دوازدهمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، به استادی راهنمای محترم همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر چنگیز و دبیری همسفر عادل، با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» پنجشنبه 20 اردیبهشت 1403، راس ساعت 14 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک همسفر.
تصمیم گرفتهام که امسال به دستور جلسات اهمیت بیشتری بدهم. این امر باید مهم باشد و بهراحتی از دستور جلسات عبور نکنم؛ چون به گرههای خودم کمک خواهد کرد.
در خصوص جهانبینی هم هر بار مطالبش را که خواندهام چیز جدیدی به من یاد میدهد. مطالبم را با یک سؤال شروع میکنم:
خواستههای نامعقول در کدامین مرحله از بین میرود؟
در جواب، ابتدا فکر میکردم در مرتبه نفس مطمئنه است، اما اینطور نیست! نفس مطمئنه توانایی تشخیص خوب یا بد بودن را دارد و میتواند خواسته معقول را به اجرا دربیاورد، اما آیا خواستههای نامعقول در این مرحله از بین میرود؟ جواب خیر است. جالب اینجاست که در نفس مطمئنه نیز خواسته نامعقول وجود دارد، اما پاسخگویی به آنها متفاوت است.
اگر من خواسته نامعقولی دارم اما جوابگوی آن نیستم، بنابراین من در نفس مطمئنه قرار دارم. من همیشه سعی داشتم با تلاش و زور خواستههای نامعقول از بین ببرم، اما جناب مهندس در جایی میفرمایند: باید جهت را عوض کنید.
مثلاً میتوان با گوشدادن و نوشتن سیدی، حضور بهموقع در پارک و ورزش کردن و غیره، زمانی برای خواسته نامعقول باقی نگذارید و پاسخی به آن ندهید.
خواسته نامعقول میدان انرژی دارد و دارای فشار هست که برای مقابله با آن، نیاز به زمان است.
در جزوه جهانبینی گفتهشده: خواسته مانند دانه است و در بستر مناسب باید باشد، نه در کیسه، وگرنه دانه میپُکد! پس گاهی ممکن است خواسته بپُکد.
بنابراین مهم است بدانم از کنگره چه میخواهم؟ تعلل در امور خود ممکن است باعث از بین رفتن خواسته بشود که میبایست حواسم جمع باشد.
یکی از اضلاع مثلث دانایی تجربه است. تجربههای زیادی در مسیر زندگی به من داده میشود و گاهی سؤال میکنم چرا پدرم مصرفکننده بود؟ جوابش این است که گاهی از خداوند طلب عشق کردهام ولی خدا به من نفرت داد؛ زیرا برای عاشق شدن حتماً باید مسیر نفرت را طی میکردم. مثلاً برای دست یافتن به شجاعت باید ترس را تجربه کرده باشم، پس بایستی به من ترس داده میشد.
در گذشته ناسپاس بودم اما امروز بابت آن تاریکیها خدا را شکر میکنم. در جزوه به یک نکتهایی بسیار تأکید داشت و آنهم ناظر بودن است؛ یعنی که نقد نکنم، عجله را کنار بگذارم و بهجای آن ناظر باشم و درون خود را بنگرم تا بهمرور راه درست را پیدا کنم.
ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
ضمنا در ادامه جلسه بمناسبت رهایی همسفر عادل از بند نیکوتین و دریافت نشان ویلیام، سرود رهایی سر داده شد.
تایپ، ویراستاری و بارگزاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا- شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
896