English Version
English

دانایی مؤثر با خود زیبایی‌ به ارمغان می‌آورد

دانایی مؤثر با خود زیبایی‌ به ارمغان می‌آورد

با اشاره به جزوه جهان‌بینی: ما برای هر چه‌ بهتر زندگی کردن و لذت بردن از آن، نیاز به یک قدرت و توانایی خاص داریم که بتوانیم به کمک آن، ابتدا ماهیت خواسته‌های نفسانی (چه معقول و چه غیرمعقول) خود را در شکل و لباس، تشخیص دهیم و سپس آن را اجرا نماییم تا به مقوله دانایی برسیم که دارای طیف وسیعی است و به نظر من پایانی هم ندارد.

اما دانایی چگونه به وجود می‌آید؟ می‌توانیم مثلثی را در نظر بگیریم که یک ضلع آن را تفکر و ضلع دوم را تجربه و ضلع دیگر آن را آموزش در بر می‌گیرد؛ باید کوشید تا این مثلث را فراگرفت. تفکر حرکتی است از یک‌چیز نامعلوم به یک‌چیز معلوم و تجربه رویدادی است که باید آن را با تمام وجود احساس کنیم و آموزش مسیری است که در آن افرادی حضور دارند که قبلاً این مسیر را طی طریق نموده‌اند و به دانایی رسیده‌اند و اکنون راه را به ما نشان می‌دهند که این بسیار ارزشمند است؛ اما نکته اینجاست که اضلاع این مثلث در کنار هم معنی پیدا می‌کنند، یعنی به‌تنهایی کاربردی نخواهند داشت و نمی‌توان به یک ضلع آن پرداخت بدون اینکه به اضلاع دیگر توجهی نکرد. مثلاً اگر می‌خواهیم خرید یک خودرو یا یک دوچرخه را تجربه کنیم باید آموزش‌های لازم برای خرید سالم و موفقیت‌آمیز را دریافت کرده باشیم و همچنین لازم است که تفکر کنیم که اصلاً خرید آن وسیله به درد ما می‌خورد یا نه و همه جوانب آن را بسنجیم بعد تصمیم بگیریم.

اما نکته قابل‌توجهی که در ادامه با آن روبرو می‌شویم آن است که هر سه ضلع این مثلث باید به یک میزان مساوی رشد کنند و درنهایت به یک مثلث متساوی‌الاضلاع برسیم که به آن "مثلث دانایی مؤثر" گفته می‌شود؛ اگر به فرض مثال ما تمام تمرکز خود را در جهت کسب آموزش و یا تفکر بگذاریم و به تجربیات نپردازیم مثلثی با زاویه‌های متفاوت به وجود خواهد آمد که از هدف به دور است. ما هرچقدر که زمان و انرژی برای تفکراتمان صرف نماییم و به همان اندازه هم، زمان و انرژی صرف کسب آموزش و به دست آوردن تجربه کنیم، در این صورت خروجی قابل‌استفاده و مثمر ثمر خواهد شد که عشق و عقل و ایمان را به دنبال دارد.

دانایی مؤثر با خود، زیبایی‌ها و لذت‌ها را به ارمغان می‌آورد؛ کسی که به دانایی مؤثر رسیده باشد، هیچ‌گاه عشق را از کسی طلب نمی‌کند چون سرچشمه عشق را درون خود می‌یابد. زمین و زمان را دوست می‌دارد، به کسی دشمنی و کینه‌ورزی نمی‌کند؛ بلکه دشمنان خود را هم تبدیل به دوست می‌نماید.

این مرحله از انسانیت به ما بیداری و آگاهی می‌بخشد تا بتوانیم از لحظه‌به‌لحظه زندگی بهره‌مند شویم.

این را خوب میدانیم که زندگی بر پایه اضداد بناشده است و هر نیرو یا کشش مثبتی یک نیروی منفی هم در مقابل خود دارد؛ به این صورت که برای آموزش گرفتن، نیروی بازدارنده‌ای به نام منیت وجود دارد. در اینجا القائات از طرف شیطان شروع می‌شود و می‌گوید که جایگاه تو بالاتر از این حرف‌ها است و تو نیاز به این آموزش‌های ابتدایی نداری و این شکل ما را از گرفتن آموزش دور می‌کند. همچنین برای تفکر کردن، نیروی ترس و برای تجربه کردن نیروی مخرب و ویرانگر ناامیدی به سراغمان می‌آید و می‌گوید که دنیا به آخر رسیده؛ مثلاً برای درمان اعتیاد می‌گوید دیگر راه درمان و حتی ترکی وجود ندارد و برای تجربه کردن و رسیدن به رهایی و لذت‌های بعد از رهایی تلاش نمی‌کنیم (لازم به ذکر است که راه‌حل را باید از دل بهانه‌ها پیدا کرد).

دانایی دارای 3 مرتبه است: علم‌الیقین، عین‌الیقین و حق الیقین که در اولین مرتبه، ما دانایی و دانش را در حد اطلاعات همگانی کسب می‌کنیم و در کوله خود ذخیره می‌نماییم، سپس با ادامه دادن مسیر به مرتبه‌ای می‌رسیم که در آن به چشم و یا از روی ظاهر واقعیت‌ها را می‌توان دید مانند کسی که از درمان اعتیاد در کنگره 60 مطلع هست و حتی به دیگران هم این روش را پیشنهاد می‌کند، این شخص فقط خروجی کار را که شاهد آن بوده بیان می‌کند؛ اما در مرتبه سوم شخص خودش به آن واقعیت رسیده است و با پوست و گوشت و استخوان موضوع را لمس کرده و خود نیز یک کنگره‌ای درمان شده است و حالا می‌تواند این حقیقت راستینی را که به دست آورده با ایمان کامل به دیگران انتقال دهد.

این مراتب در همه زمینه‌ها صادق است مثلاً برای کسانی که می‌خواهند موسیقی را دنبال کنند به این شکل است که هم می‌توانند فقط با نت خوانی یا فراگرفتن نام دستگاه‌ها و آوازها و گوشه‌های مختلف موسیقی در مرحله علم‌الیقین قرار بگیرند و هم می‌توانند با گوش دادن و یا رفتن به کنسرت‌ها و اجراهای زنده از موسیقی موردنظر خود لذت ببرند و مدام آن‌ها را تشویق کنند و برایشان کف بزنند و هم می‌توانند خودشان ساز موردعلاقه خود را تهیه کنند و با نظر گرفتن زمان و حضور در کلاس‌های مربوطه و استفاده از تجربیات اساتید که در قالب هدیه به آن‌ها داده می‌شود، مهارت نواختن آن ساز را پیدا کنند و در مرتبه حق الیقین قرار بگیرند. این بار خود نیز مورد تشویق قرار می‌گیرند و نوبت دیگران است که برایشان کف بزنند؛ بنابراین همه ما در تمام مراحل زندگی باید به‌گونه‌ای سفر کنیم که در مرتبه حق الیقین قرار بگیریم و زندگی را در اوج بگذرانیم.

به قول فردوسی که می‌فرماید:

"توانا بود هر که دانا بود          ز دانش دل پیر برنا بود"

 

نگارنده: کمک راهنما مسافر محمد
تنظیم: مسافر سینا 
نمایندگی کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .