصاویر دقت کنیم و ببینیم در تصاویر چه چیزهایی داریم؟
برای تصاویر درخت پوسیده راداریم که درون آنها حشرات لانه کردهاند، این درخت کیست و این حشرات چه هستند؟ یک سری جوانهها و شکوفهها را میبینیم با اینها چه ارتباطی میتوانیم داشته باشیم؟ دیگر راه را میبینیم زمین سبز را میبینیم و زمین خاکی را میبینیم، ماشین را میبینیم یک ماشین قرمز که جناب مهندس به من گفتند آن ماشین تعبیری از جسم است. مسیر را میبینیم قندیلها را میبینیم به همین شکل تپهها را، غسل در صحرا را و خیلی تصاویر دیگر، در ابتدا شاید فکر کنیم چند تصویر ساده است ولی این تصاویر توسط یک خانم فرانسوی از آشنایان و اقوام جناب مهندس و متناسب با توضیحاتی که ایشان از تصاویر دادهاند تصویر شده است. الآن بعد از گذشت چندین سال من میبینم که کتابهای علمی از تصاویر و ضربالمثلها و سخن بزرگان در کتاب برای بالا بردن جاذبه استفاده میکنند.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240610-WA0000.jpg)
این مطلب برای من بسیار جالب بود که کتاب ۶۰ درجه در آن زمان چقدر بهروز بوده است و مسئله جالب دیگر این بود که در این کتاب مطالبی بسیار جالب از خانواده خودشان مانند استاد امین نیز داریم. خودمان را بهجای آقای مهندس بگذاریم من شاید اگر در آن زمان به این مطالب میرسیدم حداقل چند سالی آنها برای خودم نگاه میداشتم و پنهان میکردم. اما جناب مهندس روش درمان تدریجی که در آن زمان پلهها ۱۵ روزه تنظیمشده بود و در ادامه بعد از یک سری تحقیقات و مصاحبه و اندازهگیری آلکالوئیدهای خون افراد این عدد به پله ۲۱ روزه تغییر داده شد و داروی درمان که در ابتدا تریاک بود و بعد از تحقیق فراوان و مرور زمان به اوتی تبدیل شد. این دو قانون هیچگاه فرقی نکرد یکی متن این کتاب که بسیار خاص است و از ابتدا فرقی نکرده بسیار ساده است و در هر شرایطی میتوانیم آن را بخوانیم و در زندگی استفاده کنیم و من از زبان مهندس شنیدم که این متن تغییر نخواهد کرد.
حتی مطالبی که بعد از گذشت زمان عوضشده و یا مطلب جدیدتری آمده گفتند نیازی بهعوض کردن نیست و فرمودند این کتاب درجایی دیگر ثبت و تصویر شده است که این برای من خیلی جالب بود. من به استاد راهنمای خودم برمیگردم جناب زهرایی که بهعنوان ویراستار کتاب بودند. ایشان میفرمود من در ویراستاری کتاب بااینکه کار و حرفه من بود و صدها کتاب ویراستاری کرده بودم و از دانشگاه تهران مدرک گرفته بودم و در آنجا مطرح بودم وقتی در انتهای سفرم بودم از من خواستند که این کتاب را ویراستاری کنم. جناب مهندس گفتند: من تصمیم گرفتم که ویراستاری کتاب توسط شما انجام شود و من هم شروع به کارکردم ولی از همان لحظه اول که بسمالله گفتم احساس میکردم تنها نیستم و باراهنمایی اساتید توانستم ویراستاری را تمام کنم و وظیفه خودم نسبت به مهندس و کنگره را به انجام رسانم.
صحبت شد که در آخر کار امضا کردند تحت عنوان «رهیافته مهر و محبت مهندس دژاکام، محسن زهرایی» من جناب مهندس رو دیدم و از ایشان خواستم که این چند صفحه مربوط به مسمومیت تریاک را با مطالب جدیدتر روز عوض کنیم ایشان دست من را گرفتند و گفتند اجازه نداری، مطالب این کتاب در جای دیگری ثبتشده است و من تجربیات خودم و مطالب را کاملاً صادقانه در کتاب برای همه نوشتم و نیازی به تغییر مطالب آن نیست و من میدانم همه بچهها و حتی راهنمایان محترم برای حل مشکلات خودشان از این کتاب استفاده میکنند. ایشان میتوانستند بگویند که من درمان شدم و بروند دنبال کار وزندگی خودشان و سرنوشت من مجید که مصرفکننده بودم برایشان مهم نباشد ولی ایشان آمدند و برای اینکه بنده خاص خدا بودند لطف اساتید شامل حال ایشان شد و بعد از مدتی که از تعالیم اساتید گذشت ایشان در ماه رمضان سفر خودشان را شروع کردند و با تنظیم دارو و الهام از ماه مبارک رمضان به این جایگاه رسیدند.
آقای مهندس انسان خاصی هستند ایشان از همهچیز خودشان گذشتند تا من بیایم و برایم معجزه و کیمیاگری اتفاق بیفتد. به گفته جناب زهرایی راهنمای بنده که خودشان در عرفان صاحب سبک هستند غلام همت آن پیر عافیت سوزم، که در گداصفتی کیمیاگری داند. اگر کنگره مکانی هست که من میتوانم پالایش و تزکیه را در آن انجام دهم و مشکلاتی را که مدتها با خودم داشته و حمل میکردم را در اینجا بهمرور مرتفع کنم و برخلاف باور جهانیان تغییر کنم و تبدیل شوم بهواسطه این کتاب بوده و خود کنگره که الآن نمره آن صد است و بهترین NGO در سراسر کشور بوده روزی از صفر و حتی زیر صفر و ۶۰ درجه زیر صفر شروع کرده و الآن به این جایگاه رسیده که انسانهایی با جمود فکری را تبدیل به انسانهای جدید نماید.
هر چه از این کتاب بگوییم کم گفتهایم مطالب کتاب هم ساده است و درعینحال مطالب بسیار عمیقی را در خود دارد که باید بارها خوانده شود و روی آنها تفکر شود به نقاشیها توجه کنید و به موسیقی که توسط استاد امین هم برای وادیها ساختهشده گوش دهید در کتاب از کلمه قانون استفادهشده که همان وادیها هستند که در کتاب ۱۴ وادی توضیح دادهشده است. کنگره سالهاست راه را پیداکرده و هرروز نیز خود را بهروز میکند و ما باید از این قافله کنگره ۶۰ عقب نمانیم.
تایپ: مسافر علی (لژیون دوم)
عکس: مسافر مسلم (لژیون یازدهم)
ویراستاری و ارسال: مسافر میثم (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
74