به شخصی که به عنوان کمک کننده در کنگره ۶۰ از او نام برده میشود، راهنما گفته میشود.
در تمامی دنیا دو گروه به درمان یا ترک مصرف کنندگان کمک میکنند، و یا بهتر بگوییم دو گروه در این میان به رسمیت شناخته شدهاند.
گروه اول متخصصین آکادمیک هستند مانند پزشکان متخصص و روانپزشکان، که ممکن است دورههای تخصصی را نیز در مورد اعتیاد گذرانده باشند. و گروه دوم کسانی هستند که تجربه استفاده از مواد مخدر را داشته و از آن رها شدهاند که راهنمایان کنگره ۶۰ در گروه دوم جای دارند.
به جرأت میتوان گفت که راهنمایانی که در کنگره مشغول به خدمت هستند با تمامی کسانی که در گروه دوم و درمانگران فعالیت دارند تفاوتی فاحش دارند.
در کنگره ۶۰ برای رسیدن به جایگاه راهنمایی صرفاً سابقهی مصرف مواد مخدر کفایت نمیکند. در واقع برای ورود به این جرگه چنین سابقهای اصل مهمی است اما در ادامه شخصِ طالب این جایگاه باید مراحل بسیار تا بسیار سخت و مشکلی را طی کند.
اولین شرط برای ورود به این جایگاه درمان شدنِ شخص و کنار گذاشتن مواد مخدر به روش درمانی کنگره ۶۰ میباشد و نه به شکلهای دیگری مانند سم زدائی یا سقوط آزاد و یا هر روش غیر اصولی دیگر، زیرا در کنگره بر بوجود آمدن تعادل در شخص درمان شده تاکید بسیار شده و این میسر نیست، مگر با درمان تدریجی و پلهای کنگره که در اصطلاح به آن DST میگویند.
تمامی کسانی که در کنگره خواستار راهنمایی هستند باید آموزشهای لازم را ببینند. این آموزشها از دروس و کلاسهای بیشماری تشکیل گردیده که در دو شکل فنی و جهانبینی تدریس میگردد. اما موضوع مهمتری که برای یک شخص برای پذیرفتن مسئولیتِ راهنمایی وجود دارد عشق است. عشقِ کمک به دیگران عشق به خواستنِ رهایی برای مصرف کنندگان و عشقِ کمک به انسانهای دربند. وقتی این موضوع با علم و آموزش در آمیزد، جایگاهی بوجود می آید که شاید در هیچ مکان دیگری نتوان آن را تجربه نمود.
در نوشتارهای کنگره نوشته شده ما برای آموزش و خدمت قدم به حیات نهادهایم، که باید ابتدا آموزش درست انجام گیرد، تا در ادامه بتوان خدمتی که بر مبنای عمل سالم است را به اجرا در آورد.
شاید وجود عشق به اضافه علم است، که خدمتگذاران کنگره را با دیگران که در این مقوله تلاش میکنند را متفاوت نشان میدهد.
جایگاه راهنما در مقابل با رهجو: جایگاه استادی، معلمی و مربی است و این جایگاه را نمیتوان با جایگاه دوست و رفیق که آنها نیز مرتبه بالایی دارند مقایسه کرد. استادی که کارش با عشق است نه با معشوق، معلمی که کارش درس محبت است نه درس شاگردی و حرکت در ادامه مسیر با ترسیم مثلثی از عشق و عقل و ایمان که اساس کنگره بر آن بنا شده است.
اما اینکه ما چقدر این جایگاه را قدر بدانیم و شاکر آن باشیم بستگی به درک و برداشت ما دارد. اینکه بدانیم برای تمام چیزهائی که خداوند به ما داده شاکر باشیم و شکر آنرا به جا آوریم، و اینکه شکر هر چیزی را هر چند جزئی فراموش نکنیم، و اینکه بدانیم با قدر شناسی، میزان چیزی که دریافت میکنیم چند برابر میشود.
شکرگذاری شکلهای گوناگونی دارد. خواه این شکرگذاری در برابر خداوند باشد، خواه در برابر مخلوقی که وسیله این کار قرار گرفته است. زیرا حق شکرگذاری خداوند این است که از کسی که آن نعمت به دست او جاری شده است تشکر کنیم.
این نوع شکرگذاری در ادبیات محاورهای ما به عنوان تشکر و قدر دانی نامیده میشود. تشکر از مردمی که به ما خدمتی کردهاند و یا واسطه نعمتی شدهاند، زیرا تشکر از دیگر انسانها، تشکر از خالق تلقی میشود و کسی که در این امر ناتوان باشد نیز نمیتواند شکرگذار خداوند باشد.
گروه سایت نمایندگی ماهشهر
ارسال مطلب: مسافر صادق
- تعداد بازدید از این مطلب :
75