کتاب ۶۰ درجه زیر صفر؛ معلمی است ساده و صمیمی، گسترده و وسیع و همهچیز همیشه در دسترس است که بیادعا و بدون منت، آنچه در وجودش دارد، در اختیار بشر قرار داده. تاریخ از همه محدودیتهای کتاب ۶۰ درجه زیر صفر و مؤلف آن آقای مهندس دژاکام، بهخوبی از عهده این محرومیتها برآمده و عصاره درک و تجربه و تحقیق خود را در این مکتوبات بیان داشتهاند.
مضاف بر اینکه بخش اعظمی از این مکتوبات را بیان تجربهها و رنگها و تصاویر، چیزی است که جناب مهندس بهواسطه گرفتاری در دام اعتیاد از سر گذرانده است. مخاطبی که خود گرفتار این بیماری است، بهواسطه همین درد مشترک و همزادپنداری عمیق، مطالب را به دست میآورد.
این برای درک موضوع و به کار بردن روشهای پیشنهادی بسیار مؤثر است و موضوع قابلتوجه دیگر در به وجود آوردن کتاب ۶۰ درجه؛ سمعی و بصری بودن این اثر است. خوب است که مفهوم ۶۰ درجه را بدانیم چیست؟
به گفته: احساسات فرد مصرفکننده در دمای ۶۰ درجه زیر صفر منجمد شده است و زمانی که وارد کنگره میشود و سفر میکند، در زمان درمان تغییرات اساسی شکل میگیرد. مهندس دژاکام با هوشیاری کامل، این تصویر ذهنی را از طراحی نقش آن تصاویر در صفحات کتاب خود یاری میجوید که شخص گامبهگام با آموزههای ارائهشده که در کنگره پیش میآید زیرا نادانی انسان را از چرخه زمان و گردونه عالم هستی دور میکند جهل و نادانی میتواند جامعه و یا دنیایی را از پا دربیاورد. بهعنوان نمونه؛ افکار منفی و باورهای غلط ذهن انسانها، بخصوص نسل جوان را فلج میکند و بدون شک یکی از مهمترین ابزارها و کارهایی که میتواند آفت جهل و ناآگاهی را بزداید. مطالعه و افزایش دانش یا علم آن موضوع است.
علم میتواند ایمان را به باورهای درست دربیاورد؛ بنابراین این کتاب عظیم، کتابی است که حرف حق را میگوید و از همه مهمتر از یک منبع حق و حقیقت سرچشمه گرفته؛ زیرا گرفتاران در چنبره پرسشها به دنبال پاسخ درستی در برابر ندانستههای خود هستند.
کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر مرجعی برای تمام انسانها است تا دانش خود را افزایش دهند و بخصوص به کسانی که دربند دنیای تاریکی قرار دارند، کمک شایانی خواهد کرد.
این کتاب یک نوع علم و بیداری و هوشیاری است که منجر به رشد و تکامل انسانها میشود و سبب دریافت فهم و درک مطالب الهی خواهد شد و از همه مهمتر باعث میشود قابلیتهای درونی تندتر ظهور کنند و از توقف انسان در جهل جلوگیری کند.
این کتاب اوج ادب و احترام، آگاهی، شناخت، معرفت، دانش و علم است؛ که هر چه بیشتر مطالعه کنی، از جهل و نادانی و کجفهمی، نفرت و کینه، حقارت و خشم انسان کاسته میشود. تجربیات دانش نویسنده و اساتید گرانقدر جناب مهندس که سبب نجات بشر از آتش ویرانگر خواهد شد و درواقع این کتاب، از آفتها، انحرافات، مسمومیتهای فکری و اخلاقی و نسلهای آینده را دور نگه میدارد.
به دلیل اینکه کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر، قدرتمندتر از هر مطلب دیداری و شنیداری است؛ زیرا تصاویر در ذهن خواننده، مسافر را که خاطرات تلخ و شیرین را یادآوری میکند.
دستور عمل این کتاب نقش به راهی است که توسط استاد بزرگ و محقق ما و بنیان کنگره ۶۰، ترسیم برای خروج از تاریکیها و رفتن به سمت روشنایی و نور ترسیم شده است. شخصی که ۱۷ سال اعتیاد را با پوست و گوشت و استخوان خود درک کرد و به قول خودش، او خودِ اعتیاد و خودِ درد و درمان است. این جمله برای من خیلی امیدبخش بود که مسافرانمان این درد را تجربه کردهاند و احساساتشان تغییر میکند و در زمان درمان؛ تغییرات اساسی شکل میگیرد.
یکی از تفاوتهای بارز این کتاب با سایر کتابها، چراکه مطالب مطرحشده، همه و همه حاصل رنج و عذاب و گمشدن در بیراههها و خرابههای اعتیاد بوده است. به نظر من کتابی است برای اولین بار حس و عقل را بهطور دقیق و درست به نمایش گذاشته. طوری که خواننده احساس میکند کتاب ۶۰ درجه، خود دارای حس و عقل است و میتوان گفت در این کتاب کوچکترین موضوع، صورتمسئله بوده؛ در حالیکه بزرگترین مسئله افرادی هستند که برای اولین بار حس و عقل را بهطور دقیق نمایش گذاشتهشده است. در این کتاب سه مقوله مهم؛ جسم، روان، جهانبینی گنجانیده شده است.
اگر انسان بتواند این سه مقوله را در زندگی اجرا کند، قطعاً به تعادل میرسد. تقریباً مشکلی هم نخواهد داشت. ناگفته نماند، این کتاب کاوشی بود بین چندین حلقهٔ آفرینش. هرچند باورش سخت است مگر آنکه معنای آن بداند، بشکافید و در دلسنگ بروید تا معنای کلمه را حس کرده و به فهمتان برسانید. این کتاب دارای ۱۴ قانون است و شرححال یک مصرفکننده را توضیح دادهشده است.
مثل ما که خیلی راهها را رفته و به نتیجه نرسیدیم و خوشبختانه در ماه رمضان القا در جناب مهندس به وجود آمد و در رمضان حرکتی را انجام میدهد و از منطقهٔ ۶۰ درجه زیر صفر عبور میکند و این کتاب برای من همسفر که دچار بحران و مشکلات عظیم اعتیاد بودم و ناامیدانه مرا به امید گرایش داد و با خواندن و شرححال نویسنده باور درد درونیام اولین جرقه را باایمان قوی که داشتم زده شد که تو میتوانی صفت گذشته را با خودت حمل نکنی و اعتیاد آخر زمان نیست باید حرکت کنی تا به نور برسی و این کار را کردم.
یاد گرفتم همیشه تاریکی نیست، پشت هر تاریکی، روشنایی هم وجود دارد و این امید را به مسافرم داد که با بیداری سلولها تغییراتی اتفاق میافتد. فرصت را غنیمت میشمارم و در مورد تصاویر کتاب توضیحاتی را میدهم. اولین تصویر عکس روی جلد کتاب همانطور که میدانیم از بدو تولد هر دونیروی فسق و فجور، تقوا و الهام درون انسان نهادینهشده است و این خود انسان است که انتخاب میکند در کدام مسیر قدم بردارد چون اعمال ما نشاندهندهٔ انتخاب راه درست و غلط ما است و بالای صفحه نام خداوند است. شمارهٔ یک: ماشین جسم انسان، جسم انسان را نمایان میکند و راننده حکم روح را دارد و شخص مصرفکننده خواسته یا ناخواسته در مسیر صعبالعبور در یخبندان قرار دارد. او برای عبور از مسیر باید فرمانبردار باشد و آهسته و پیوسته در این مسیر حرکت کند که دوباره به اعتیاد برنگردد. تصاویر دو، سه و چهار؛ درخت پوسیده، نماد انسان مصرفکننده است که درون آن بیت و لانهٔ حشرات و موریانههاست که مواد مخدر است که او را به سمت نابودی میکشاند.
اما در تصویر چهار درخت پوسیده جوانهزده است؛ یعنی فرد مصرفکننده با آموزشهای کنگره و سفر منظم سیستم ایکس و یا همان شبه افیونی را راهاندازی میکند و میبینیم که درخت وجود انسانها هم شروع به جوانه زدن میکند و کمکم از مسیر ضد ارزشها دور میشوند. تصویر شماره پنج؛ باران رحمت الهی است که شخص را غسل میدهد و دور از هرگونه آلودگی میکند و با قرار گرفتن در مسیر کنگره بارحمت قدرت مطلق غسل میکند.
نکتهٔ جالب در این تصویر این است که آلودگیها جداشده است از انسان حتی شنهای صحرا آب آلوده را جذب نمیکند؛ یعنی باید تزکیه و پالایش کند و این حاکی از عمق تاریکیهایی دارد که یک مصرفکننده در آن قرار داشته است. تصویر شماره شش؛ درختان سرسبزی از که نماد آرامشی است که قبل از اعتیاد داشتهاند و با اعتیاد از بین رفته بود و اکنون دوباره برگشته است.
تصویر شماره هفتم؛ ماشینی در یخبندان و تابیدن نور خورشید به اتومبیل و سختی و ادامه راه بهواسطهٔ انعکاس نور آن مسافر باید عینک خوشبینی را بزند. ولی سعی دارد که سرعت را در نظر بگیرد و پلهها را بهخوبی بالا برود، سقوط نکند.
تصویر شماره هشتم؛ درون و بیرون مسافر که زمانی تخریبشده بود و درختی پوسیده بود که در حال حاضر در حال بازسازی است. تصویر شمارهٔ نهم؛ اسکلت کسانی را نشان میدهد که در همین مسیر اعتیاد قرارگرفته بودند و توانایی خارج شدن از این مسیر را نداشتند و اگر ادامه میدادند به همین شکل ظاهر درمیآمدند.
در این تصویر نشان رعدوبرق بدون باران را نشان میدهد که تداعیگر و طغیان شهر وجودی است. تصویر شماره دهم؛ افرادی که در طول درمان ته خطی میکنند. مثل این است که سیلابی در کمین بوده و مقرر است که او را با خود ببرد اما بازهم دست پروردگار و نیروهای الهی در صورت خواسته خود شخص خواهد بود که چه تصمیمی بگیرد تا او را رها کند.
تصویر شماره یازدهم؛ شخصی که در مسیر رهایی قرار میگیرد و نور را میبیند که به او میتابد و راه نمایان شده است. هرچقدر که به جلو میرود اتفاقات زیبایی برای او رخ میدهد. تصویر شماره دوازدهم؛ این تصویر زمستان سردی را نشان میدهد در قلههای بلند یخبندان و برف اسکی میکند؛ اما بسیار دلنشین و هرکسی میتواند از این فضا لذت ببرد چون به درمان رسیده و دیگربار اعتیاد را به دوش نمیکشد؛ اما بهراستی این سرما کجا و آن سرما کجا. این تفکر کجا و آن تفکر کجا. به همین دلیل به نظر من این کتاب زیباترین، ارزشمندترین و مفیدترین میراث برای نسلهای آینده ماندگار خواهد شد.
بنشینیم و روی این کتاب تمرکز کنیم که چه پیامدهایی را برای من همسفر یا مسافر دارد. کسی که کتاب را بخواند و به علم آن پی ببرد قطعاً اعتیاد را میشناسد و میتواند اعتیاد را درمان کند.
نویسنده: همسفر صدیقه آتشبار
تایپ: همسفر زلیخا
ارسال: همسفر سونیا
همسفران نمایندگی ابن سینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
4606