جلسه دوازدهم از دور نهم کارگاههای آموزشی عمومی لژیون قشم با استادی مسافر ابوذر، نگهبانی مسافر احسان و دبیری مسافر علی، با دستور جلسه (سیگار) در ساعت ۱۷تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ در محل دانشگاه کنگره ۶۰ آغاز به کار نمود.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240530_172932.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابوذر هستم یک مسافر خدا رو شکر میکنم که در جلسه حاضرم تا بتوانم خدمت کنم، و آموزش بگیرم داشتم در مورد دستور جلسه سیگار فکر میکردم که ببینیم چه موضوعی برای من با اهمیتترین چیز بود و با شناختی که با سفر نیکوتین از سیگار پیدا کردم، فهمیدم که چه هیتلری برای خودش هست. و حکومتش هنوز پابرجاست و چه جانهایی را دارد میگیرد، اینها یک طرف چقدر لحظات ما را مصموم کرده است.
یک زمانهای طلایی بود که من از دست دادم، تا قبل از این دستور جلسه فکر میکردم که سیگار به من خیلی ضربه نزده و هیچ جایی تو زندگی من نداشته، ولی وقتی که درست به آن فکر میکنم میبینم که خیلی بیشتر از مواد به من ضربه زده، چون میدانسته که چه زمانی را از من بگیرد و چه ضربهای به من بزند و من را ضربه فنی کند، بعد داشتم به یک مبحث دیگری در مورد سیگار فکر میکردم و میگفتم این سیگار که دقیقاً روی پاکتش مینویسد عامل اصلی سرطان، یک موقع بین ما سیگاریها هم مد شده بود که من ترجیح میدهم سیگاری را بکشم که صادقانه روش نوشته عامل سرطان ولی نمیام آب میوهای بخورم که روش نوشته صد در صد طبیعی ولی همهاش اسانس بعد نگاه میکنم میبینم که این هیچ گونه تبلیغی ندارد تو جامعه ما، در واقع من فکر میکردم که تبلیغ ندارد.
در فیلمها من دیدهام در بهترین شرایط در زمانی که خوشحال هست زمانی که بهترین لحظه زندگیت میتونه باشه میاد و با بهترین ژست سیگار میکشه، که بیاد و بهترین حسهای ما رو خراب کنه اوایل سعی میکردیم یک جایی پیدا بکنیم کسی نباشه یک نخ سیگار بکشیم، و بعداً که عادیتر شد جلو خانواده هم میتوانستیم سیگار بکشیم، حسهای ما رو از بین میبرد، یکی از علتهای اصلی که من در کنگره ماندهام یک جملهای هست، که شاید با مواد کشیدن و سیگار کشیدن من خیلیها سیگاری شدند یکی از عاملهای اصلی که بهم انگیزه میده بمانم و جبران کنم همین است.
ویرایش و تایپ مسافر علی لژِون یک قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
124