یازدهمین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردبیل، به استادی راهنمای محترم مسافر احمد، نگهبانی مرزبان محترم مسافر مقصود و دبیری مسافر رحیم با دستور جلسه «آداب معاشرت،ادب و بی ادبی ،تعادل و بی تعادلی» پنجشنبه 17 خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
وقتی وارد کنگره میشوید انگار همه اعضا جزو فامیل و بستگان و نزدیکانتان هستند، این را شما در هر شعبهای در کنگره که وارد میشوید به واسطه حس مشترک بین اعضا و نوع مشترک نگاه بین اعضا و قضیه این نزدیکی رو به طول کامل احساس میکنید یعنی من از نمایندگی تهران آمدم برای اولین بار به نمایندگی اردبیل ولی اصلاً احساس غریبی نمیکنم در این نمایندگی این به خاطر این است که همه ما در کنگره یک هدف مشترک و یک هدف واحد داریم این باعث شده است که الآن من چیزی که خاطرم است، دهه هفتاد که آقای مهندس کارشان انجام شد دهه هشتاد که شعب شروع شد، افتتاح یک شعبه در تهران بود، شعبه انقلاب، یک شعبه در رباطکریم بود آن چیزهایی است که قدیمیها میگویند، در حال حاضر بالای صد و پنجاه شعبه در کشور است. من در امور مالی ساختمان مرکزی خدمت آقای دیده بان محترم آقای سلامی خدمت میکنم وقتی نگاه میکنیم به مراجع اعضا و این شور و نشاطی که بین همه اقوام و اعضا کنگره جاری است واقعاً آدم متحیر میشود.
دستور جلسه امروز راجع به «آداب و معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی»
وقتی این سه تا مؤلفه رو کنار هم قرار میگیرند میبینید زنجیرهوار به هم متصل هستند، آداب و معاشرت من مسافر قبل و بعد کنگره بسیار تغییر کرده است، وقتی زندگیها را قبل و بعد از کنگره که هرکسی راجع به آن صحبت میکند دقت کنید یک چیز تخیل و غیرواقعی به نظر میآید، مخصوصاً ادبیات و آداب و معاشرت عالم اعتیاد اصلاً مافوق همه ادبیاتی است که ما هرکدام دیدهایم. بزرگترین و اصلیترین کلید ورود به هر گمراهی، همان دروغ در عالم اعتیاد است که بهواسطه نیاز به مصرف مواد مخدر در همه ایجاد میشود این خروج از آداب و معاشرت صحیح است. در هیچ جای دنیا از دروغ نمیتوان تفسیر خوبی پیدا کرد، حتی به دروغگوترین آدم دنیا دروغ بگویید به هم میریزد.
حال کنگره با من که هفت سال پیش به کنگره آمدم چهکاری میکند، نحوه رفتار و بیان من چنین تغییر میکند که اطرفیان نیز بهخوبی شاهد آن هستند و همواره این سؤال را از من میکنند که چهکاری انجام دادهای که چنین تغییر کردهای و این تغییر همین «آداب و معاشرت و ادب و بیادبی» همین آداب و معاشرتی که به من کنگره آموزش میدهد که به حرمت و ساختار و قوانین احترام بگزارم و برای درمان و رهایی باید از این حرمت و قوانین پیروی بکنم. قوانین هم اینطور نیست که سخت باشد یک مقدار که آدم در محیط قرار بگیرد خودش با محیط سازگار میشود، این سازگاری باعث میشود که من از بیادبی به سمت ادب، از بی معاشرتی به سمت معاشرت خوب حرکت بکنم و غایت و نتیجه و حاصلش تعادل است.
در کنگره یک جمله معروف است که میگوید درمان فوق ترک است کسی که به درمان میرسد یعنی بالاتر از کسی است که ترکهای سقوط آزادی انجام میدهد. و تعادل فوق درمان است یعنی از درمان بالاتر رسیدن به تعادل است یعنی اگر من به سفر دوم وارد بشوم، مصرف مواد رو قطع کرده باشم ولی آموزش جهانبینی رو کاربردی نکرده باشم به تعادل نمیرسم چون آنجایی که باید فکر کنم که کار درست رو انجام بدم یا غلط بهواسطه نداشتن جهانبینی درست و کاربردی باعث میشود گزینه غلط رو انتخاب کنم و همان منجر ورود من به بیتعادلی میشود.
حال یکی از مسائل مهمی که باز به تعادل رسیدن افراد علیالخصوص آنهایی که در سفر دوم هستند، به من نوعی که خیلی کمک کرد مکمل رسیدن به تعادل هر شخصی است عضویت در لژیون سردار است، در نمایندگی صالحی که متراژش صد متر است ولی یک پایهای رو همان اعضای نمایندگی از همان ابتدا گذاشتند بحث تقویت لژیون سردار بود. من قبلاً از نمایندگی تبریز از یکی از دوستان پرسوجو کردم، بودند افرادی که هم به تبریز میآمدند و هم برای تشکیل نمایندگی در اردبیل تلاش میکردند که منجر به وجود آمدن این نمایندگی شد، این اصلاً یکچیز عالی است، به همت شما عزیزان که در نمایندگی دوام و قوام این نمایندگی را شکل میدهید، درواقع این کنگره کلاً خانه خودمان است.
اصلاً امکانش است انسان برای خانه کم بگذارد؟ یعنی هر حرکت مالی، حضور بیمنت است ما همه سهمدار یک فضای بزرگی مثل کنگره مثل سهامداران شرکت در نظر بگیریم هرچقدر که این سهامداران از سرمایهشان وارد این سهام این ساختار میکنند همانقدر به ارزش و بها خودشان اضافه میشود. ما اگر کنگره رو از خودمان بدانیم و فعالیت مالی و فعالیت حضور را برای شخص خودمان بدانیم اصلاً کلاً قضیه عوض میشود، این نمایندگی با تلاش تکتک اعضا به این نقطه رسیده است و پیشرفت نیز خواهد کرد، من چیزهایی که از شعبه اردبیل میشنوم در ساختمان مرکزی مطالب خوبی است و این نمایندگی دارد به سمت پیشرفت حرکت میکند. از تبریز به اردبیل این انتقال صورت گرفت و امیدوارم از اردبیل به شهرهای دیگر نیز انتقال یابد.
لذت بردم از تماشای تکتک شما در نمایندگی و امیدوارم که از مشارکت کردن شما بتوانم آموزش کافی را بگیرم.
مرزبان خبری: مسافر ناصر
تایپ متن: مسافر ایمان(لژیون 2)
تهیه و ارسال گزارش: مسافر یاشار(لژیون 1)
- تعداد بازدید از این مطلب :
314