English Version
English

در انتقال پیامِ درمان مشارکت کنیم

در انتقال پیامِ درمان مشارکت کنیم

دوازدهمین جلسه از دور هفتاد و هشتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره شصت ویژه  آقایان مسافر و همسفران شعبه آکادمی با دستور جلسه "از سایت کنگره و اینستاگرام چگونه استفاده می‌کنم؟ مقاله‌نویسی" با استادی ایجنت محترم سایت آقای حامد رحمتی، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر محمد روز شنبه 3 مهر 1400 ساعت 17 آغاز به کار کرد

سخنان استاد:

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر. خوشحالم که دوباره این فرصت به من داده شد. از نگهبان و دبیر عزیز و گروه مرزبانی محترم سپاسگزارم که این جایگاه را دوباره تجربه می‌کنم. هفته سایت را تبریک می‌گویم به همه شما، به همه مرزبان‌های خبری و عزیزانی که در سایت کنگره 60 و اینستاگرام کنگره 60 فعالیت می‌کنند. امیدوارم که اهمیت این قضیه فضای مجازی را همه عزیزان بتوانند درک بکنند.

امروزه اگر توی جیب‌هایمان را هم نگاه کنیم، دیگر حداقل یک عدد موبایل هست و شاید توی جیب دیگرمان یک موبایل دیگر. یا یک لپ‌تاپ در کوله‌پشتی‌مان یا در خانه‌مان. تبلت یا لپ‌تاپ، کامپیوتر و یا هر نوع وسیله ارتباط جمعی که فکر بکنید. فکر کنم 70 تا 80 درصد از آدم ها الآن دیگر یک حساب کاربری در اینستاگرام یا یک حساب کاربری در تلگرام و در واتساپ داشته باشند. چون مجبوریم که اینجوری باشیم. مخصوصاً الآن وضعیت پاندمی کرونا است و دیگر من نمی‌توانم بروم و عزیزانم را از نزدیک ببینم و یا آن‌ها نمی‌توانند بیایند.

حالا بخاطر دوری مسافت یا بیماری است، به هر حال مجبوریم که با این‌جور چیزها از حال همدیگر اطلاع پیدا کنیم. حالا این‌ها فلسفه آمدنشان از موقعی شروع شد که تکنولوژی پیشرفت کرد. قرار نبود که همچنین اتفاقی بیافتد.

تکنولوژی پیشرفت کرد و توانستند اطلاعات را روی امواج سوار بکنند. بعد دیدند که می‌توانند صوت و تصویر را هم با امواج انتقال بدهند. خیلی راحت. بعد دیدند چقدر خوب اطلاعات هم دارد انتقال پیدا می‌کند. کم‌کم بانک‌ها از آن استفاده کردند. بعد شرکت‌های خصوصی استفاده کردند. بعدش شد به شکلی که الآن می‌بینید. ماهواره‌ها و موبایل‌ها و اینترنت موبایل‌ها آمدند و گروه‌های کوچک و بزرگ در دسترس همه قرار گرفت. این تکنولوژی آمد و همه توانستند استفاده کنند برای اینکه بتوانند اطلاعاتشان و فعالیت هایشان را منتشر کنند.

حالا به قول آقای مهندس یک سری اخبار اگر پخش نشود، آن موضوع همان‌جا در نطفه از بین خواهد رفت. ایشان چهارشنبه می‌گفتند که اگر یک بمب‌گذاری، یک کار تروریستی اخبارش پخش نشود، دیگر آن‌ها هم خودشان دوباره آن حرکت را انجام نمی‌دهند. چون کاری که کرده‌اند بی‌اثر بوده است. درواقع بیشتر این کارها را انجام می‌دهند که یک پیامی برسانند. بگویند که ما هستیم، یا با یک چیزی موافقیم یا با یک چیزی مخالفیم بهتر است ناشر خوبی ها باشیم تا ماندگار شویم.

حالا از این موضوع بگذریم و برسیم به موضوع خودمان. سایت کنگره شصت از سال 78 اگر اشتباه نکنم استارت خورد،توسط آقای شاملو که من متأسفانه ایشان را ندیدم و فقط اسمشان را شنیدم. بعد از آن دیگر بنده در خدمت آقای رحمت فیضی ،آقای بابک فرنقی آقای حسن بابائی و آقای حسین حاج‌رمضان، آقای امیر بهی، احسان رنجبر و آقای مهدی پارسا، آقای کامران رک ،آقای امین حمله داری بودم همچنین کل مسئولیت فنی و تخصصی سایت بر دوش اقای شهروز آذرپور میباشد.

این قضیه دست به دست شده به گروهی که الآن در خدمت شما هستیم رسیده است. همین‌طور اینستاگرام کنگره 60 که استارت آن را آقای شهروز زدند و الآن یک سالی است که با مدیریت خانم شانی فعالیت میکند، همه ما زیر نظر آقای مهندس در حال فعالیت هستیم. وظیفه من در این قضیه چیست؟ این همه آدم آمده‌اند و رفته‌اند و این به اصطلاح دوی امدادی که می‌دوند و این نشانه را می‌دهند به نفر بعدی و نفر بعدی همینجور شروع می‌کند به دویدن حال این نشانه در دست ما می باشد.

حالا که این نشان رسیده به دست ما باید چکار بکنیم؟ اعتبار شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها برای هر مجموعه‌ای بر می‌گردد به تبادلی که درش اتفاق می‌افتد است. آن کامنتی که گذاشته می‌شود اعتبار آن شبکه است. مثلاً موتورهای جستجو متوجه می‌شوند که من وارد کدام سایت می‌شوم و چند ثانیه در این سایت می‌مانم. این مدت‌زمانی که من مانده‌ام، آن صفحه را از پایین به بالا اسکرول کردم، تمام این‌ها را می‌فهمند. از این قضیه می‌فهمند که این سایت معتبر است. حالا چرا ما باید این کارها را بکنیم که سایت‌مان معتبر شود؟ چون خب من آمده‌ام با آن وضعیت بهم ریخته و الآن در این شرایط استاندارد هستم. من اینجا که می‌نشینم همیشه یادم میاید که من چطور شد آمدم کنگره و الآن چه تغییری کرده‌ام.

بخاطر همین وظیفه‌ام این است که نسبت به گسترش پیام درمان تلاش کنم. به این مسئله که این پیام به دست بقیه برسد کمک کنم. من خودم، خانواده‌ام کنگره را سال 90 از توی تله‌تکس پیدا کردند. اصلاً تا به حال تله‌تکس دیده‌اید؟ من خودم نمی‌دانم چطور از تله‌تکس کنگره را پیدا کردند. آن هم یک مدل اطلاع‌رسانی یک‌طرفه بود.

الآن ما چند وقتی است که وبلاگ آکادمی را نگاه می‌کنیم دست همه عزیزان درد نکند، می‌بیینم که اولین کامنت‌ها برای راهنماهاست. آقای علی میرفتاح، آقای سیروس حسین‌زاده آقا پیمان، آقای مهدی، آقا مجید، آقای خرمشاهی کامنت می‌گذارند. این خیلی خوب است. من خودم نگاه می‌کنم و با اینکه دخالتی ندارم، یک حال خوبی به من دست می‌دهد. میگویم خدا را شکر که این عزیزان و این بچه‌هایی که دارند در وبلاگ آکادمی زحمت می‌کشند را دارند می‌بینند و همین کامنت گذاشتن و تبادل انرژی کردن، همین که من دیدم شما را و من این پیام را گرفتم خیلی انرژی خواهد داشت.

آلان چند سالی است که آقای خدامی دستورجلسات هفتگی را بعد از روز چهارشنبه می‌نویسند. می‌توانم بروم صحبت‌های آقای خدامی را بخوانم و برداشت خودم را اضافه بکنم و بروم توی لژیون مشارکت بکنم. دیگر تقلب از این راحت‌تر؟ آماده است دیگر. بروم توی لژیون مشارکت بکنم. بروم خلاصه همان چیزی که خوانده‌ام را بنویسم. هم تقلب است و هم به نفع خودم است. چه عیبی دارد؟ کاش همه راه‌های میانبر همین طوری باشد.

من وقتی می‌توانم با این کار در زندگی‌ام آرام آرام تغییر ایجاد کنم چرا نکنم؟ چرا حتماً باید بروم سرچ بکنم راحت‌ترین راه برای درمان اعتیاد. اگر قرار بود راحت‌ترین راه جواب بدهد من الآن مثلاً شهردار یک منطقه‌ای بودم. حالا که داخل درست‌ترین روش درمان با بهترین نتیجه هستیم، بیایم قدرش را بدانیم و در آن مشارکت کنیم. در هر قسمتی که از دستمان برمی‌آید. در اینستاگرام کامنت بگذاریم برای بچه‌ها. حالا کامنتهای اینستاگرام را بعضی وقت‌ها به دستور آقای مهندس می‌بندند. ولی پست‎هایی که کامنتش باز است را می‌توانیم مشارکت بکنیم. در اینستاگرام که دیگر همه‌مان استادیم. هر چه این فالوورها بالاتر باشد، دنبال‌کننده‌ها بالاتر باشد و نرخ تبادل نظرات بیشتر باشد، اعتبار آن پیج بیشتر است و هر چه اعتبار آن پیج بیشتر باشد آن پیج را به افراد بیشتری پیشنهاد می‌کند.

همه‌مان می‌توانیم تبدیل شویم به مرزبان خبری، همه‌مان تبدیل شویم به یک پیام‌رسان. چون یک نفری مثل من اگر به تعادل نسبی برسد و یک خانواده‌ای بتوانند یک شب راحت بخوابند خیلی اتفاق خوبی است. خیلی خوب. همین که یک مادری، یک پدری، یک همسری، یک فرزندی، یک شب نگران این نباشد که الآن مثلاً برادر من، همسر من، فرزند من، ساعت دو سه صبح است و هنوز نیامده است، کجاست؟

منظور اینکه این‌ها همه‌اش در گرو مشارکت همه ماست در همه زمینه‌ها. مشارکت کردن باعث می‌شود که من از یک چیزی مراقبت بکنم. مثلاً من تا وقتی که مادرم خانه را جارو می‌کند، اگر آشغال یا چیزی هم بیافتد کاری با آن ندارم. ولی اگر سالی یک بار خودم جارو کنم یک مورچه از آن کنار عبور بکند گیر می‌دهم که از آن طرف تر رد بشود. این نتیجه مشارکت است. من وقتی اینجا مشارکت بکنم، یک بار در سایت کامنت بگذارم، یک بار یک مقاله بدهم به سایت، خودم هی برم نگاه کنم ببینم چند نفر نظر گذاشته‌اند و دیده‌اند، این‌طور من در یک چرخه‌ای میافتم و می‌شوم یکی از اعضایی که دارند در فضای مجازی کنگره 60 مشارکت می‌کنند.

تشکر می‌کنم از همه‌تان، باز هم این هفته را به همه تبریک می‌گویم. در کنگره 60 هر هفته، هفته ایجنت است، هفته مرزبان است، هفته همسفر است، به خاطر اینکه این عزیزان هر روز دغدغه‌شان این است که اطلاعات را بگیرند و انتقال بدهند.

ممنون از شما و از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید متشکرم.

حضور مرزبان کشیک در جایگاه و اعلام راهنمایانی که ظرفیت پذیرش لژیون دارند: 

قرائت پیام سفر دوم توسط مرزبان کشیک:

در ادامه تعدادی از اعضا گل نمادین و نشان‌های رهایی خود را از راهنمایان خود دریافت کردند.

 

خدمتگزاران جلسه:

تایپ: مسافر مجتبی لژیون چهارم 
عکس و تنظیم: مسافر علیرضا لژیون شانزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .