English Version
English

منتظر تشکر و برگشت نباشیم

منتظر تشکر و برگشت نباشیم

چهاردهمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی خمین با استادی دنور همسفر زهرا و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه«دنور» در روز پنجشنبه نوزدهم فروردین ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۴:۳۰آغاز به کار کرد .

سخنان استاد
خدا را شکر می‌کنم که به من توفیق داده شد تا با این دستور جلسه در جایگاه استادی بنشینم و خدمت کنم، ابتدا تشکر می‌کنم از نگهبان لژیون سردار خانم فاطمه عزیز که شرایط را برای من فراهم کردند تا خدمت کنم؛ اما در مورد دستور جلسه، دنور به معنای بخشندگی و رهاکردن است. دستور جلسه امروز همان‌طور که به نظر خیلی راحت و آسان می‌آید از بُعد دیگر به آن نگاه می‌کنیم، یک مقدار سخت است، بخشنده‌بودن یکی از صفات خداوند است ما همیشه وقتی‌که می‌خواهیم صحبت کنیم در جلسه، صحبت‌هایمان را با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع می‌کنیم و این را طبق عادت انجام می‌دهیم، حالا سؤالی که پیش می‌آید آیا ما معنی واقعی این را فهمیده‌ایم؟ بخشنده و مهربان، من این باور را دارم که صفاتی که خداوند دارد مثل اقیانوس است. از این اقیانوس یک قطره در وجود هر انسانی و هر بشری قرار داده شده است و نهاده شده است، این بخشندگی و مهربانی در کنار هم قرار می‌گیرد، معنی جالبی به نظر من می‌دهد. اگر بخشنده باشی مهربانی، اگر مهربان باشی بخشنده هستی. امروز به ساختار وجودی یک خانم و یک زن فکر می‌کردم که مبنای وجودی یک خانم بر اساس مهربانی و بخشندگی است که این در وجود تک‌تک خانم‌ها نهاده شده است. از زمانی که دختر کوچکی است آن مهربانی و بخشندگی دوران وجود دارد و زمانی که بزرگ می‌شود این بخشندگی و مهربانی رشد می‌کند تا به مرحلهٔ خوبی می‌رسد که از آن دختر بچه‌ای کوچک تبدیل می‌شود به یک همسر، به یک خانم خانه‌دار و در جایگاه همسر این بخشندگی پررنگ‌تر می‌شود و خودش را بیشتر نشان می‌دهد و یک زمان دیگر است که تغییر جایگاه می‌دهد و تبدیل می‌شود به یک مادر و این صفت در این جایگاه خودش را بیشتر نمایان می‌کند. زمانی که از استراحت خودش، خواب شب خودش، نیازها و خواسته‌های خودش می‌گذرد و خیلی چیزهای دیگر که می‌تواند داشته باشد و از این  داشته‌ها  می‌گذرد و آن‌ها را به خاطر فرزندان و همسر می‌بخشد، این‌ها به خاطر بخشندگی است که در وجودش ادغام شده است، همهٔ ما این کارها را انجام می‌دهیم به هر صورتی که است؛ ولی در کنگره معنی این به‌درستی و وضوح برای من روشن شد و به معنی اصلی پی برده‌ام؛ اما این چه زمانی برای من اتفاق افتاد؟ زمانی‌که وارد لژیون سردار شدم؛ چون قبل از لژیون سردار آن بخشندگی بود؛ اما یک مدل دیگری بود در آن بخشندگی علم و آگاهی را نداشتم، می‌بخشیدم و انتظار داشتم دیده بشوم و از من تشکر کنند. من در لژیون سردار فهمیدم زمانی این بخشندگی به من می‌چسبد و بهتر از آن بهره‌برداری می‌کنم که منتظر تشکر و برگشت نباشم. بخشندگی زمانی به من حال خوب می‌دهد که در خاطرم نباشد که بخشیدم یا چه‌زمانی بخشیدم، چه مقدار بخشیدم و... چه مادی چه معنوی، اگر بخواهم حساب‌، کتاب کنم فلان پول را دادم یا هدیه یا هر چیز دیگر اسمش بخشندگی نیست به آن می‌شود گفت دکان‌داری، حساب‌ و کتاب می‌کنی و داری چرتکه می‌اندازی و این دیگر اسمش بخشندگی نیست. هرسال از حضورم در لژیون سردار می‌گذرد و احساس تشنگی بیشتری می‌کنم به‌خاطر حضور در لژیون سردار فهمیدم پرداخت‌کردن است که حال من را خوب می‌کند. حال من با هیچ‌چیز دیگری خوب نمی‌شود چه مادی چه معنوی، کنگره فقط مختص لژیون سردار نیست، من می‌توانم کمک‌های دیگری در کنگره ۶۰ کنم که حالم خوب شود. یک جمله از عزیزی در کنگره ۶۰ که پیشکسوت هستند و همیشه تو گوشم هست که ایشان می‌گفتند: وقتی پرداخت کردی پولی را دادی یک کمی دردت آمد و یک کمی جیبت تکان خورد، بعد آن موقع است که یک کاری کردی؛ اما این‌جا از کلمهٔ درد استفاده می‌کنم، این خیلی لذت‌بخش است و خیلی حال خوب به آدم می‌دهد. اگر پانصد میلیون سرمایه‌داری یک‌دهم از آن را ببخشی پنجاه تومان بدهی آن موقع به نظر من، آدم می‌فهمد بخشندگی یعنی چه.

زمانی که پرداخت می‌کنی صداهایی به گوش می‌آید که این پول به کار خودت می‌آید و در زندگی خودت باید خرج کنی و... این نداها همیشه هستند. بر اساس گفته‌های آقای مهندس این اضداد هستند که بعضی جاها یک تکانی به آدم می‌دهند و به نظر من انسان در هر جایگاهی که قرار می‌گیرد قلبا از اعماق وجودش جایگاه را خواسته است، جایگاه می‌تواند در زمینهٔ مثبت باشد هم در زمینهٔ منفی، آن جذب انسان است که می‌تواند تعیین کند در چه جایگاهی شما قرار می‌گیرید.

من دو سال پیش یکی از آرزوهایم جایگاه دنوری بود که تجربه کنم خیلی دوست داشتم؛ ولی از آن طرف یکی به من می‌گفت: برای این که در جایگاه دنوری قرار بگیری، پنجاه میلیون تومان را از کجا می‌خواهی بدهی؟ ما آن خواسته قلبی و درونی به نظر خودم قدرتش بیشتر از آن صدا بود که من را ناامید کند و در کمال ناباوری به آن جایگاه دست پیدا کردم و این را باور دارم که هر چه بکارم مطمئناً برداشت می‌کنم. هر خواسته‌ای از اعماق وجودم بخواهم به آن می‌رسم نه‌تنها در این زمینه؛ بلکه هر خواسته‌ای که داشتم برداشت کردم و به نظر من کسی که هر دارایی که دارد مثلاً ده میلیون دارد اگر صد خودش را بگذارد پهلوان است. خواسته‌های خودش و اولویت‌ها را کنار بگذارد پهلوان است. در کنگره یک راهنما، یک ایجنت و تمام عزیزانی که شال دارند و خدمت می‌کنند به آن بخشندگی واقعی رسیده‌اند؛  چراکه از زمان، وقت و جسم خود می‌گذرند. یک راهنما بیشتر از زمان خودش می‌گذرد وقتی سر لژیون با تمام عشق و محبتی که دارد و در وجودش است و انرژی که در وجودش است می‌گذارد و حال رهجوی لژیون را خوب کند؛ چراکه می‌داند باحال بد آن‌ها وارد شده‌اند و خود راهنما این را تجربه کرده است با گوشت و پوست‌ و استخوان عشقی که در وجودش است برای‌شان انرژی می‌گذارد که حال‌شان را بهتر کند و هیچ موقع انتظار بازگشت ندارد، منتظر نیست که یک رهجو بیاید و جبران کند. حتی‌الامکان بر خلاف آن انرژی که می‌گذارد یک برخورد سرد از رهجو بشنود؛ اما راهنما این را فهمیده است که « الله سریع الحساب » عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد؟ در کنگره هیچ اجباری برای پرداخت کردن نیست چه مالی چه معنوی؛ اما کسی که فهمید که کنگره چه مکانی است و آن شهد شیرین کنگره را چشیده باشد، محال ممکن است پا از کنگره بکشد. حالا شاید در مقطعی از سرعتش کم بشود و موانعی سر راهش باشد. به قول آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها فرمودند: یک مقدار طرف کمرنگ می‌شود؛ اما دارد انرژی بهتری جذب می‌کند و حال بهتری و انرژی مضاعف‌تری در مسیر او قرار می‌گیرد. ان‌شاءالله که این صفت بخشندگی که به قوه در درون همهٔ ما است به فعل تبدیل کنیم و حرکت خوبی در این مسیر داشته باشیم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ : همسفر معصومه «دبیر لژیون سردار»
ویرایش: همسفر زری رهجوی راهنما همسفر مهتاب «لژیون دوم»
ویراستار:همسفرمحبوبه«راهنمای تازه‌واردین»
عکاس خبری : همسفر الهام
تنظیم و ارسال : همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر اعظم «لژیون پنجم»

همسفران نمایندگی خمین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .