هشتمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی لویی پاستور با استادی راهنما تازهواردین،مسافر سامان،نگهبانی مسافر کامران و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن» در روز شنبه 19 خردادماه ۱۴۰۳ در ساعت 17:00 آغاز به کارکرد.
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-06-09_12-11-29(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را شاکرم که قسمت شد این جلسه را خدمت شما باشم.
من بنا به دلایلی میخواستم به مدت یک سال به کنگره نیایم ولی نتوانستم یک ماه بیرون از کنگره دوام بیاورم و برگشتم.
انرژی اینجا برای من بسیار جالب است و از آن مهم تر این که سطح هوشیاری من به موضوعات در زمانهایی که در کنگره هستم بیشتر است که یکی از دلایل این موضوع سیدی نوشتن است. انسان بیرون از این مجموعه برایش بسیار اتفاق میافتد که از آن لذتی نمیبرد ولی در کنگره چون تمام حسها درگیر هستند از کوچک ترین مسائل هم میتوان لذت برد.
در رابطه با دستور جلسه؛
ما به این در نه به پی حشمت و جا آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
رهرو منزل عشقیم و زِ سَر حَد عَدَم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
شاید افراد در سفر اول، یعنی در اوایل با این فضا آشنایی ندارد و با هزاران ناله میآید و در این فضا قرار میگیرند، اما به مرور زمان با باز شدن حسها در طی یازده ماه و همینطور برای سفر دومیها اتفاقات خیلی خوبی برای رخ میدهد البته هر که به اندازه نیاز دانایی و درک خود به دست میآورد. سفرهایی پهن است و هر که میآید و هر چه میخواهد را بر میدارد و میبرد، یکی برای خوب شدن حال خود و یکی برای کمک کردن به دیگران میآید یا هر نیتی که دارند.
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-06-09_12-11-27.jpg)
هر کدام از ما بسته به موقعیت خود این کتاب را میخوانیم. شاید این کتاب از نگاه بیرون کتاب خیلی سادهایی باشد. اگر قبل از کنگره کسی به من این کتاب را پیشنهاد میکرد خیلی متوجه آن نمیشدم ولی زمانی که به کنگره میآییم و با تک تک سلولها و حسها با محیط و کتاب ارتباط میگیریم و دقت را در موضوعات بیشتر میکنیم، گرهها را بیشتر باز میکنیم.
چیزی که من در سفر دوم به آن رسیدم این بود که از خود پرسیدم این کتاب و این مسیر چه خروجی برای من دارد...؟
آیا من فقط میآیم که چیزی یاد بگیرم و انرژی به دست بیاوریم یا نه میآیم که انسان خوبی برای خود خانواده و اطرافیان باشم و این شعاع را در زندگی خود گسترش دهم. هر کسی در زندگی متوجه میشود و میداند چه میکند و به دنبال چه میگردد.
نام کتاب را جناب مهندس به نادانی تشبیه کرده، یعنی هرچه نادانی بیشتر سرما بیشتر؛
چرا 60 درجه زیر صفر، 60 درجه یعنی این که شخص ظرفیت را دارد ولی این ظرفیت یخ زده و انبثات کرده و به هر دلیلی روی آن یک پرده پوشیده شده و نمیتوان این را نمایان کرد. زمانی که به حرکت ادامه میدهیم و در یک پروسه ده ماه الی یازده ماه این مسیر را طی می کنیم، به میزان طی کردن این مسیر سرمای ما آب میشود، از نادانی ما کاسته میشود و به دانایی ما اضافه میشود و با بیشتر شدن دانایی انسان راحتتر زندگی میکند و با اطرافیان خود راحت تر است. مانند نوری که به تاریکی میرود (یین و یانگ) به مرور زمان این نور را گسترش و بست میدهد تا این نقطه را کوچکتر کند و این بحث تمام هم نمی شود تا زمانی که انسان برگردد به ابتدای خود. تشبیه من این است که انسان ها به میزان دانایی که دارند در حال زندگی هستند؛ هر چه دانا تر زندگی بهتر، آرامش اطرافیان من بیشتر. همه ما میدانیم که از کجا آمدهایم، چه کارهایی کردهایم و حال چه شده؟
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-06-09_12-11-32.jpg)
شاید در زمان مصرف از دید دیگران خیلی فرد خوب یا اصطلاحاً خانگی هم بوده باشیم ولی خود در درون خود میدانم که چه کارهایی کردم، چه شبهایی چه سختیهایی را گذراندم تا امروز رسیدم به جایی که به واسطه علم و آگاهی که کنگره به من داده شده بتوانم به مکانی برسم و چیزهایی کسب کنم و در حال ادامه باشم. به خود غَرّه نمیشوم چون ممکن است که برگردم. این کتاب عبور از منطقه 60 درجه برای من این حالت است که در این مسیر به دانایی من با آب شدن یخ اضافه میشود و در کنار این مسئله من باید به زندگی شخصی خود برسم و بحث مالی خود را گسترش دهم.
موضوع آخر این که مهندس میگوید راه مستقیم سخت ترین پیچیده ترین و کَجُ کُوله ترین مسیر است ولی انسانها باید بیاموزند چطور از این مسیر به آرامی عبور کنند تا به هدف خود برسند.
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-06-09_12-11-54(1).jpg)
نشان 6 ماه رهایی مسافر علی رهجوی مسافر فرشید
عکس،تایپ و تنظیم: مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
97