جلسه نهم از دور سوم لژیون ماهشهر به استادی مسافر صادق، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد حسن با دستور جلسه « آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی » جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۸ صبح در پارک فردوس ماهشهر آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/20240607_094302.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان صادق هستم یک مسافر
از آقا محسن نگهبان جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار گرفته و خدمت کنم و آموزش بگیرم. دیروز تولد ۵ سال رهایی راهنمایم آقا سهراب، رهجوی آقا محسن بود و واقعا انرژی خیلی بالای داشتم و به این فکر میکردم که این سطح از انرژی را نمیتوان با هیچ مواد مخدری عوض کرد و این چنین انرژی را چه در زمان مصرف مواد و چه قبل از آن نمیتوانستم به دست بیاورم و انرژی که انسان در خدمت به دست میآورد را با هیچ انرژی نمیتوان مقایسه کرد. واقعا خدا را شکر میکنم که با کنگره آشنا شدم و از لذت درمان بهرهمند شدم و درمان خیلی لذت بخش است و آقا احسان هم قبل از جلسه به درمان سیگار اشاره کردند که درمان سیگار واقعا لذت بخش است و آن طعم رهایی سیگار به سختیهایش میارزد.
در مورد دستور جلسه که آداب و معاشرت، ادب و بی ادبی و تعادل و بیتعادلی است. این دستور جلسه سه بخش دارد و یکی از دستور جلسات مهم در کنگره است و از ورود ما به کنگره این دستور جلسه را باید رعایت کنیم و از همان اول مرزبان و راهنمای تازهواردین و راهنمای درمان مواد به من در مورد این دستور جلسه آموزشهای لازم را میدهد و روز به روز و ساعت به ساعت این دستور جلسه را یاد میگیرم که به چه شکل آداب و معاشرت داشته باشم و چگونه ادب را از بی ادبی تشخیص بدهم.
قبل از ورود من به کنگره فکر میکردم اگر یکسری الفاظ را به کار ببرم خیلی خوب و با کلاس هستم و این ادب و بیادبی را اصلا نمیشناختم و آقای مهندس در این هفته در مورد برخورد با خانمها فرمودند که من به شخصه کاملا این موضوع را برعکس انجام میدادم و آقای مهندس با دلیل به من آموزش میدهد و با دلیل قانع کننده به من میآموزد که این کار درست یا غلط است.
آقای مهندس و اساتید این هفته در مورد آداب معاشرت کاملا توضیح دادند و اگر در مورد آداب و معاشرت در کنگره بخواهم صحبت کنم. وقتی وارد لژیون درمان مواد شدم راهنمایم به من گفت یکی از دلایلی که تشخیص بدهم حالت خوب یا بد است از طرز نشستن میباشد و نوع نشستن روی صندلی نشان دهنده حال و احوال شما میباشد و از آن لحظه سعی کردم به طرز نشستن خودم روی صندلی دقت کنم و هیچ موقع پایم را روی پا نگذاشتم و پایم را در لژیون دراز نکردم.
در کنگره میزان بزرگی به کسوت انسانها است و سن و سال دارای اهمیتی زیادی نیست و راهنمای خودم چند سال از من کوچکتر است و میبایست احترام ایشان را کاملا حفظ کنم و در کنگره این موضوع را یاد گرفتم که راهنمای من در جایگاه خودش از من بزرگتر است و سن و سال در این موضوع نقشی ندارد و در کنگره یاد گرفتم که تمامی اشخاص را به اسم آقا صدا کنم و قبل از کنگره این چیزها برای من اهمیتی نداشت و من در خانه و بیرون از کنگره هم با همسفرم راهنمای خودمان را با اسم آقا صدا میزنیم و این ادب را من در کنگره یاد گرفتم.
آقای مهندس میفرمایند که من انسانها را مجبور میکنم به من احترام بگذارند و این اجبار با رفتارشان است و من هم یاد گرفتم و در جامعه و کنگره با احترامی که برای خود قائل میشوم و با رفتار خودم اجازه ندهم که شخصی به خودش اجازه بی احترامی به من بدهد. در مورد تعادل و بی تعادلی زمان که رها شده بودم خیلی انرژی داشتم و در جلسه رفت آمد میکردم و انرژی زیاد باعث شده بود که کاملا در جلسه نباشم و دائم در حال حرکت بودم که راهنمایم به من گفت این نوع رفتار شما نشان دهنده حال خوب و تعادل نیست و بایستی انرژی خود را کنترل کنید و در جلسه بنشينيد و به صحبتهای استاد گوش کنید و من فکر میکردم که این نوع رفتار با سطح انرژی بالا یک نوع تعادل و مُهر تایید بر درمان من است که کاملا اشتباه بود و سعی کردم این مشکل را در خودم حل کنم.
ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
![](/EditorFiles/Image/20240607_094358.jpg)
![](/EditorFiles/Image/20240607_090428.jpg)
![](/EditorFiles/Image/20240607_100433.jpg)
![](/EditorFiles/Image/20240607_100116.jpg)
![](/EditorFiles/Image/20240607_095750.jpg)
گروه سایت نمایندگی ماهشهر
عکس: مسافر اسماعیل
تایپ و ارسال مطلب: مسافر صادق
- تعداد بازدید از این مطلب :
108