جلسه سوم از دوره دوم لژیون آموزشی کنگره ۶۰ لژیون بوئینزهرا؛ با استادی راهنما مسافر فرشید و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه « وادی دوم و تأثیر آن روی من » جمعه 7 اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 7:45 صبح آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
صبح خیلی زیبایی را در فضای پارک و لژیون بویینزهرا تجربه کردم و لذت بردم. شاید فکر کنیم که فقط در پارک طالقانی تهران دورهم جمع میشوند، هر جا که ما پیراهن سفید میبینیم در حقیقت آنها از دوستان ما هستند و فرقی نمیکند چه از شعبه ستارخان باشند یا بویینزهرا یا قزوین. حالا به سراغ دستور جلسه هفته یعنی ((وادی دوم و تأثیر آن روی من)) میرویم. اگر وادی اول را خوب مطالعه کرده باشید بحث تفکر مطرحشده است و نکته آن این است که باید به چه چیزی فکر کنیم و به چه چیز فکر نکنیم. من اعتقاددارم اگر همین دو جمله را یاد بگیریم و در زندگی خود به کار بگیریم برندهایم و دیگر نیازی به سایر وادیها نداریم. همهچیز از جایی شروع شد که همیشه به چیزهایی که نباید فکر کنیم فکر میکردیم و همیشه دنبال حاشیه بودیم و میگفتیم که بدون مواد خالی نمیتوان حرکت کرد و شاید همفکر میکردیم آبمیوه فقط آبپرتقال است. یادمان باشد تا چیزی را از دست ندهیم چیزی را به دست نمیآوریم؛ اما نکتههایی که از وادی دوم یادداشت کردهام که خدمتتان عرض میکنم. اولین بحثی که مطرح میکند جنگ نرم است. جنگی با اندیشهها و افکاری که ما نباید به آن فکر کنیم. چرا به آن جنگ نرم گفته میشود و چرا از آن خوشحال است؟ زیرا نتیجه خوب فکر کردن تبدیل میشود به شهری آباد، آن چیزی را که نباید به آن فکر میکردیم و شهر وجودی خود را خراب میکردیم با درست فکر کردن میخواهیم آن را اصلاح کنیم. این آباد کردن و این فرماندهی این شهر را به دست گرفتن اتفاق نمیافتد مگر اینکه این سازندگی بهآرامی در جسم، روان و جهانبینی اتفاق بیافتد. این همان مثلث درمان در کنگره 60 است. هیچ جا بهیکباره آتش نمیگیرد، این ذرات جرقه هستند که منجر به آتشسوزی منجر میشود. ما همهجا دی اس تی را انجام میدهیم یادم هست در لژیون سردار جناب مهندس این موضوع را در نظر گرفتهاند حتی در بخشیدن. در ابتدا اعلام شد برای عضویت در لژیون سردار 5 میلیون موردنیاز است و کمکم بعد از چند سال اعلام کردند که دنور 50 میلیون تومان است و بعد از چند سال 500 میلیون و حالا نشان بینشان یک میلیارد تومان معرفیشده است. در همهچیز ظرفیت یا نقطه تحمل بالا نمیآید و با دی اس تی ظرفیت ما بزرگتر میشود و این کار یکشبه به دست نمیآید، باید صبر کرد.
در وادی دوم از امید صحبت میشود. ما باید بعدازاینکه تفکر میکنیم، امید داشته باشیم. رسول اکرم میفرماید: امت من به امید زندهاند، اگر امید نبود هیچ مادری به فرزند خود شیر نمیداد و هیچ باغبانی درختی نمیکاشت و این امید است که باغبان درخت را میکارد و 10 سال صبر میکند. امید یک باور و احساس است که به ما انرژی برای حرکت به جلو را میدهد. چه زمانی به دست میآید؟ این امید و باور زمانی به دست میآید که شما به مسیری که در آن حرکت میکنید باور داشته باشید. اولین سی دی که در کنگره به رهجو معرفی میشود وظایف رهجو است. در این سی به این موضوع اشاره میکند که باید به راهنمای خودت ایمان داشته باشیم و این ایمان باعث حرکت رهجو به جلو میشود و این امید به ما یک شجاعت آگاهانه میدهد نه یک حماقت، برای عبور از تاریکیها و گذشتن از گذرگاههای سخت و دشوار. ما برای چه چیزی پا به عرصه وجود گذاشتهایم و مأموریت ما در این هستی چیست و یک نکته کلیدی دیگر اینکه همهچیز در درون و برون از شما نشأت میگیرد. تصمیم نهایی را شما میگیرید. هر چیزی هست در وجود شماست من راهنما فقط انگشت اشاره هستم و همانطور که راهنمای من برای من انگشت اشاره بود. به همین خاطر در کنگره 60 چیزی به نام درمانگر اعتیاد نداریم. میگویند یک روزی شمع از کبریت گله کرد که تو مرا آتش میزنی گفت من به سنگ و دیوار برخورد میکنم اتفاقی نمیافتد، علت اینکه تو میسوزی نخ درون توست که آتش میگیرد و تو را میسوزاند نه من! به قول جناب مهندس بار اول رفیقت به شما تعارف کرد دفعات بعد که کسی هفتتیر روی سر شما نگذاشته بود که مواد مصرف کنید، نهفقط مواد در باقی کارهای منفی نیز همینگونه میتواند باشد. مواد مخدر از خیلی ضد ارزشها بالاتر است پس چرا در مورد ضد ارزشهای دیگر نمیتوانیم موفق شویم دلیل آن این است که به آن ایمان نداریم. اگر ایمانمان را قوی کنیم و مواد را کنار بگذاریم چرا نتوانیم دروغ و حسادت را کنار بگذاریم. نکته بعدی وجود مشکلات ناشی از تفکرات و اشتباهات دیروز است. زمانی تفکر درست باشد امید هم درست میشود و این دو در کنار هم همراه باایمان به نور و روشنایی ختم میشوند و غیرممکن است که به تاریکی ختم شود. سفر درست فقط به دارو خوردن سر ساعت مربوط نمیشود و کنگره یک پکیج است، از پیراهن سفید گرفته تا سر ساعت آمدن و سی گوش دادن و گوشبهفرمان بودن و ...است. کسانی که در کنگره برگشت به مواد دارند بهاینعلت است که سفرشان سفر درستی نبوده است. نتیجه اینکه اگر ما امروز مشکلاتی داریم این مربوط به تفکرات و مسائل و اشتباهات دیروز است و باید برایش فکری بکنیم، اما زمانی که ما فرمانروای جسممان میشویم، مشکل سر جای خودش هست اما این ما هستیم که بزرگ میشویم.
لژیون یکم نمایندگی بویین زهرا
فعالیت های ورزشی نمایندگی بوئینزهرا
تایپ: مسافر مهدی
تنظیم: مسافر محمدرضا
نمایندگی بوئین زهرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
136