هیچ تلاشی بدون نتیجه نمیماند، البته اگر در مسیر ارزشها و صراط مستقیم باشد. اگر من به این باور برسم که یکی از پازلهای درمان اعتیاد تلاش و کوشش خودم است و به این شرط که مبدأ و مقصد مسیر تلاش را دقیق و بدون حاشیه تعیین کنم، یک هدف هم در راستای این تلاش داشته باشم، بدون شک واژه تلاش را به معنای واقعی درک خواهم کرد. البته اگر این تلاشکردن مداوم، با استقامت و پایدار باشد.
هر کاری که بخواهم انجام دهم زمانی انجام آن کار ممکن خواهد بود که هدف خود را مشخص کرده باشم، پس بدون داشتن هدف انجام هیچ کاری امکانپذیر نیست؛ بنابراین هر کاری که میخواهم انجام دهم بدون درنظرگرفتن مثلث تلاش که دارای ۳ ضلع مبدأ، مقصد و هدف است، انجامپذیر نخواهد بود.
در سیدی تلاش مطلبی بیان میشود؛ هیچوقت یک استاد تو ذوق شاگردش نمیزند. برای مثال: نمیگوید تو معتادی! تو یک مصرفکننده هستی! رهجو باید خودش به این تفکر و اندیشه برسد که مصرف مواد مخدر و سیگار چه مضرات و چه اثرات بدی روی انسان میگذارد. برای خود من هیچوقت نصیحت دیگران در مورد اثرات بد و مضرات مواد مخدر و سیگار تأثیرگذار نبود تا اینکه خودم به این باور رسیدم و فقط تلاش خودم میتواند به من حامد کمک کند که اعتیاد و سیگار را درمان کنم. البته راهنمایی گرفتن از دیگران مخصوصاً راهنمای بزرگوار خودم در مسیر درمان بسیار تأثیرگذار است.
من همیشه بر این باور بودم که برای ترک اعتیادم فقط باید اراده و غیرت داشته باشم؛ ولی با ورود به کنگره و آشنایی و باورکردن کلمه درمان اعتیاد به این باور رسیدم که من هم میتوانم درمان شوم که این هم از الطاف کنگره ۶۰ است. اول صورتمسئله اعتیاد را برای من باز کرد که مواد مخدر چه اثرات بدی برای من داشته تا به این باور برسم و تصمیم بگیرم. همین علم، آگاهی و دانش دریافتی از کنگره باعث شروع تلاش برای درمان اعتیادم بود، تلاشی که قصد دارم به نتیجه برسانم، نتیجهای که هدف آن درمان و رهایم از اعتیاد است.
مشکلی که خودم باید در پی حل آن باشم، نه اینکه منتظر باشم دیگران برایم حل کنند البته میتوانم از آنها در این مسیر کمک و راهنمایی بگیرم و تصمیم نهایی را خودم بگیرم. باید به خودم نیرو و انرژی مثبت بدهم و خودم مشکلاتم را حل کنم. خود من هستم که میتوانم سیگارکشیدن را درمان کنم، وقتی با تلاش در درمان سیگار و مواد به نتیجه برسم باعث ایجاد نیرو و انرژی مثبت و رسیدن به حال خوب در خودم میشوم؛ بنابراین ایجاد نیروی منفی و حال بد یا انرژی مثبت و حال خوب دست خودم است.
اگر من با خودم تکرار کنم که من فردی افسرده هستم قطعاً افسرده میشوم و یا در طول درمان سیگار و مواد دائم بگویم وسوسه میشوم حتماً وسوسه میشوم، اگر فکر کنم ناامید هستم، پس به ناامیدی خواهم رسید. نباید اجازه دهم این انرژیهای منفی به درون من وارد شوند و اگر این کار را بهخوبی انجام دهم از رسیدن به حال بد و دریافت انرژی منفی جلوگیری میکنم که باعث بالارفتن روحیه خودم میشوم که این امر باعث میشود تلاش در مسیر ارزشها بیشتر و بیشتر شود، میتوانم انرژی مثبت و روحیه خوب را به دیگران هم منتقل کنم.
البته این را بگویم که با کسب کوچکترین موفقیت باید شکرگزاری کنم و قدر و اندازه مسائلی که به دست آوردم را بدانم و نگویم که من از دار دنیا چیزی ندارم، بیکار و بیپولم، با سپاسگزاری از خداوند بابت تمام نعمتهای خوب و سلامتی که به من داده باعث ایجاد نیروی سالم و مثبت در خودم میشوم.
قبلاً فکر میکردم اگر آگاهی، اطلاعات و دانش در هر موردی داشته باشم برای خودم خوب و کافی است و دیگر نباید تلاشی انجام دهم؛ ولی در کنگره ۶۰ آموختم که هر چقدر این داشتهها بیشتر باشد باید تلاش، تفکر و اندیشهام بیشتر شود و از آنها در کمکرسانی به خود و دیگران استفاده کنم.
یکی دیگر از مواردی که کنگره ۶۰ به من آموزش داد این بود که هر چه تلاش در زمینه بهدستآوردن فرمان فکر و عقل و فرمانبرداری را بیشتر کنم سریعتر میتوانم به تکامل برسم.
گوشدادن به فرمان فکر و عقل با انجام کارهای بسیار کوچک شروع میشود، برای مثال مسواکزدن بهموقع دندانها، بهموقع حمام رفتن، آشغالها را سروقت بیرون گذاشتن و کارهای خود را به دیگران واگذارنکردن و مواردی دیگر... فکر و عقلم همیشه به من میگفتند که مواد نکش، سیگار برای سلامتی مضر است؛ ولی من هیچوقت گوش نمیدادم و هیچ تلاشی هم برای گوشدادن نمیکردم.
ما دارای ۳ جهان مجازی هستیم:
1- جهان مجازی در ذهن،
2- جهان مجازی در خواب،
3- جهان مجازی در اینترنت.
جهانبینی یعنی داشتن اطلاعات، آگاهی و دانشی که باید فرابگیریم و توسط آن به خودمان ضربه نزنیم و اینکه در هر زمینهای تلاش باید مداوم و با استقامت باشد.
نویسنده: مسافر حامد از لژیون دوم نمایندگی رودهن
عکاس: مسافر امیرکیوان
تنظیم و ارسال: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1328