English Version
English

مصاحبه با دیده‌بان محترم آقای بابک لطفی

مصاحبه با دیده‌بان محترم آقای بابک لطفی

از دیده‌بان محترم OT و روابط عمومی کنگره 60 جناب آقای بابک لطفی  درخواست نمودیم تا در مصاحبه با گروه سایت شعبه حسنانی حضور یابند؛ شما عزیزان را به خواندن این مصاحبه جذاب دعوت می‌نمائیم.

لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان بابک هستم مسافر؛ ۱۴سال تخریب داشتم، آنتی‌ایکس های مصرفی تریاک، شیشه، کوکایین، حشیش ، طول سفر اول ۱۳ماه و ۲۴روز، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، راهنما آقای محمدصادق صداقت، رشتۀ ورزشی فوتسال، رهایی ۱۳سال و ۱۱ماه و چند روز. در ضمن سفر نیکوتین داشتم، راهنما آقای مهندس دژاکام، رهایی ۱۱سال و ۳ماه و چند روز.
در چه جایگاه‌هایی در کنگره خدمت کردید و کدام جایگاه برایتان لذتبخش‌تر بوده است؟
به لطف محبّت پیشکسوت‌ها و آن بستری که کنگره ۶۰ برای هر کسی فراهم می‌کند که بتواند بیاید و خدمت کند، من تقریباً در همه‌ی جایگاه‌های مختلف خدمتی در کنگره خدمت کرده‌ام. در قسمت OT از همان ابتدا که شروع به کار کرد مسئول شعب بودم، مرزبان بودم، نگهبان‌ نظم بودم، نگهبان جلسه بودم، مهمان‌دار بودم... در کل خدمت‌های کنگره فکر میکنم فقط مسئول نشریات نبوده‌ام. چند سال ایجنت نمایندگی‌های مشهد بودم و بعد هم افتخار این را پیدا کردم که به عنوان دیده‌بان روابط عمومی و OT در ۳-۴ سال اخیر مشغول به خدمت شوم اما اگر صادقانه بخواهم بگویم، همۀ جایگاه‌ها در کنگره برای آدم لذت‌بخش می‌باشد اما اگر نظر شخصی خودم را بخواهم بگویم، به نظر من آن لذتی که یک راهنما در لژیون می‌برد، بابت اینکه به صورت مستقیم و به اندازۀ نوک سوزن تأثیر داشتن در درمان افرادی که برای رهایی از مواد مخدر می‌آیند، یک خدمت خیلی خاص می‌باشد و امیدوارم که همۀ راهنماهای کنگره قدر این جایگاه راهنمایی را بدانند، و آن ارتباط مستقیمی که با افراد برای درمانشان دارند در ۴سال دورۀ راهنمایی یک حس خیلی خاص است و یک فرصت طلایی می‌باشد. البته همۀ جایگاه‌ها در کنگره دست به دست همدیگر می‌دهند تا یک نفر سفر اولی بیاید و به درمان برسد، یک سفر دومی بیاید خودش را پیدا کند و همه آنها در جای خودشان مهم و تأثیرگذار هستند.
از آنجایی که شما دیده‌بان OT در کنگره ۶۰ می‌باشید، ممکن است بفرمایید که آیا تهیه‌ی این دارو برای کنگره چه دشواری‌هایی دارد که دوستانی که سفر اولی هستند قدرآن را بیشتر بدانند؟
به لطف درایتی که آقای مهندس داشتند، طی سال‌هایی که OT در اختیار کنگره ۶۰ قرار گرفته است، تقریباً نزدیک به ۱۴سال و خرده‌ای از پایلوت اولیه تا الان، OT در اختیار کنگره ۶۰ بوده است و طی سال‌های گذشته OT خیلی راحت‌تر در اختیار افراد سفر اولی قرار می‌گرفت، اما در این تقریباً دو سال ‌و نیم گذشته، باتوجه به محدودیت‌هایی که بوجود آمده است و الان در زمان بحث ما نمی‌گنجد که من بخواهم آن محدودیت‌ها را توضیح بدهم، الان دریافت OT در کل کشور با محدودیت خیلی شدید مواجه شده است، دریافت شربت OT به راحتی گذشته نیست، ولی باز با آن مدیریتی که آقای مهندس دژاکام، بنیان کنگره ۶۰ در این زمینه دارند و انجام وظیفه‌ای که بچه‌ها در قسمت OT می‌کنند و در ادامه در ارتباط گرفتن با ارگان‌های مربوطه و بحث داروی OT، ما در قسمت روابط عمومی، تمام توانمان این بوده است که به بهترین نحو ممکن و با حداقل مشکل، دارو در اختیار افراد قرار بگیرد. در تهران ما الان نزدیک به ۶۵ کلینیک به عنوان همکار داریم که حدود ۳۰-۳۵ تا از آنها، از ما پذیرش دارند و الباقی کلینیک‌ها پذیرش جدید ندارند. در کل کشور اگر نگاه کنید در خیلی از استان‌ها ما با محدودیت پذیرش مواجه هستیم، در بعضی از استان‌ها اصلاً پذیرش انجام نمی‌دهند و خیلی به صورت قطره‌چکانی، یعنی افرادی که به رهایی میرسند، جایگزین  آنها نفرات جدید می‌توانند بیایند.
با دستورالعمل‌ها و راهکارهایی که آقای مهندس دادند، ما داریم از مراجع مختلف پیگیری می‌کنیم که نتایج خوبی را هم داریم می‌گیریم، این مانع را به زودی برمی‌داریم، اما تا آن موقع باید یادمان باشد که OT به عنوان یک داروی خوب در کنار روش DST به آسانی در اختیار ما قرار نمی‌گیرد. کلیۀ مسئولین OT در شعب، در OT مرکز، مبصرین کلینیک‌ها همه کنار همدیگر تلاش می‌کنند تا با همین وضعیتی که الان داریم؛ که OT به صورت خیلی محدود از نظر ظرفیت در اختیار کنگره ۶۰ قرار می‌گیرد، باز هم این دارو به دست افراد برای درمانشان برسد. من اگر جای یک سفر اولی باشم سعی می‌کنم به بهترین نحو ممکن سفر کنم تا اینکه با چالش‌هایی که به داروی OT مربوط می‌شود کمتر مواجه شوم. هر قدر که سفر من بهتر باشد، به موقع‌تر حضور پیدا کنم و طبق برنامۀ راهنما جلو بیایم؛ قاعدتاً زودتر می‌توانم به درمان برسم و می‌توانم جای خود را به نفر بعدی بدهم تا بیاید و از این دارو استفاده کند.
به نظر شما در جایگاه دیده‌بان روابط عمومی، تعامل کنگره ۶۰ با سایر مؤسسات دولتی و غیردولتی و سایر NGO ها چگونه می‌باشد؟
کنگره ۶۰ را از دو دیدگاه می‌شود در بحث ارتباطش با ارگان‌ها و سازمان‌های بیرونی و NGOهای دیگر نگاه کرد؛ باز طبق تمهیدات و مدیریت بی‌نقصی که بنیان کنگره ۶۰ داشتند، کنگره ۶۰ از روزی که مجوز گرفته تا حالا یک سازمان مردم نهاد کاملاً مستقل بوده یعنی کمکی را از بیرون دریافت نکرده است، از رهنمودهای سازندۀ مسئولین استفاده کرده اما اجازۀ ورود و اجازۀ دخالت به هیچکدام از مراکز بیرونی داده نشده است. من می‌گویم هنر آقای مهندس دژاکام اینجاست که در کنار اینکه به عنوان یه سازمان مردم نهاد، این استقلال حفظ شود، بهترین ارتباط ممکن را با ارگان‌هایی که ما با آنها سر وکار داریم مثل ستاد مبارزه با موادمخدر، وزارت کشور، استانداری‌ها در شعباتی که در شهرستان‌ها داریم، شهرداری‌ها، پارک‌ها با توجه به آن شعبات ورزشی که داریم؛ ارتباط بسیار خوبی داریم و ستاد مبارزه با موادمخدر به عنوان بازوی توانمندش از ما یاد میکند، یا وزارت کشور در هر مراسمی که دارد، به اولین NGOای که برای برگزاری آن مراسم که برای خود وزارت کشور می‌باشد مسئولیت می‌دهد، کنگره ۶۰ می‌باشد. این نشان می‌دهد که ما این مسیر را در حد توانمان و با آن درایتی که آقای مهندس داشتند توانستیم درست طی کنیم و الان که نگاه می‌کنیم در آن سازمان‌های بیرونی که با آنها کار می‌کنیم، جایگاه قابل قبول و خوبی داریم. البته من فکر می‌کنم به عملکرد همۀ ماها مربوط است، یعنی من که در یک شعبه‌ای در شهرستان دارم به هر شکلی خدمت می‌کنم، یا حتی اگر سفر اولی هستم، اگر کارم را درست انجام بدهم، با توجه به نظارتی که بر انجام امور کنگره ۶۰ توسط مسئولین انجام می‌شود، آن حُسن انجام کار و حُسن برخورد ما و در حضورمان در شعب و انجام کارهایمان و سفر کردنمان و خدمت کردنمان در مراحل بعدی؛ همۀ اینها نشان می‌دهد که آموزش‌های کنگره ۶۰ چقدر توانسته در افراد تغییر ایجاد کند. نمونۀ ساده‌اش را بگویم؛ مبحث کلینیک‌ها، یعنی زمانی که یک سفراولی به یک کلینیک مراجعه می‌کند، از طرف کنگره که می‌‎رود توجیه شده است که چگونه برخورد کند اما همان فرد اگر که از طرف کنگره نباشد و به آنجا برود، نوع پوششش و نوع برخوردش و نوع صحبت کردنش کاملاً متفاوت است و نشان‌دهندۀ مصرف‌کننده بودنش می‌باشد؛ همین دستور کار را اگر ما در کلیۀ کارهایی که در شعب انجام می‌دهیم داشته باشیم ، فکر می‌کنم بتوانیم در این زمینه خیلی موفق باشیم.
مهمترین چیزی که از جناب مهندس آموخته‌اید چه بوده است؟
آقای مهندس را اگر بخواهم مثال بزنم؛ مثل یک اقیانوسی هستند که من با یک ظرف کوچک آمده‌ام و از آن اقیانوس یک برداشتی می‌کنم، حالا ظرف هر کسی که کنار آن اقیانوس می‌رود متفاوت است و با آن آموزش‌هایی که می‌گیریم و با آن پذیرشی که نسبت به خویشتن خویشمان داریم، می‌توانیم کم‌کم ظرفمان را بزرگتر کنیم و از آن اقیانوس بیشتر برداشت کنیم، ولی من با ظرف کوچک خودم، مهم‌ترین چیز و شاخص‌ترین چیزی را که از آموزش‌های آقای مهندس توانستم یاد بگیرم، دو چیز مهم‌ترین آنها است: یکی اینکه آقای مهندس همیشه می‌گویند ببین و بگذر، ببین و بگذر یعنی اینکه روی هر چیزی خیلی گیر نکن، مشکلی که پیش می‌آید خیلی رویش زوم نکن و یا حتی خوشحالی‌ای که داری خیلی به آن دل نبند و در لحظه زندگی کن. به نظر من آقای مهندس یکی از آن کسانی هستند که واقعاً معنای در لحظه زندگی کردن را به ما یاد می‌دهند، حالا این به من برمی‌گردد که من چقدر امکان این را داشته باشم که این را کاربردی کنم و مطلب دوم اینکه آقای مهندس همیشه خواسته‌اند به ما یاد بدهند که خوبی، خوب است و بدی، بد.
لطفاً چگونگی تعادل بین کار و خانواده و مسئولیت‌هایتان در کنگره ۶۰ را برایمان بیان کنید.
ما مثلث کار، خانواده و خدمت را در کنگره داریم که درستش این است که تعادلش برای همۀ اضلاع برقرار باشد اما اگر من خودم را مثال بزنم، در سالیان گذشته  اینطور نبوده است و واقعاً ضلع خدمت خیلی پررنگ‌تر بوده است و من از آن ناراضی نیستم، چرا که چیزهایی که در این مسیر به دست آورده‌ام، چیزهای ارزشمندی بوده است. آقای مهندس همیشه می‌گویند: دیده‌بان‌ها این مبحثشان شاید یک مقدار متفاوت باشد چون باید حضور داشته باشند و همه‌جا باشند و کارها را انجام بدهند تا اینکه کارهای کنگره روی روال باشد. در رابطه با این مبحث در سال‌های گذشته اگر بخواهم صادقانه صحبت کنم برای من تعادل نداشته و ضلع خدمتش پررنگ‌تر بوده است.
پیشنهادتان برای سفراولی‌ها و سفردومی‌ها چیست؟
ما اگر نگاه کنیم به مصرف مواد مخدر یا اعتیاد یا حتی در سفر دوم منِ بابک با نداشتن آگاهی در رابطه با جهان‌بینی و اینکه چگونه باید زندگی کنم، چگونه با خودم برخورد کنم، با اجتماعم، اطرافیانم؛ به این نتیجه می‌رسم که از این منظر می‌شود به آن نگاه کرد که در یک چاهی قرار دارم؛ مصرف مواد مخدر من را ته چالۀ سیاهی‌ها برده و ندانستن فن زندگی کردن و دور شدن از انسانیّت در مبحث جهان‌بینی من را درون سیاهچالۀ دیگری برده است. من فکر می‌کنم کنگره ۶۰ در آموزش‌هایش مثل یک ریسمان یا یک طناب قوی می‌ماند؛ هر چقدر من محکم‌تر این ریسمان را چنگ بزنم و سعی کنم کاربردی‌تر از این ریسمان برای بالا آمدن استفاده کنم، زودتر می‌توانم به نتیجه برسم. من اگر خودم را جای یک سفراولی بگذارم، سعی می‌کنم به بهترین نحو ممکن سفر کنم و به حرف راهنمایم گوش کنم و با اجرای درست روش DST  و استفاده از آموزش‌های جهان‌بینی، پایۀ محکم سفر دومم را بگذارم.

خودم را به عنوان یک سفر دومی که نگاه می‌کنم با استفاده از سی‌دی‌هایی که آقای مهندس هر هفته بیرون می‌دهند که واقعاً برای هر کدام از ما مثل یک گنج می‌ماند و هر کسی به اندازۀ توان خودش می‌تواند از آن برداشت کند، یا بقیۀ آموزش‌هایی که در کنگره وجود دارد و من به عنوان یک سفردومی می‌توانم از اینها استفاده کنم تا ذره‌ذره به آن انسانیّت نزدیک شوم و اگر هنوز آدم خوبی نیستم، حداقل بتوانم آدم بد گذشته نباشم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .