English Version
English

این کتاب کاوشی بود بین چندین حلقه آفرینش

این کتاب کاوشی بود بین چندین حلقه آفرینش

نهمین جلسه از دوره شصت و ششم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا، به استادی راهنما مسافر جعفر، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر و تصاویر آن" و جشن پنجمین سال رهایی مسافر کاظم در روز شنبه ۱۹ خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان جعفر هستم یک مسافر. خیلی خوشحال هستم که در بین شما عزیزان حضور دارم و در این جایگاه قرار گرفتم تا آموزش بگیرم. این‌که از کلمه ما استفاده می‌کنیم به این معنی است که همه ما یک پیکره واحد هستیم، در اینجا من هم به آقای ایمانی بابت چند دوره‌ای که در جایگاه ایجنتی خدمت کردند خدا قوت عرض می‌کنم و به آقا جمشید هم بابت قرار گرفتن در این جایگاه تبریک می‌گویم و برای ایشان آرزوی موفقیت دارم و در ضمن به خانم آرزو هم یک خدا قوت می‌گویم.

و در پایان به شکوفه‌های فصل بهار با اطمینانی تمام بگویید که در 60 درجه زیر صفر هم می‌رویند و این مشروط به آن اصولی است که ما را هدایت می‌کند؛ من این پیام را همیشه می‌خوانم و از آن انرژی و آموزش‌های جدیدی دریافت می‌کنم. در کنگره 60 یک تازه‌وارد همیشه باید مورد احترام قرار بگیرد؛ چراکه در کنگره رهجو در گرو راهنما و راهنما در گرو ایجنت و ایجنت نیز در گرو جناب آقای مهندس هستند و نهایتاً جناب آقای مهندس نیز در گرو تازه واردین هستند.

در ابتدای کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر آمده است که این کتاب برای کاوش در حلقه‌های آفرینش است و اما اگر ما بخواهیم موضوعی را درست بدانیم باید تعریف درستی از آن مطلب داشته باشیم و کتاب 60 درجه کتابی است با نگارش بسیار ساده و قابل‌درک و بدون شک خواننده کتاب در طول سفر با شخص جناب آقای مهندس همزادپنداری می‌کند و همراه با او قدم‌به‌قدم سفر می‌کند و صور آشکار و پنهان بیماری را برای ما نمایان می‌نماید و مشکلات آشکار و پنهان را شکافته و توضیح می‌دهد؛ در این کتاب وقتی جناب مهندس از اساتید خود صحبت می‌کنند و به آنان احترام فراوان می‌گزارند و به تمام صحبت‌های ایشان تفکر کرده و به آن‌ها عمل می‌کنند.

این درسی برای یک سفر اولی است که به استاد و راهنمای خود احترام بگذارد و با انجام تمام خواسته‌های راهنما از یخ‌بندان به‌ سلامت عبور کند و بدترین مشکلات دنیا هم با راهنمایی درست برطرف می‌گردد، علاوه بر این باید به جایگاه راهنما احترام بگذاریم؛ چرا که اگر جناب مهندس به اساتید خود احترام نمی‌گذاشتند قطعاً به رهایی نمی‌رسیدند، در کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر صحبت از آزادی انسان از تمام بندهای منفی صور آشکار و پنهان است و برای تحقق این امر باید توجه زیادی به پالایش و تلاش برای رسیدن به خواسته‌ها بنماییم، امیدوارم از این دستور جلسات باید بهترین آموزش و بهره را بگیریم و در پایان باید بگویم کتاب 60 درجه بهترین کتاب برای راهنمایی و نجات انسان از بیماری اعتیاد است.

اما قسمت دوم دستور جلسه؛ تولد پنجمین سال رهایی مسافر کاظم عزیز است. ایشان رهجویی بود که در طول سفر به‌ هیچ‌ وجه من را اذیت نکرد و بسیار مرتب و منظم سفرش را انجام داد و به‌ خوبی به رهایی رسید و پس از رهایی هم در جایگاه مرزبانی و جایگاه‌های دیگر خدمتی مشغول بودند و در حال حاضر خدمتگزار هستند و چند سال است که در لژیون سردار حضور دارند و برای ایشان آرزوی موفقیت و توفیق دارم. از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید ممنون و سپاسگزارم.

اعلام سفر تولد:
سلام دوستان کاظم هستم یک مسافر؛ آخرین آنتی‌ایکس تریاک؛ مدت سفر اول 10 ماه و 10 روز؛ روش درمان DST؛ داروی درمان OT؛ راهنمای عزیزم آقا جعفر؛ در حال حاضر 5 سال و 3 ماه است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستم در ادامه سفر سیگار داشتم؛ 10 ماه و 5 روز سفر کردم با راهنمایی آقا جعفر؛ مدت 4 سال و 6 ماه است که از بند نیکوتین هم آزاد و رها هستم.

آرزوی مسافر کاظم تولد:
آرزو دارم در کنار شعبه ابن‌سینا یک شعبه دیگر احداث شود و عزیزانی که خواسته درمان دارند به رهایی برسند.

سخنان مسافر کاظم:
سلام دوستان کاظم هستم یک مسافر. خدای خودم را شکر می‌کنم که بعد از پنج سال رهایی توانستم در این جایگاه قرار بگیرم و تولد پنج سالگی رهاییم را جشن بگیرم.

جا دارد از بنیان کنگره 60 تشکر کنم که این بستر رو مهیا کردند که من مسافر به رهایی برسم. از استاد خودم آقا جعفر، از آقای ایمانی، مرزبانان محترم، از تمام راهنمایان محترم و عزیزان خدمتگزار در قسمت اوتی، سایت، آبدارخانه و تمام عزیزانی که برای رهایی من زحمت کشیدند و همین‌طور از آقا جمشید عزیز آقا غلامحسین و آقای رجبی و سایر راهنمایان بزرگوار که از ایشان آموزش فراوان گرفتم تشکرم قدردانی می‌کنم.

من پنج سال پیش که با حال خراب وارد کنگره 60 شدم ساعت 4 یا 5 غروب از خواب بیدار می‌شدم؛ ولی در حال حاضر ساعت 6 صبح از خواب بیدار می‌شوم و خدا را شکر می‌کنم که به تمام کارهایم می‌رسم و ساعت 6 غروب به خانه‌بر می‌گردم در صورتی‌که قبلاً زمانی که دیگران ساعت 6 یا 7 غروب از سرکار به منزل برمی‌گشتند من تازه شروع به کار می‌کردم.

پیامی برای مسافران عزیزی که یه تازگی رها شدند دارم، این است که کارشان تازه شروع‌شده و مثل همان استخوانی که از لای زخم بیرون کشیده شده و به این زودی‌ها خوب نمی‌شود و باید حتماً بمانند و آموزش لازم را بگیرند و بعد بروند دنبال زندگی‌شان و عزیزانی که در سفر اول هستند همان دو ماه اول سفر سیگارشان را هم شروع کنند در غیر این صورت بعد از رهایی کارشان خیلی سخت می‌شود. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

عکس: مسافر محسن مرزبان خبری
نگارنده: مسافر رضا لژیون دوازدهم
تایپ: مسافر روح الله لژیون بیست و یکم
تنظیم: مسافر مجتبی لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .