ماه رمضان مثل ماشین شخصی میماند که انسان در ماه رمضان این ماشین را یک ماه باید بخواباند قطعاً آن راحتی قبل را ندارد ولی این نوید را دارد که ماشین بهتری در اختیارش قرار میگیرد. اگر انسان ازنظر درونی آرام باشد بهراحتی میتواند روزه بگیرد ولی اگر درونی آشفته داشته باشد تا ظهر هزارتا دلیل میآورد که روزهاش را بخورد. شخصی که این کار را نکوهش میکند به دلیل آشفتگی درونشان است چون آشفتگی درونشان دستشان را رو میکند. خصوصیت نیروهای بازدارنده این است که شناخته نشوند اگر شناخته شوند دیگر گول آنها را نمیخوریم و هنر نیروهای منفی این است که حس آدم را خراب میكند و پنهان میماند و این دو تا باعث میشود که قدرت خیلی زیادی داشته باشد. انجام دادن یکسری از دستورالعملها اولین حُسن آن این است که بدانیم چقدر ناتوان هستیم ولی بهترین کار در این مورد این است که هیچوقت در مورد آموزشهای پالایشی حالت تدافعی نگیرید ممکن است کسی مسخره کند این قضیه را نباید تدافعی رفتار کرد چهبسا خُلق خوش انسان برای کسی که حتی به جنگ آدم میآید میتواند آنقدر اثرگذار باشد که فرد را بیدار کند و در آن نقطه تفکر ایجاد شود. مهمتر از انجام دادن کارهای شایسته نوع نگاه و برخورد انسان با موضوع و خُلق خوش و دوستانه داشتن باعث میشود که در فرد نقطه تفکر روشن شود چون خداوند بالاترین چیزی که به انسان داده است قدرت اختیار بود اگر اختیار را نادیده بگیریم ناخودآگاه در فرد مقابل احساس دافعه ایجاد میکند چون اول بایستی جاذبه وجود داشته باشد درواقع حُسن خلق یکی از پایهترین چیزهایی است که انسان باید روی آن کار کند، نه به معنی اینکه همیشه مهربان باشیم بعضی وقتها هم باید جدی بود ولی باید کلاً حُسن خُلق داشته باشیم.

هر انسانی در زندگی مثل درخت میتواند باشد که یک بخش مهم از درخت ریشههایش است که مواد را از خاک میگیرد و به بقیه جاها میرساند و درخت را زنده نگه میدارد و محکمترین ریشههای درخت خانواده هستند و اصول خانواده بنیانها را به وجود میآورد. وقتی مسئله اعتیاد به وجود میآید بیشترین فشار را خانواده تحمل میکند کسانی که ما با آنها پیوند عاطفی عمیقی داریم اگر از ما گرفته شوند انسان مثل درخت میماند که خشک میشود و اگر انسان نتواند با خویشان خودش پیوند محبت عمیق و درستی داشته باشد مجبور است مواد نامرغوب را بگیرد و هیچوقت این کمبود جبران نمیشود. در فرآيند بازسازی یا پالایش خودمان یک بخش از کار شناختن خودمان و یک بخش مهمترمیم پیوندهای آسیب خورده است و باید آن را جبران کنیم و ترمیم کنیم و صور پنهان فرد آسیب بیشتری میبیند تا صور آشکار. از دست دادن یکی از اعضای خانواده باعث محرومیت شدید میشود و باعث میشود نقطه تحمل فرد بالا برود مثل درخت خرما که محرومیت در مورد آن اجراشده ولی از محکمترین درختان است و تولیداتش خیلی شفابخش است. انسانهایی که محرومیتهای زیادی میکشند یا خار میشوند یا تبدیل میشوند به درخت خرما کسانی هستند که از خانواده محروم میشوند و باعث تعالی آنها میشود و کسانی که خانواده دارند و در طول مسیر از خانواده خودشان جدا میشوند به جزء کسانی که خانواده نااهل دارند حتی باوجودی که پدر و مادر دارند ولی وقتی به چهره افراد نگاه میکنیم رنگ یتیمی به خود گرفتهاند. یکی از چیزهایی که برای انسانها خیلی مهم است شخصیت است، انسانها در اروپا در قرونوسطی در تاریکی بودهاند چونکه به شخصیت آنها بهاء داده نمیشد اما کمکم با رُنسانس شروع به تولید علم و هنر کردند و به شخصیت آنها بهاء داده شد کمکم فرد از بدو تولد دارای برنامه بود و بر این اساس اروپا به اوج قدرت در تولید علم و هنر رسید ولی بعد بین خانواده که ریشه افراد بود و بـُعد فردی، شخصیت و آزادیهایشان اختلاف شد و آنقدر به فردیت اهمیت داده شد که از اهمیت خانواده کم شد و الآن اشخاص اصولاً تنها و گوشهگیر هستند ازنظر علمی پیشرفت قبلی را ندارند و اگر بخواهیم در این زمینه مثال بزنیم بهتر است بگوییم خانواده مواد اولیه یک کارخانه است و شخصیت و فردیت فرد است که آن را تبدیل به محصولات مرغوب میکند در خانوادههای ورشکسته اینکه افراد باهم اختلاففاز دارند و افراد یک خانواده وقتی دورهم هستند احساس لذت نمیکنند و کنگره میآید افراد را به هم نزدیک میکند و اختلاففاز را کم میکند اگر اختلاففاز وجود داشته باشد ممکن است مشکلاتی پیش آید ازجمله اینکه فرد احساسات خوب خودش را در دیگران پیدا کند حس خوبی را که باید از خانواده بگیرد خارج از خانواده و شاید محیطهای بدی دریافت کند و باعث شود فرد به نابودی برود و گاهی اوقات هم فرد ممکن است بخواهد تلافی کند مثلاً همسفر که تا حالا با مسدود بودن حسهای مسافرش روبهرو بوده و جواب احساساتش را مسافرش نداده که نسبت به مسافرش سرد شده است حالا حسهای مسافر بازشده و همسفر علیرغم اینکه در ظاهر بله و خوب و چشم میگوید در باطن واقعاً میخواهد تلافی ایام قبلی را دربیاورد درواقع وقتیکه فرد حسش بازشده و از طرف مقابلش میخواهد به سمت آن برود ولی الآن دیگر حسهای آن بسته است. درزمانی که مسئله انتقام مطرح میشود تا حالا در خماری و نشئه بودی بیمحلی میکردی حالا من پدرت را درمیآورم و در ظاهر باهاش خوب باشد و در باطن پدرش را دربیاوری مسلماً خیلی دردناک بوده تا الآن چشمهایش بسته بوده است حالا میخواهد جبران کند ولی شما دیگر چشمهایتان بسته است.

آسیب خانواده از نوع احساس است و میتوانید با جهانبینی آن را درست کنید مگر کسانی که رفتهاند پیش روانپزشک و دارو میگیرند. اولین مسئله این است که بعد از انتقام میخواهیم قضیه را درست کنیم معمولاً این اتفاق میافتد که طرف مقابل یکحرفی میزند که اشتباه است ولی چیزی که ما در جهانبینی یاد گرفتهایم این است که دانش اندک انسان را از خدا دور میکند و دانش زیاد انسان را به خدا نزدیک میکند وقتی فرد وارد فاز قاطی شدن است نباید از جهانبینی استفاده کنید که تو منیت داری و فلانی و این اتفاق میافتد که شخص را در حین ارتکاب به جرم به سمت راست هدایت کنیم و فرد کلاً مسئله را انکار میکند و باید در رویارویی با مشکلات، خودم ان را کنترل کنیم و باید بدانیم شخصی که دادوبیداد میکند در فشار است و رنج میکشد پس این شخص از درون فشار زیادی را دارد تحمل میکند اگر به آن ثابت کردیم که اشتباه میکند و علم و دانش خودمان را به کرسی نشاندیم باطن این کارمان مثل آتش دوزخ میماند و راه بعدی این است که شما باید به احساساتتان و قلبتان توجه کنید و بامحبت شفا بدهید و این مشکل فقط از طریق محبت راستین حل میشود و محبت واقعی این است که خواسته دیگران را به خواسته خود ترجیح دهید. آدم دلش میخواهد همان لحظه بدیهایش را به آن فرد بفهماند ولی اینکه این لحظه از بدیهای چشمپوشی کنی و اینکه بخواهیم آن را از آن درد و رنج خالی کنیم محبت واقعی میشود یعنی خوب بودن و آرامش آن را به انتقام و خشم خود ترجیح بدهید سخت است ولی امکانپذیر است و این محبت واقعی که میتواند اختلاففاز رو یواشیواش ترمیم کند و وقتی دل آرام میشود شما احساس آرامش میکنید.
نویسنده: همسفر محدثه رهجوی لژیون دوم
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی لژیون دوم
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی لژیون یکم
همسفران نمایندگی کریمان کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
818