کنگره دریای بیکران

سلام دوستان اشرف هستم همسفر

امروز دوشنبه ۱۴۰۳/۳/۷ ما همسفران شعبه بیهقی میزبان اسیستانت محترم همسفر پرستو بودیم. بنده افتخار داشتم گفت‌وگویی با ایشان داشته باشم شمارا به خواندن این گفت‌وگوی زیبا . دلنشین  دعوت می‌کنم.

خانم پرستو تشریف‌فرمایی شمارا به شعبه بیهقی سبزوار خوش‌آمد عرض می‌کنم و از شما ممنونم که وقت ارزشمندتان را در اختیار من قراردادید.

1. لطفاً خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان پرستو هستم همسفر احسان. تخریب بیش از ۱۸ سال آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی، طول سفر اول ۱۲ ماه به راهنمایی آقای کاظم نوروزپور، راهنمای خودم خانم جلالی ورزش والیبال ۱۱ سال و ۸ ماه هست که آزاد و رها هستیم.

2. در مورد جایگاه اسیستانت در کنگره ۶۰ برای ما بگویید.
اسیستانت به معنای دستیار هست و اسیستانتها دستیاران خانم آنی کماندار هستند که برای رسیدگی امور همسفران با ایشان همکاری می‌کنند و از جهتی کارشان شبیه دیده‌بانان است ولی در سطحی پایین تر.هرکدام مسئولیت قسمتی را بر عهده‌دارند مثلاً اسیستانت سایت. مالی. راهنماها ورزش تازه واردین و ... تعدادی از عزیزان هم اسیستانت‌های رابط هستند بین خانم آنی و شعب مختلف که هرکدام چند شعبه را تحت نظارت داشته و علاوه بر سرکشی حضوری با ایجنت‌ها نیز در ارتباط هستند. شرایط گرفتن این خدمت گذراندن یک دوره راهنمایی و یک دوره ایجنتی است.

3. چه خدمت‌هایی تاکنون در کنگره انجام داده‌اید؟
من از ابتدا که وارد کنگره شدم سعی کردم هر خدمتی را انجام بدهم. دبیری، نگهبانی، مسئولیت سایت، دو دوره راهنمایی و دو دوره ایجنتی و اکنون هم خدمت اسیستانتی ازجمله خدمت‌های من در کنگره است.

4. نقش همسفران را در درمان مسافران چگونه می‌بینید؟

همه ما جمله معروف همسفر بال پرواز است را می‌دانیم. مسافر به تنهایی یک بال دارد که بتواند با آن تا انتهای سفر برود ولی همسفر بال دوم می‌شود برای پرواز او و همسفری موفق است که برای این پرواز و به اوج رسیدن مسافرش کمک و همراه او باشد نه اینکه همان یک بال رفتن را هم از مسافرش بگیرد. او باید با آموزش دیدن و عملی کردن آن‌ها هم برای خودش و هم برای مسافرش مفید باشد.

5. زندگی‌تان را قبل و بعد از کنگره چگونه توصیف می‌کنید؟
من سال ۹۱ وارد کنگره شدم در تاریک‌ترین حالت ممکن خودم با سختی‌های بسیار زیاد و ناامیدی‌های فراوان. ولی کنگره کم‌کم بخش مهمی از زندگی من شد و هست و برای حضور در کنگره ارزش زیادی قائل هستم. روزهای دوشنبه و پنجشنبه با دیگر روزهای هفته برای من تفاوت دارد و زیبایی خاص خودش را دارد. من اینجا شیوه زندگی کردن را آموختم چیزی که برایم مهم است این است که هر مشکلی را می‌توانستم حل کنم و با آن حتی کنار بیایم ولی اعتیاد را نمی‌توانستم حل کنم ولی خدا را شکر می‌کنم که در کنگره این نقطه سیاه از زندگی من پاک شد.

6. خدمت در جایگاه اسیستانتی چه شیرینی‌ها و سختی‌هایی دارد؟
باید بگویم این خدمت باوجود سفر به شهرهای مختلف و داشتن یک فرزند ۲ ساله برای من سراسر شیرینی و لذت است و هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع من شود که در این خدمت کم بیاورم. البته ممنون مسافرم هستم که هر شهری را می‌روم ایشان همراه من هستند و یک سفر یک‌روزه دل‌نشین در کنار هم داریم. این‌یک توفیق برای من است که بتوانم به شعبه‌های مختلف در کنگره ۶۰ سر بزنم و وظیفه‌ای که به من محول شده را به انجام برسانم.

7. کنگره ۶۰ را در چند جمله توصیف کنید.
اینکه کنگره مکان امن و مقدس است برای من اثبات‌شده است. کنگره همانند خانه پدری پر از آرامش، امنیت و حس و حال خوب و عالی است. من می‌دانم از هرجایی خسته و دلسرد شوم آغوش گرم کنگره پذیرای من و آرامش‌بخش روح و روان من است. کنگره همانند یک سفره پربرکت یا یک دریای بیکران است که کسی به ما نمی‌گوید چقدر از این سفره برداریم و این بستگی به خودمان دارد که سر این سفره بنشینیم یا کنار آن و از این دریای بیکران یک لیوان، یک پارچ یا یک سطل یا بیشتر از آن برداریم.

8. یک جمله یا یک پیام که در کنگره خیلی به دل شما نشسته و آن را دوست دارید چیست؟
یکی از زیباترین این جملات برای من این است که دنیای ما دنیای دادن‌ها و ستادن‌هاست و این همیشه برای من یک تلنگر است همچنین این جمله که درد شکافنده فهم است و من در هر درد و مشکلی به این فکر می‌کنم که چه آموزشی در دل آن برای من نهفته است و قرار است چه چیزی از آن بیاموزم.

9. در مورد خدمت کردن چه توصیه‌ای برای همسفران دارید؟
این جمله دیگران کاشتند و ما خوردیم ما بکاریم و دیگران بخورند بهترین جمله‌ای است که می‌توان در این زمینه بیان کرد که باید در ما نهادینه شود تا بمانیم خدمت کنیم و قدردان باشیم تا افراد بیشتری سر این سفره بنشینند. دانایی و آگاهی اندازه ندارد باید فردا داناتر از امروز باشیم. فراموش نکنیم ما برای آموزش و خدمت گرفتن به این هستی آمده‌ایم و آموزش در نقطه باقی می‌ماند و به بعد دیگر هم انتقال می‌یابد پس آن کنیم که باید.

خانم پرستو مجدداً از شما تشکر می‌کنم. گفتگوی بسیار شیرین و پرانرژی و لذت بخشی برای من بود برایتان در سراسر زندگی آرزوی سلامتی شادابی و موفقیت دارم.

گفت‌وگو ویراستاری و ارسال به سایت: همسفر اشرف (لژیون دوم)