سوالی رایج در جوامع بشری، آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ استاد امین نیز با بیان داستان موسی و فرعون که برگرفته از سوره طاها است ما را به جواب سوال رهنمون میکند. موسی در مسیر مهاجرتش شعلهای میبیند، نزدیک میشود و به صورت مستقیم با خداوند صحبت میکند در این مذاکرات خدا از او میخواهد که فرعون را که از مسیر خود خارج شده به صراط مستقیم بازگرداند. اگر به زبان نرم و روی خوش توانست که چه بهتر و اگر نتوانست با خشونت وارد عمل شود. موسی پس از یقین قلبی از وجود خداوند سه خواسته خود را بیان کرد؛ گشایش سینه، زبانی گویا و آسان شدن کاری که خداوند از او خواسته بود.
در ادامه از خداوند خواست که برادرش هارون وزیر و کمک او در این ماموریت باشد که این امر پذیرفته شد، خداوند در طول این صحبتها به موسی یادآوری چگونگی بزرگ شدنش در قصر فرعون را خاطرنشان میکند، بنابراین زمانیکه تعبیرکنندگان خواب به فرعون گفتند که پسری از بنیاسرائیل سلطنت تو را نابود خواهد کرد دستور داد؛ پسرانی را که در قوم متولد میشوند را به قتل برسانند. پس ما به مادرت وحی کردیم تو را در صندوقی در رود نیل رها کند، خواهرت مامور دنبال کردن تو تا کاخ فرعون شد و تو از هیچ دایهای شیر نگیری به جز مادر خودت و تو با سرمایه و دستان فرعون بزرگ شدی و آموزش گرفتی درحقیقت قوانین الهی که البته تغییرناپذیر هم هستند نشان میدهد که فردی مانند فرعون که خواسته نفس، او را به این باور رسانده بود که او خدا است و از هر روش غیرمعقولی برای بقای حکومت خود استفاده میکرد، خداوند که با تدبیر خویش تمام هستی را آفریده و مدیریت میکند به بهترین روش ممکن موسی را در کنار مادر خود پرورش داد.
استادامین این داستان را به کنگره ربط میدهند که راهنما نمیتواند به صرف اینکه وظیفه او رهایی رهجو و تربیت راهنما است با هر وسیلهای اقدام کند و او با کمترین کنش باید هدف را که در چارچوب قوانین الهی در کنگره پیریزی شده دنبال کند، زیرا انسان با شناخت حدود الهی و استفاده آن بهعنوان مسیری که یک سمت نیروهای مثبت و در سمت دیگر نیروهای منفی است باید از آن برای تزکیه و پالایش نفس خود استفاده کند که اگر من این مسیر را بشناسم و استفاده نکنم فردی هستم با اطلاع از قوانین اللهی و ممکن است در اثر عدم استفاده آن به پائینترین مرتبه سقوط کنم، اما اگر شناختم و استفاده کردم در مسیر رشد صحیح و نیروهای ارزشی قدم برخواهم داشت و سیر تکاملی را درست پیمایش میکنم در نتیجه اینکه هیچ زمان و هیچ کجا هدف وسیله را توجیه نمیکند، قصههای قرآنی برای تمام زمانها جاری و ساری است و برداشت من از داستان فرعون این است که هر شخص در زندگی خود میتواند با پیروی از خواستههای نفس اماره به یک فرعون تمام عیار تبدیل شود و خداوند میفرماید: فرعون و آل فرعون بدترین قوم هستند چراکه آنها در اثر فرمانبری از نفس اماره احساس میکردند خدا هستند و در قعر تاریکی به چیزی جز نگه داشتن این توهم که خدا هستند فکر نمیکردند. باشد که عبرت گیریم و عبرت دیگران نشویم.
به قلم؛ همسفر حسین رهجوی راهنما (لژیون هشتم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
170