هشتمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران کارگاههای آموزشی گرگان با استادی راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر غلامرضا و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه «کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن» پنجشنبه 27 خرداد 1400 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. در ابتدا خدا را شکر میکنم که این فرصت به ما داده میشود تا در کنگره حضور داشته باشیم. از نگهبان و دبیر هم سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه بتوانم آموزش بگیرم و خدمت بکنم. خیرمقدم میگم به آقا الله قلی پهلوان کنگره 60 و امیدوارم که در زندگی موفق باشند و آرزوی بهترینها را برای خودشان و خانواده محترمشان داریم.
دستور جلسه امروز شامل دو بخش است که بخش اول آن در مورد دستور جلسه هفتگی است و بخش دومم جشن آزاد مردی کمک راهنمای محترم آقا اسماعیل است. کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر تجربیاتی است از بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاکام که روش DST را کشف کرد و تجربه درمان خود را به نگارش در آورد تا به دست ما برساند.
خواندن این کتاب مخصوصا در اوایل برای همه ما اینگونه است که حالتهای درونی ما را بیان میکند و هر چقدر بیشتر این کتاب را میخواندیم موضوعات بیشتری از آن را متوجه میشویم. حقیقت آن چیزی است که بوده، هست و در آینده هم خواهد بود و این کتاب هم دقیقا به همین صورت است و نشان میدهد که این کتاب از جنس حقیقت است چون ما در هر مرحله ای از سفر کتاب را میخوانیم یک چیز جدیدتری برداشت میکنیم و این نشانگر زایش این کتاب است چون جنسش از جنس حقیقت است و از حالات درونی مصرف کننده است.
این موضوعات را نه تنها در غالب نوشتن و کتاب بلکه در غالب تصاویر هم بیان میکند که وقتی گفتار با تصویر بیان میشود خیلی راحت تر متوجه میشویم و این تصاویر هم تمامی حالات درونی مصرف کننده است که نشان میدهد چه مشکلاتی برای او بوجود میآید و کدام قسمت مصرف کننده دچار مشکل میشود و چه اتفاقهای برای او رخ میدهد و اگر بخواهد درمان بشود باید چه کار بکند که این موضوعات همه در این کتاب توضیح داده شده است. ما در سفر دوم هر چه بیشتر از مطالب این کتاب استفاده میکنیم به ما کمک بیشتری برای ادامه سفر خواهد کرد.
در بخش دوم میخواهم در مورد راهنمای محترم اقا اسماعیل صحبت بکنم. اقا اسماعیل رهجوی بسیار آرامی بودند و در امتحانات شعبه همیشه شرکت میکردند و همیشه با آقای حمید همدانی نمره اول و دوم را میآوردند و جوایز را به نشریات میدادند یا طوری امتحان میدادند که نمره اول و دوم را دیگران بیاورند تا جوایز امتحان به دیگران برسد. شرکت در همین امتحانات داخلی و ماهیانه که در شعبه برگزار میشد، باعث شد که در چرخه درمان حضور داشته باشد و به جایگاه کمک راهنمایی هم برسد.
اقا اسماعیل هیچ حاشیه ای نداشتند و هنوز هم بدون حاشیه هستند و فقط کارهایی که کنگره از او میخواهد را انجام میدهد و این موضوع خیلی مهم است که یک رهجو، رهجوی کنگره باشد. ما رهجوی شخص نیستیم و همگی رهجوی کنگره هستیم و هر چه که کنگره میگوید همان را انجام میدهیم. قطعا رهجوهایی را هم که پرورش میدهد مثل خودش هستند و کسانی که از لژیون او در کنگره ماندند همه خدمتگزار هستند و آنها هم بدون حاشیه هستند. این رهایی را به اقای مهندس و خانواده ایشان و خانواده بزرگ کنگره 60 و اعضای نمایندگی خودمان و رهجوهای اقا اسماعیل و همسفر و راهنمای همسفرشان تبریک میگم و امیدوارم که همچنان در مسیر خودشان ثابت قدم بمانند و بتواند همچنان خدمتگزار خوبی برای کنگره باشد. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید سپاسگزارم.
آرزوی راهنما مسافر اسماعیل:
من در جشن تولد سه سال رهایی هم همین آرزو را کردم. امیدوارم به زودی و قبل از هفت سالگی من در کنگره، ما یک دیده بان یا دستیار دیده بان از بچههای شعبه بهشهر یا گرگان یا قائمشهر داشته باشیم.
سخنان مسافر:
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر. در ابتدا تشکر ویژه ای بکنم از راهنمای خوبم آقا مهدی که به من کمک کردند در کنگره ماندگار شوم و به رهایی برسم چون نگه داشتن من سخت بود و اگر الان اینجا حضور دارم به خاطر راهنماییهای ایشان است. از تمامی عزیزانی که در این جشن شرکت کردند ممنونم مخصوصا از کسانی که از راه دور آمدند و اینجا حضور دارند تشکر میکنم. به گروه مرزبانی بابت برگزاری جشن خسته نباشید میگم. از دوستان بابت مشارکتهایی که در مورد من داشتند ممنونم. از خانم عاطفه بابت زحماتی که برای همسفرم کشیدند و الان هم از راه دور تشریف آوردند تشکر میکنم چون نگه داشتن همسفر من هم در کنگره کار سختی بود و آن پیوندی که بین همسفرم و راهنمای خودش برقرار شد باعث شد که در کنگره ماندگار شود. این ماندگاری باعث شد زمانی که لژیون گرگان تشکیل شد حضور داشته باشد و آموزشها را کاربردی بکند. من در اوایل سفرم سوالاتی زیادی در ذهنم بود که وقتی جواب آنها را نگرفتم دیگر پایبند کنگره نشدم ولی در سفر اول فرمانهای راهنما را اجرا میکردم و همیشه به فکر این بودم که بعد از 11 ماه که رها شدم از کنگره بروم. سفر اول من که تمام شد به خاطر مسائل کاری چندماهی از کنگره دور بودم ولی زمان امتحان کمک راهنمایی با خودم گفتم امتحان را میدهم و با نمونه سوالات آشنا میشوم و امتحان سال بعد جدی تر شرکت میکنم که خوشبختانه در امتحان قبول شدم. اتفاقات در کنگره هر کدام زمان خودش خواهد افتاد و کسانی که در آزمون قبول شدند زیاد غره نشوند و آنهایی که قبول نشدند هم زیاد ناامید نشوند. در کنگره هر اتفاقی که برای ما پیش میآید همان اتفاق خوب است و همان چیزی است که باید اتفاق میافتاد در غیر این صورت هر اتفاق دیگری برای ما پیش بیاید مطمئنا ضررش از نفعش بیشتر خواهد بود. خوشحالم که اگر در مسیرم سختی بود ولی باز هم در کنگره ماندگار شدم و چندوقت دیگر دوره چهارسال کمک راهنمایی را به پایان میرسانم پس در کنگره هیچ چیز دور از دسترس و بعید نیست. در پایان از همسفرم و همچنین از خانم رقیه که در دوران مرزبانی راهنمای همسفرم هستند هم تشکر ویژه میکنم. همسفرم اوایل به خاطر من در کنگره حاضر میشد ولی کم کم به این نتیجه رسید که به خاطر خودش باید حضور پیدا کند و الان هم ماندگار هست و در قسمت مرزبان خانواده در حال خدمت کردن است و قطعا در ادامه خدمتگزار بهتری برای کنگره خواهد بود. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید ممنونم.
راهنمای همسفر:
سلام دوستان عاطفه هستم کمک راهنمای یک همسفر. خدا را شکر که فرصتی پیش آمد که در نمایندگی گرگان حضور داشته باشم. جشن پنج سال رهایی را به آقا اسماعیل و راهنمای محترمشان و خانم فهیمه عزیز و استاد بزرگ کنگره 60 جناب مهندس دژاکام و همچنین اعضای شعبه گرگان تبریک عرض میکنم. به خانم رقیه عزیز که در دوران مرزبانی خانم فهمیمه راهنمای ایشان هستند هم تبریک عرض میکنم. شاید بعد از رهاییها، تولدها قشنگترین اتفاقاتی هستند که در کنگره میبینیم چون وقتی ما تولد سه سال، پنج سال، هفت سال و ... را برگزار میکنیم نشان دهنده این است که راه کنگره درست بوده که این افراد ماندگار و خدمتگزار باقی میمانند. وقتی آقا مهدی از آقا اسماعیل تعریف میکردند من کاملا آن خصلتها را در طول سفر خانم فهمیمه میدیدم. شاید گاهی ترس و استرس از آینده و زندگی داشت ولی هیچوقت ندیدم گلایه و اعتراضی بکند و همیشه حرف گوش کن و بی حاشیه بودند. خانم فهمیه از طریق آموزشهای کنگره توانستند با ترسهایی که داشتند روبرو شوند و در این چندسال تغییرات زیادی در ایشان بوجود آمد. روزی که به من خبر دادند که در نمایندگی گرگان در جایگاه مرزبانی انتخاب شدند خیلی خوشحال شدم چون میدانستم که لیاقت این جایگاه را دارند. انشالله که بهترینها برای خودش و خانواده محترمشان اتفاق بیفتند و برکت این خدمت کردن در زندگیشان جاری باشد. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
سخنان همسفر:
سلام دوستان فهیمه هستم یک همسفر. در ابتدا این جشن را به جناب مهندس تبریک عرض میکنم. این روز قشنگ را به راهنمای بزرگوارشان آقا مهدی تبریک عرض میکنم. از راهنما خودم خانم عاطفه عزیز تشکر میکنم که از راه دور تشریف آوردند و از خانم رقیه هم ممنونم که این فرصت و اجازه را دادند. در جایگاه مرزبانی آموزشهای زیادی میگیرم و خیلی از مشکلات شخصی من در زمان خدمتم در این جایگاه حل شد و تجربیات خوبی بدست آوردم. انشالله که بتوانم در ادامه در جایگاه راهنمایی هم خدمت بکنم. از سکوت همه شما تشکر میکنم.
نشان پنج سال رهایی
کمک های مالی
عکس: مسافر حسین و مسافر ناصر
تایپ و تنظیم گزارش: مسافر ناصر
-
منبع:
گرگان
- شنبه 29 خرداد 1400
- تعداد بازدید از این مطلب :
1060