نظم و انضباط و احترام سه کلمه کلیدی و مؤثر در جهان هستی و حیات انسانها و جامعه است که هرکدام تعریف خاصی دارند و البته در جایگاه خودشان کاربردی هستند، به عبارتی فرمول سادهای برای یک زندگی موفق میباشند.
نظم جزء نیازهای اساسی و ضروری انسانها بشمار میآید و شکل خاصی به زندگی آنها میبخشد، نظم شاهرگ موفقیت و رشد افراد است که این موفقیت به میزان زیادی به نظم و انضباط ذهنی، رفتاری و کارهای هر شخصی مربوط میشود.
نظم یعنی هماهنگی و ترتیب بین اجزا.
انضباط یعنی رعایت قانون و مقررات و وفای به نظم.
نظام هستی بر مبنای نظم و حساب و کتاب دقیق استوار است. خداوند میفرماید: در خلقت برای هر چیزی اندازه و قدر قرار دادهایم، هر پدیدهای نظم خاصی دارد و مأموریت ویژهای برعهده دارد، پیدایش شب و روز، خواب زمستانی و بیداری در فصل بهار، حرکات سیارات و تغییرات فصول و تمام تغییرات در جهان هستی، نشان از نظم دقیق و تدبیر خداوند حکیم و دانا دارند که در غیر این صورت کل جهان در یکلحظه منهدم میگشت.
کنگره هم از نظام هستی الگو گرفته است.
نظم باید هم در دنیای درون و هم در دنیای بیرون جاری شود، نظم ابتدا باید در صور پنهان اتفاق بیفتد تا انضباطی به وجود بیاید.
اگر رهجویی در نوع پوشش، نوشتن سی دی و زمان رفتوآمد و...بر اساس اصول و حرمت کنگره عمل نماید، این فرکانس را ارسال میکند که در تفکرات و اندیشهٔ خود نظم دارد و فردی متعهد و مسئول میباشد، اما اگر هر روز با یک روش دلخواه رفتار کند؛ هرجومرج در نوع پوشش، در رفتوآمد و نوشتن سی دی و... این فرکانس را ارسال میکند که من هنوز کنگره را درک نکردهام و نمیتوانم متعهد و مسئولیتپذیر باشم و در فکر و اندیشهٔ خودم هم نظم ندارم، از همین رفتارها میتوان فهمید که رهجو حالش خوب است یا خیر!
چون نظم با درمان جسم و زمانبندی مصرف دارو و مقدار آن ارتباط تنگاتنگی دارد، نداشتن نظم و انضباط، رهجو را از مقولهٔ درمان دور میکند.
در کنگره برای تمامی اعضا قوانین سخت و محکمی وضع شده است. هر انسانی با اختیار وارد کنگره میشود بعد از سه جلسه باید از تکتک قوانین و حرمتها پیروی کند، چون رعایت و احترام به قوانین، انضباط را به وجود میآورد و با اجرای قوانین ذرهذره تغییرات و تبدیلات در فرد صورت میگیرد. البته شرط مهم این است که فرمانبردار باشد و رهجوی فرمانبردار میتواند تغییر کند. با بینظمی مطلق و غوطهور شدن در تاریکیِ اعتیاد رسیدن به رهایی بسی مشکل خواهد بود.
و اما احترام؛ به معنی اعتبار برای افراد است که خودشان آن را به دست میآورند.
عوامل زیادی وجود دارند که ما بتوانیم احترامی را که سزاوار و شایستهٔ آن هستیم به دست آوریم.
۱-احترام گذاشتن به خودمان که اصلیترین پایهٔ شخصیت هر انسانی است.
۲-احترام به دیگران؛ با احترام به دیگران برای خودمان ارزش و احترام قائل میشویم.
۳-اعتمادبهنفس؛ البته بهدوراز منیت و تکبر نشان میدهد که ما از قابلیتها و تواناییهای خودآگاهی داریم.
۴- تصمیمگیری آگاهانه؛ اگر ازروی تفکر و منطق صحیح باشد و ما در تصمیم درست خود مردد نباشیم، باعث میشود نظر دیگران درباره ما محترمانه باشد.
۵- نوع لباس پوشیدن؛ اینجا منظور آراستگی و پاکیزه بودن است نه لباس فاخر و گرانقیمت، زیرا افراد بر اساس پوشش و لباس و ظاهر، ما را تا حدودی قضاوت میکنند، پس آراسته و خوشپوش بودن بسیار مهم است.
حضرت امیر میفرمایند: «مردم یا برادر دینی شما هستند یا در آفرینش همانند شما هستند پس به همگان احترام بگذارید و احدی را کوچک نشمارید»
نتیجه اینکه اگر انتظار احترام داریم باید در هر سیستم و مجموعهای هستیم بر اساس نظم و انضباط و احترام رفتار کنیم، شخصی که طبق قوانین و حرمتها رفتار کند و نظم و انضباط را سرلوحهٔ کار خود قرار دهد، ناخودآگاه مورد احترام و تمجید دیگران قرار خواهد گرفت. چون این سه مقوله «نظم، انضباط و احترام» زمینهای برای رشد و کمال انسان و تعامل افراد با یکدیگر فراهم میکند.
نوشته: همسفر معصومه، لژیون یکم
ویرایش مطلب: همسفر سارا، لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1332