لژیون ویلیام وایت نمایندگی ابنسینا با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲ و تولد یک سال رهایی راهنمای ویلیام وایت همسفر سونیا» به استادی راهنمای ویلیام وایت همسفر سمیرا روز جمعه ۱۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۷:٠٠ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
خداراشکر میکنم که در این جایگاه قرار دارم. امروز تولد یک سال رهایی خانم سونیا است و دستور جلسه جهانبینی 1و2؛ آقای مهندس میفرمایند: «هر فردی که شروع به سفر سیگار میکند جهانبینی خیلی قوی دارد». در جزوه برای ما شکافته شد که ما ۲ نوع جهانبینی داریم؛ یک جهانبینی نسبت به خودمان و دیگری نسبت بهکل هستی. ما جهانبینی را یاد میگیریم که روی نفس شناخت پیدا کنیم درواقع باید تزکیه و پالایش را شروع کنیم تا حسهای یخزده باز شود، حس در تمام کائنات میچرخد و خبر میآورد و آن موقع عقل فرمان صادر میکند، چون هدف نیروهای بازدارنده خراب کردن حس است که فرد نتواند سفر کند یا آموزش بگیرد یا تفکر کند و یا حرکت کند.
ما اگر جهانبینی خوبی داشته باشیم دیگر پا روی ترسها میگذاریم و ترس ما کم میشود؛ چون نیروهای بازدارنده همیشه برای خراب کردن حسها در کمین هستند و اگر خراب شود تمام فرمانهای عقل اشتباه میشود که هیچ، تمام بدیها را ما جذب میکنیم؛ چون همهچیز این هستی برمبنای حس است. سه تا سفر گفتهشده است که این سفرها چقدر مهم و ارزشمند هستند، این جزوه مثلثهای خیلی زیبایی دارد.
حالا نوبت خانم سونیا است، روزی که آمدند برای سفر به حدی تخریب داشتند که میگفتند بارها دست به خودکشی زدم و میخواهم یا طلاق بگیرم بروم یا خودم را از این زندگی و از دست مسافر خلاص کنم؛ درحالیکه مسافر ۲ سال بود که رهاشده بود؛ اما گره در وجود خودش بود. گفتم هیچ حرکتی نکند، چون همسفری که مصرف دارد تخریبهایی هم دارد و مدام دوربین را روی مسافر زوم میکند. گفتم سفر را شروع کند؛ وقتی آمد و سفر را شروع کرد روزبهروز آرامتر شد. سفر خوبی داشت و الآن شال خدمت روزیاش شده است. لژیون دارد و خیلی عالی دارد خدمت میکند. میگوید: خانم سمیرا! مسافرم خیلی خوب تغییر کرده است. میگویم ما تغییر میکنیم وقتی ما تغییر کنیم مدار و فرکانس ما تغییر میکند، انسانهای اطراف ما هم تغییر میکنند و دیدگاه ما و تفکرات و همهچیز تغییر میکند و این یعنی یادگرفتن جهانبینی. خیلی برایش خوشحالم و این روز زیبا را تبریک میگویم و از خداوند بهترینها را برایش خواستارم.
سلام دوستان سونیا هستم راهنمای نیکوتین
خیلی ممنونم که امروز در جشن من شرکت کردید، باعث سعادت بنده است. قبل سفرم زمانی که رهجوی خانم سمیرا بودم (اوایل سفرم برای پله گرفتن)، ایشان را خیلی اذیت کردم و بهانههایی برای سفرم میآوردم؛ اما به هر طریقی سفرم را ادامه دادم و در حال حاضر که خودم در جایگاه خدمتی هستم، یکی از رهجویان زمانی که بهانه میآورد دقیقاً میدانم که بهانه من را دارد میگیرد و درک میکنم که یک راهنما چگونه برای یک رهجو زمان میگذارد، ولی یک رهجو باید به خودش احترام بگذارد، زمانی که وارد لژیون ویلیام میشود و یا هر لژیون دیگر خودش را گول نزند و سعی کند از مسیر خارج نشود.
من به رهجوهای خودم هم میگویم؛ اگر میخواهید سفر کنید کفش آهنین بپوشید؛ من احساس میکنم این سختگیریها باعث میشود در کنار آن عشق محبت رهجوها قوت قلب بگیرند. من خودم رهجویی بودم که باید راهنمایم سختگیر میبود و چون سیدی نمینوشتم به راهنمای همسفری میگفتم شما برای من سخت بگیرید تا من سیدیهایم را بنویسم، همینها باعث شد مسیر سختی را بگذرانم. ۲۴ ساعته من درگیر مسافرم بودم و مدام کنترلش میکردم و خداراشکر میکنم که این مرحله را گذراندم و به آرامش رسیدم. درست است تفریحی میرفتم قلیان میکشیدم؛ اما تخریبش آنقدر شدید بود که باورم نمیشد قلیان و یا سیگار چقدر میتواند تخریب روی این نقطه از بدنم داشته باشد و درک این مسئله باعث شد من بخواهم در کنار شما عزیزان باشم و این عشق را از همه شما دریافت کنم و ببرم و به رهجوهای خودم منتقل کنم.
خیلی خوشحالم بابت این روز و خدا را شاکرم که توانستم این روز را ببینم. به بچههای سفر اولی میگویم اگر سختی دارید، کاری است که خودمان انجام دادهایم، تخریبی که خودمان به بدنمان وارد کردهایم، خودمان مسئول این سختی هستیم و باید خودمان به خودمان کمک کنیم، ما نمیتوانیم شخصی را مسئول این تخریب بدانیم، چون خواست خودمان بود که بخواهیم این کار را انجام بدهیم، سختی دارد، تحملکنید و زمانی که نشان رهایی را از دستان مبارک مهندس میگیرید آن نشان رهایی پر از عشق و محبت است. برای تکتک شما عزیزان آن روز را طلب میکنم و امیدوارم شاهد تولد اولین سال رهایی و آزادمردیتان باشم.
سلام دوستان لیلا هستم مسافر نیکوتین
خانم سمیرای عزیز خیلی ممنونم از شما برای اجازه مشارکت، ممنونم از اینکه اجازه دادید در کنارتان باشم. صحبتهای شما بسیار در مورد جهانبینی دلنشین بود. واقعاً ما هرکدام فکر میکنیم که خیلی جهانبینی خوبی داریم و اینکه درکنگره ۶۰ هستیم فقط به خاطر اعتیادی است که مسافرانمان داشتند، ولی اعتیاد همسفرها خیلی بیشتر است. اعتیاد به ضد ارزشها آنقدر اذیتمان میکند که اعتیاد سیگار و مواد اذیت نمیکند. من خودم روزی که میخواستم سفر ویلیام را شروع کنم واقعاً حس میکردم خیلی حاشیهها قرار است اتفاق بیفتد، قرار است خیلی حاشیهها را بشنوم؛ درصورتیکه من بودم که این وسط مشکل داشتم، من بودم که خودم را قبول نکرده بودم و این از جهانبینی من بود.
فکر میکردم همه الآن روی من زوم هستند، الآن قرار است که فکر کنند من بعد از سه سالی که درکنگره ۶۰ هستم چرا تازه امروز این تصمیم را گرفتهام که بخواهم انجام بدهم؛ در صورتی ک هرکسی شنید به من تبریک گفت که آفرین که توانستی قبول کنی! بیشتر از همه ترس از این داشتم که مسافرم بفهمد من مصرف سیگار داشتم، ولی وقتیکه به مسافرم گفتم خداراشکر از برکت وجود آموزشهای کنگره ۶۰ بسیار خوب با من برخورد کرد. واقعاً کنگره ۶۰ ما را از حاشیهها دور میکند. من هیچوقت روی خودم زوم نبودم ببینم از کجا حالم خراب است، پنهانکاری واقعاً یک ضد ارزش خیلی بزرگی برایم بود که همیشه مراقب بودم کسی نفهمد. من پیش هیچکسی سیگار دستم نگرفتم و به هیچکسی اجازه ندادم حتی بوی سیگار را از من تشخیص بدهد؛ حتی همیشه گرانترین ادکلنها را میگرفتم که مسافرم نفهمد، بعد میگفت خوش به حالت! تو خانه هم هستی به خودت عطر میزنی، ولی مشکل ازاینجا بود که میخواستم متوجه نشود چه خبر است. وقتیکه به مسافرم گفتم، آمد خانه و گفت: لیلا بوی خودت را میدهی، واقعاً آن روز روی خودم زوم کردم آن بتی که برای خودم ساخته بودم شکاندم. خانم سونیا از آن روز اول که من وارد کنگره ۶۰ شدم عین خواهر شد، واقعاً خیلی جاها باعث شد درکنگره ۶۰ بمانم.
من گره زیاد دارم، گرههایی من را نگه داشتند، خانم سونیا یکی از آن گرههای محکم بود، برایش خیلی خوشحالم. واقعاً آن تجسس کردن در کار مسافر خیلی ما را اذیت میکند. من آن تخریبها را واقعاً باخانم سونیا دانه به دانه داشتم لمس میکردم. الآن که میبینم بدون اینکه بداند مسافرش کجاست؛ چرا الآن زنگ نزده است، بیخود و بیجهت دوست داشت زنگ بزند، خداراشکر خیلی عالی شده است. امیدوارم که در شعبه گیلان راهنمایی را تجربه کند، در سفر ویلیام خیلی سختی کشید و الآن طعم خوش رهایی را واقعاً دارد حس میکند. واقعاً از جایگاه خدمتی که هست دارد لذت میبرد و خیلی خوب به همه کمک میکند. امیدوارم اجر این خدمتها در زندگیاش جاری و ساری باشد. تولدش را خیلی تبریک میگویم و از شما ممنونم که در کنارش بودید. امیدوارم اجرش در زندگیتان جاری و ساری باشد.
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-05-06_20-43-50.jpg)
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-05-06_20-43-58.jpg)
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-05-06_20-44-20.jpg)
![](/EditorFiles/Image/photo_2024-05-06_20-44-12.jpg)
تایپ: مسافر نیکوتین رویا رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سمیرا، نمایندگی ابنسینا
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر سمیرا، نمایندگی ابنسینا
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیام وایت همسفر طاهره، نمایندگی البرز
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
763