English Version
English

علمی که عمل نشود، بی‌فایده است

علمی که عمل نشود، بی‌فایده است

در بخش نخست سی دی روح 99 آمده است:

بعضی از انسان‌ها به مرحله رسیدند که با مقداری اطلاعات و آگاهی سطحی تصور می‌کنند که همه چیز را می‌دانند و یا منکر همه چیز می‌شوند.
در جهان بیش از ۱۰۰ میلیارد کهکشان وجود دارد. در نظر بگیرید که کهکشان بیش از ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد منظومه تخمین زده شده است، ما نمی‌دانیم یک میلیارد چقدر است و از زمان رسول خدا تا الآن اگر ۱۴۰۰ سال دقیقه‌ها را بشماریم، یک میلیارد دقیقه نشده است.
ما از این جهان چه می‌دانیم؟ ۶ درصد این جهان را سنگ‌ها کلوخ و سیارات تشکیل داده است، حدود ۲۴ درصد سیاه‌چاله است که مثل آهن‌ربا همه چیز را به طرف خودش جذب می‌کند و ۷۰ درصد بقیه را نمی‌دانیم چه هست.
در اینجا گفته شده که انسان هر کاری را که انجام می‌دهد، اگر راه درست نباشد باید کفاره آن را با جسم و جان تن و جان خودش بدهد و در این سیستم باید پاسخگو باشیم. نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و در باطن و خواسته دارد. نفس درخت خرما، باعث رشد درخت خرما می‌شود و وقتی به مرحله لازم رسید، میوه می‌دهد و عمری دارد و بعد از آن درخت خشک می‌شود.
جنس نفس از نار است، آتشی که پر از دود و آشغال است که باید نفس در صور پنهان تبدیل به نور شود و ذره ذره تکامل پیدا کند و پالایش شود تا تبدیل به نور بشود. گاهی اوقات روح را با نفس مترادف می‌گیریم گرچه با هم کاملاً متفاوت هستند.
روح آن چیزی است که انسان را به طرف نیکی، خیر و خوبی محض هدایت می‌کند و خواست آن ارتقاء نفس است. ما چیزی به نام روح حیوانی یا روح شیطانی نداریم چون روح به امر خداوند در انسان دمیده شده است. اگر به حرف روح گوش کنید، رستگار می‌شوید و اگر گوش نکنید؛ رستگار نمی‌شوید.
انسان در هر کجا باشد، روح او همراه او است. آیا اعتقاد به خداوند داریم؟ در زندگی به چه چیز اعتقاد داریم؟ این برای ما مهم است چون اگر باور کنیم از نظر نوع زندگی بسیار تفاوت است. اگر پولی را به ناحق درآورده‌ایم باید کفاره آن را بدهیم از جسم و تن خودمان و جسم و تن از اعضای خودمان.
این‌ها روی دیدگاه انسان اثر می‌گذارد، روی برداشت انسان از زندگی و اینکه زندگی خوبی داشته باشیم و به تعادل برسیم و به آرامش رهسپار شویم. ما در زمین زندگی می‌کنیم و در اینجا مسافریم برای زندگی یک سری وسایل خانه و چیزهای دیگر احتیاج داشته و داریم، آن‌قدر باید داشته باشیم که محتاج دیگران نباشیم کسی که از راه درست پولی را در می‌آورد حتماً هم به دیگران کمک می‌کند.
منظور از این آموزش‌ها، آشنایی با دنیاهای دیگر است؛ مرگی بدون وحشت، آشنایی با جهان‌های پس از مرگ. در هیچ جای عالم نمی‌توانی جایی را پیدا کنید که انسان فقط بخورد و بخوابد و همه جا باید حرکت و تلاش کنیم تا به نتیجه برسید. همیشه انسان در حال آموزش و ساخته شدن است که انسان آگاه به امورات خصوصاً طالب علم باید خود برود و بیابد. کسانی که دنبال شهرت و جمع‌آوری ثروت باشند، دل‌هایشان همیشه تاریک خواهند.
علم فقط دانستن نیست به علم، عمل کردن مهم است؛ اینکه ما همه چیز را می‌دانیم و اگر به آن عمل نکنیم به هیچ دردی نمی‌خورد. ما نمی‌توانیم به زور کسی را درمان کنیم و تغییر در او ایجاد کنیم، ما می‌توانیم فقط راه را به او نشان بدهیم و اگر همه بدانند و کاری نکنند، چه تفاوت دارد که اصلاً ندانند؟ وقتی‌که آموختی باید آموزش بدهید و هدف از زندگی باید طوری باشد که ضمن کسب علم و فضیلت و اندوخته آن برای آخرت در قالب خود نیز خلل ایجاد نکند.
لازم است برای جهان خود بی‌تکبر اما سرفراز، ثروتمند اما فاضل و بخشاینده و خوش‌لباس اما نه برای تفاخران باشید. انسان از کسی که به‌هم‌ریخته است و بلد نیست حرف بزند، آموزش نمی‌گیرد. خود معلم باید به یک استواری برسد که انسان‌های دیگر از او سخنانش را به درستی قبول کنند. یک معلم برای شاگرد الگو است شخصیت خودش را باید حفظ کند و معلم نباید سخن‌چین باشد و پشت سر دیگران حرف بزند. معلم مثل آیینه است و شاگرد خودش را در آن می‌بیند پس نباید از خودمان ضعف نشان بدهیم حتی اگر مشکلی داریم و خسته هستیم هم نباید ضعف نشان بدهیم.

در بخش دوم سی دی روح 99 آمده است:
طول عمر ما به سه بخش تقسیم می‌شود:
1. دوران کودکی که در این دوران ما هیچ‌گونه اختیار نداریم.
2. دوران جوانی و تا زمان چهل‌سالگی است که در این بخش دارای غرور قدرت و خواسته‌های معقول و نامعقول هستیم و فیزیولوژی انسان کاملاً در این دوران متفاوت است.
3. بعد از ۴۰ سالگی که باید انسان در این مقطع شروع به اندوختن کند, اطلاعات و آگاهی دانش و بینش و معرفت کسب کند ولی متأسفانه افرادی هستند که در این مقطع شروع به جمع‌آوری مال و ثروت خانه سکه و دلار می‌کنند.
مرگ در این جهان تولدی است در جهان دیگر، مهم این نیست که ما باور کنیم یا نه ولی باور این موضوع زندگی ما را تغییر می‌دهد؛ اندیشه و تفکر و جهان‌بینی در این موضوع تعیین‌کننده نوع زندگی ماست. اگر اعتقاد داشته باشیم خیلی از کارها را انجام نمی‌دهیم و امکان ندارد که کسی خدا را قبول داشته باشد، شهادت دروغ بدهد یا احتکار کند و یا کسی را بکشد.
در قرآن چیزی به عنوان قبض روح گفته نشده که فرشتگان مرگ می‌آیند و نفس شما را تحویل می‌گیرند. هرچقدر انسان در مقطعی از حیات کوله‌پشتی خودش را پر کند و هرچقدر غنی‌تر باشد، پرواز راحت‌تر است. دانش، آگاهی و معرفت وزنی ندارند و کاملاً سبک هستند ولی مادیات وزن دارند و کسی که کوله‌پشتی‌اش تهی باشد در غم و غصه می‌ماند چون عمرش را صرف جمع‌آوری مادیات کرده است.
دنیا مزرعه آخرت است و هرچه بکاری همان را برداشت می‌کنید. شما نمی‌توانید همیشه در بیابان‌ها و به دور از مردمان اعتکاف داشته باشید و تزکیه پالایش کنید و باید در جمع و در میان مردمان باشید و در بین انسان‌ها در بوته آزمایش قرار بگیریم.
نباید وقت خود را بیهوده گذراند، در این جهان باید تولیدکننده بود و کار داشت. در این سیستم هر کسی بر مبنای کاری خلق‌شده است و نباید مصرف‌کننده باشد. همه چیز در این هستی آغاز و پایانی دارد و همه چیز در حال تغییر، تبدیل و ترخیص است و هیچ چیزی ثابت و یکنواخت نیست، حتی منظومه شمسی و کهکشان‌ها آن‌ها هم پایان دارند.
در درون ما یک نفس و یک روح ساکن است. هستی دایره وار و حلقه در حلقه است و دلیل این‌که ما نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم این است که فرکانس آن جهان‌ها با هم فرق دارد. زندگی در هستی و خلقت از یک نقطه شروع‌شده و بعد شروع به رشد کرده و این انرژی رشد را از جهان‌های دیگر دریافت می‌کند ولی نقشه اصلی آن در درون خودش است و برای تشکیل شدن هر چیزی آن هستی باید شکافته شود.
در قرآن چیزی به نام یوم الفصل یا روز جدایی آمده، یوم الفصل در همه‌جا و در همه زمان‌ها جاری است و فقط برای قیامت نیست. وقتی رهایی می‌گیری، جدایی از اعتیاد و برگشت به زندگی، وارد سفر دوم می‌شوی، فرزندی متولد می‌شود؛ این روزها، روز یوم الفصل است.
شن‌های روان تمثیل تغییرات مداوم است و در زندگی ما همیشه تغییرات وجود دارد و ما این تغییرات را می‌بینیم. انسان باید به‌گونه‌ای رفتار کند که خودش را تکمیل کند و خودش را پس بگیرد. کسی که صبح تا شب شیشه می‌کشد در اختیار خودش نیست. باید خودمان را پیدا کنیم و مالک خودمان باشیم، گاهی اوقات فکر می‌کنیم بر همه چیز مسلط هستیم ولی این‌گونه نیست.
تصاویر روی ما اثرات زیادی دارد، تصویر وقتی با نور ترکیب می‌شود؛ قدرتش زیاد می‌شود. یک سری تصاویر می‌تواند به ما انرژی مثبت دهد. یک سری از تصاویر منفی هم قدرت و انرژی را از انسان می‌گیرد، باید از دیدن تصاویری که قدرت و انرژی ما را می‌گیرد پرهیز کرد.


تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا دری






 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .