English Version
English

آداب یعنی قانون

آداب یعنی قانون

نهمین جلسه از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردستان با استادی راهنما مسافر حسین و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری همسفر جواد با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی" پنجشنبه ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.


خلاصه سخنان استاد:
ما امروز دو دستور جلسه داریم. دستور جلسه اول در رابطه با آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌ تعادلی است. من در این چند سال که  کنگره بوده‌ام خیلی‌ها را دیده‌ام که  چه انسان‌های باسواد و بی سواد و چه انسان های با ادب و بی ادب و چه پولدار و چه بی‌پول ولی کسی را ندیده‌ام که ادب نداشته باشد و رها شده باشد. اگر به من می‌گفتند که یک دستور جلسه  را معرفی کن ادب و بی ادبی را  معرفی میکردم.
کسی که ادب ندارد تفکر هم ندارد در اعتیاد اگر کارمان را از دست داده‌ایم یا خانواده خود را از دست داده‌ایم به خاطر این بود که ادب را رعایت نکرده بودیم ما هنگامی که وارد کنگره می‌شویم اولین چیزی که به ما آموزش داده می‌شود یادگیری ادب است و اینکه نظم و انضباط در کنگره و قوانین کنگره را یاد بگیریم. که چه موقع باید آمد و چه موقع باید رفت. احترام به حرمت‌های کنگره چیست و در صورت اجرای این قوانین رهجو ادب را عایت می‌کند و می‌تواند عضو کنگره باشد. در غیر این صورت از کنگره طرد می‌شود.


در کنگره تمام مطالبی را که یک رهجو یاد می‌گیرد مربوط به ادب انسان است و این ادب باعث تعادل می شود و نداشتن ادب باعث بی تعادلی می گردد. ما یک سری خصلت‌هایی داریم که متوجه آن می‌شویم. مثلاً اگر فردی قدِ بلندی دارد می داند ک قد او بلند است.  ولی کسانی هستند که ادب ندارد و متوجه این قضیه نمی‌شوند. کسی که بی‌ادب است خودش باورش نمی شود که ادب ندارد و اگر مرتکب کار بدی شد بیان می کند که این بخاطر این بوده ک فلانی فلان کار را کرده است.


ادب زمانی معنی پیدا می‌کند که ما در معرض بی‌ادبی قرار بگیریم ولی خیلی وقت‌ها ما تصور می‌کنیم که همه باید در مقابل ما ادب داشته باشند تا ما هم با ادب باشیم و ما آن موقع نمی‌توانیم بی‌ادب باشیم. ادب یعنی اینکه ما هنگامی که در معرض بی‌ادبی قرار گرفتیم ادب نشان بدهیم. مثل این است که یک تازه وارد، وارد کنگره می‌شود و با محیط آشنا نیست و از روی بی‌ادبی، یک کاری را انجام می‌دهد و ما در مقابل آن بی‌ادبی قرار می‌گیریم و آن موقع ادب به خرج می‌دهیم و حرف زشت او را نمی‌بینیم.


در گذشته بارها خوانده‌ایم که ادب، آداب دارد و من تا وارد کنگره نشده بودم متوجه معنای آن نبودم و متوجه شدم ک همین ادب داشتن را باید آدابش را یاد بگیرم و قوانین آن را یاد بگیرم در چه جایی باید صحبت کنم و در چه جایی نباید صحبت کرد. ادب یعنی اینکه بدانیم در حیطه اختیارات خودمان  چه کاری را باید انجام بدهیم و چه کاری را نباید انجام داد. اگر بخواهیم بگوییم خوشبختی چه است؟ به نظر من همان تعادل است و هر جایی که ما تعادل نداشته باشیم حال بدی داریم. تمام مشکلات ما در اثر بی تعادلی صورت می‌گیرد و ضد ارزش‌ها هستند که ما را از تعادل خارج می‌کنند.
بی تعادلی را می‌توان در تمام افراد و مسافرین و همسفران مشاهده کرد و این منوط بر این نیست که فردی فقط با مصرف مواد مخدر از تعادل خارج شود و افرادی هم که مواد مخدر مصرف نمی‌کنند، ممکن است در بی‌تعادلی باشند.


اما دستورجلسه دوم

 پنجمین سال رهایی پژمان عزیز در ابتدا خدمت آقای مهندس و خانواده بزرگ کنگره ۶۰ و خدمت خودش و خانواده محترمش تبریک عرض می‌کنم. در اینجا ادب حکم می‌کند که از ایشان تشکر و سپاسگزاری کنم به خاطر زحمت‌هایی که برای درمان اعتیاد در کنگره متحمل می‌شوند. در کنگره ۶۰ هیچکس نسبت به دیگری برتری ندارد و اگر کسی خودش را از  دیگران بهتر  و شایسته‌تر بداند قطعاً از این دایره طرد می‌شود و تا زمانی در کنگره دوام داریم که خودمان را از دیگران متمایز ندانیم. من ممنونم از آقا پژمان که در کنار من بوده و با آموزش‌های کنگره توانست این موفقیت بزرگ را کسب کند، تا اینکه بتواند به افراد نیازمند خدمت نماید و در آخر تشکر می‌کنم از بنیان کنگره ۶۰  جناب آقای مهندس که این بستر آموزشی را برای ما مهیا کرده‌اند.

آرزوی مسافر پژمان:
امیدوارم آموزش‌های کنگره در همه زندگی‌ها جاری شود.

سخنان راهنما مسافر پژمان:
شاکر و سپاس‌گزار خداوند هستم که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم سپاس‌گزاری می‌کنم از جناب مهندس بابت آموزش‌های نابی که در کنگره هست. تشکر و سپاس‌گزاری می‌کنم از استاد عزیزم مسافر حسین که اگر امروز توانستم در این جایگاه باشم از محبت و عشق ایشان است.
در دو مرحله از زندگی‌ام بسیار دچار مشکل بودم، یکی در زمان اعتیاد که همه اطرافیان می‌دانستند به‌جز خودم و دوم زمانی که راهنما شده بودم دچار مشکلات بسیاری شدم و تنها کسی که توانست مرا نجات دهد، شخص آقای ایوبی بود. هرروز صبح که از خواب بیدار می‌شوم جناب آقای مهندس و آقای ایوبی را دعا می‌کنم.

از راهنمای همسفرم تشکر می‌کنم که در این راه بسیار ما را یاری نمودند. همچنین از برادرم مسافر پیام سپاس‌گزاری می‌کنم که مرا با کنگره آشنا کرد. آمدن من به کنگره بسیار سخت بود و با این ذهنیت که اگر همسفرم بفهمد آنتی ایکس من چیست چه اتفاقی می‌افتد، از آمدن به کنگره واهمه داشتم و راهنمایم به من می‌گفت که باید همسفر خود را به کنگره بیاوری تا با کمک همسفر به درمان برسی و بعد از ۹ ماه از سفرم این اتفاق افتاد. زمانی که همسفر در کنار مسافر در مسیر درمان اعتیاد قرار می‌گیرد، مسافر نصف مسیر را به‌خوبی طی کرده است و ۵۰ درصد راه کاملاً حل‌شده است.

امروز کل خانواده من کنگره‌ای هستند و تمام زندگی ما در کنگره خلاصه می‌شود و امروز تمام تلاشم برای این است که خود و خانواده‌ام بتوانیم در کنگره خدمت کنیم. بازهم تشکر و سپاس‌گزاری می‌کنم از جناب مهندس و راهنمای بسیار خوبم مسافر حسین که زبانم از سپاس‌گزاری ایشان قاصر است؛ همچنین از خانواده‌ام تشکر می‌کنم... من در خیلی چیزها غرق بودم و خودم نمی‌دانستم اما آقای ایوبی به من شنا کردن را یاد دادند. من خیلی نسبت به کارهای خودم بی‌تفاوت بودم و همیشه فکر می‌کردم حق با من است. هنوز در زندگی‌ام مشکلاتی را دارم که به تعداد انگشتان دست نمی‌رسد اما با کمک خداوند آن‌ها را حل می‌کنم و دفتر جدیدی از زندگی‌ام را باز می‌کنم و تمام این‌ها را مدیون جناب آقای مهندس و خدمت‌گزاران کنگره و راهنمای خوبم هستم.

از همسفرم تشکر و سپاس‌گزاری می‌کنم که سختی‌های بسیاری را تجربه کرد اما باوجود مشکلات فراوان در کنار من ایستاد و مرا در این مسیر تنها نگذاشت و در این راه من را همراهی کرد و از تک‌تک کسانی که من را در این مسیر همراهی کردند و اکنون حضور ندارند سپاس‌گزاری می‌کنم و این حال خوبم و این حضور در کنگره را با هیچ‌چیزی عوض نمی‌کنم. خداوند در کلام‌الله می‌گوید ای دنیا بر بنده من سخت بگیر تا من مزدش دهم و بنده‌ای را که بندگی دنیا می‌کند کمک کن که بندگی دنیا را بکند؛ و خدمت بنده‌ای را بکن که خدمت من را می‌کند. سپاس‌گزار همه شما عزیزان هستم.

آرزوی همسفر الهام:
انشالله که جناب آقای مهندس در درمان بیماری‌ها به موفقیت برسند و من الهام تا جان در بدن دارم خدمتگزار کنگره باشم.

سخنان راهنما همسفر الهام:
ماییم که از باده بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

سلام دوستان الهام هستم همسفر پژمان. خداوند را شاکر و سپاس‌گزارم بابت جایگاه امروزم. از جناب مهندس تشکر می‌کنم و از همه شما عزیزان که در جشن ما شرکت نمودید.
خدا را شکر می‌کنم بابت نعمت کنگره و اینکه رحمت خداوند نیز شامل حال ما شد که بتوانیم در این جایگاه‌ها حضورداشته باشیم و جشن‌های این‌چنین را شاهد باشیم. زندگی همه ما کنگره‌ای‌ها به دو قسمت تقسیم می‌شود، قبل از کنگره و بعد از کنگره.
من دو ماه مانده به رهایی مسافرم وارد کنگره شدم و بسیار در تاریکی و جهل بودم و هیچ شناختی از کنگره و از مسئله اعتیاد نداشتم. یکی از بستگان من دکتر ترک اعتیاد بود و من این تصور را داشتم که کسی که مصرف‌کننده هست، هیچ‌وقت درمان نمی‌شود و با کمک دکترهای ترک اعتیاد ترک کرده بعد از مدتی برگشت می‌کند؛ اما بعد از مدتی با آموزش‌های ناب جناب مهندس متوجه شدم که هر مصرف‌کننده‌ای می‌تواند به درمان برسد و خدا را بسیار شکر می‌کنم که به شناخت و معرفت در مورد اعتیاد رسیدم.
من با آموزش‌های کنگره متوجه شدم که همیشه مشکلات در زندگی ما هست ولی من بایستی با تعیین هدف و گرفتن آموزش‌ها به رسالت خودم بپردازم... همه ما باید بتوانیم با در کنار هم بودن مشکلات را حل کنیم و این مشکلات هستند که باعث تکامل ما می‌شوند امیدوارم من و مسافرم و فرزندانم بتوانیم قدردان آموزش‌های کنگره باشیم.

یکجایی در سایت خواندم، بسیار زیبا نوشته بود که من آمدم به کنگره تا راه رفتن را یاد بگیرم اما پرواز کردن را آموختم. بسیار از آقای مهندس دژاکام تشکر می‌کنم و قدردان زحمت‌های ایشان هستم، همچنین از استاد امین بزرگوار و بانو آنی عزیزم و همچنین از راهنمای مسافرم آقای حسین تشکر می‌کنم که پشتیبان ما بودند و از خانم خاطره عزیز هم سپاسگزارم که همیشه و همه‌جا پشتیبان من بودند. همچنین از ایجنت و مرزبان‌های و از همه خدمتگزاران شعبه سپاسگزارم. از خانواده مسافرم تشکر می‌کنم که به جشن ما تشریف آوردند. از همه مهم‌تر از مسافرم پژمان تشکر می‌کنم که در این مسیر کنار من بودند و همیشه برای آمدن من به کنگره مرا حمایت نمودند و از فرزندانم تشکر می‌کنم.

آرزوی همسفر پارسا:
امیدوارم تمام افرادی که بیماری اعتیاد هستند به کنگره بیایند و درمان شوند.

سلام دوستان پارسا هستم همسفر

ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

از راهنمای پدر و مادرم بابت زحماتشون تشکر می‌کنم.

سخنان راهنما محترم همسفر، خانم خاطره:
سلام دوستان خاطره هستم همسفر پیمان. خدا را شکر می‌کنم که توفیق حضور در این جایگاه قسمت من شد. تبریک عرض می‌کنم خدمت جناب آقای مهندس و همه شما عزیزان که امروز دعوت‌نامه برایتان صادرشده که در این جشن باشکوه حضورداشته باشید و پیام تولد را دریافت کنید.
این تولد را تبریک عرض می‌کنم خدمت مسافر پژمان و همسفر گرامی‌شان خانم الهام عزیز و فرزندان عزیزشان و راهنمای گرامی مسافر حسین که بسیار در این راه زحمت کشیدند. چیزی که توانسته تا به امروز کنگره را قدرتمند کند، نظم انضباط و ادبی بوده که در تک‌تک مسافرین و همسفران بوده است و قدرت یک همسفر دیگر در صدا و گریه‌هایش نیست و در آموزش‌هایی است که کنگره به من یاد داده و چیزی که من از این خانواده بزرگوار یاد گرفتم، ادبی که در کلام خانم الهام بود و نظم و انضباطی که در صورشان بود، هرچند که به‌هم‌ریختگی داشتند ولی همیشه در کلام باادب بودند.
هرکدام از ما به‌خوبی می‌دانیم که درون خود به چه میزان ادب داریم و انسانی که ادب ندارد و نقاب باادبی می‌زند انرژی بسیاری را صرف این کار می‌کند، اما یک انسان باادب نمی‌تواند نقاب بی‌ادبی بزند و کنگره به ما یاد داده که بدون نقاب بتوانیم مسیر زندگی خود را پیش ببریم و در آرامش زندگی کنیم. رسم تشکر در کنگره ادب است که بایستی زبانی قلبی و عملی باشد و اگر در مسیر درست نباشیم فقط شعار داده‌ایم.
به آقای پژمان تبریک عرض می‌کنم که توانست کانون گرم خانواده‌اش را در کنگره انسجام ببخشد امیدوارم آزادمردی گوارای وجودشان باشد. مسافری که همسفرش را به کنگره نمی‌آورد حتی اگر رها بشود و یا حتی راهنما بشود در صور پنهان خود سفر اولی است چون نتوانسته آن نقاب را در مقابل محرم‌ترین فرد زندگی‌اش کنار بگذارد. امید که همه ما بتوانیم آنچه تا امروز ازاینجا برداشت نموده‌ایم، ابتدا در خودمان و سپس در زندگی و اطرافیانمان به اجرا و عمل دربیاوریم چراکه ما شایسته بهترین‌ها هستیم.

تایپ: مسافر مجتبی لژیون پنچم

عکاس : مسافر ابوالفضل لژیون اول

تنظیم و ارسال‌: مسافر محمدرضا لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .