English Version
English

چیزی مقدس است که رنج من را بگیرد

چیزی مقدس است که رنج من را بگیرد
دومین جلسه از دوره ی چهل وششم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره60،نمایندگی پرستار به استادی دیدبان محترم علی اشکذری و نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه (حرمت کنگره 60 ، چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع است؟) روز شنبه 7تیرماه  1399 آغاز به کارکرد.

 سخنان استاد

دستور جلسه ی ما حرمت کنگره 60 است و من قبل از هر چیزی ابتدای حرمت کنگره 60 که نگهبان قرائت می کنند می گوید که کنگره مکان مقدس و امنی است،خوب وقتی میگه که مکان مقدس کلمه ی مقدس و مکان جوری طراحی شده که حتما باید یک امام زاده بزرگی باشد یا مسجد یا یک همچین مکانی باشد و از بچگی به ما گفتند که آن مکان مقدس است و زمانی که در کنگره وارد می شویم می گوییم چطور مثلا مثل مسجد است یا همچنین چیزی است که به آن مقدس گفته می شود این کلمه ی تقدس فقط در مورد مسجد یا اماکن مقدس به کار نمی رود و در خیلی مکان ها بوده و خیلی هم از این کلمه استفاده می شده برای مثال اگر ما دقت کرده باشیم می گفتند چشمه مقدس است و مثلا پدر و مادر مقدس است و خیلی چیز های دیگه هم داریم که مقدس است،یک درخت میوه مقدس است یا یک درخت به تنهایی مقدس است و حتی این نیست که در خیلی مکان های می گویند خورشید مقدس است یا گاو مقدس است و این به معنی این نیست که گاو رو می پرستند یا خورشید رو می پرستند نه این گونه نیست،حال پرا می گوییم مقدس است به دلیل اینکه پشمه آلودگی ما را می گیرد و به ما تمیزی را هدیه می دهد،یا یک درخت میوه می دهد میوه های بسیار شیرین یا از آفتاب نجات مان می دهد و به ما سایه می دهد به همین دلیل مقدس است یا به طور کلی هر چیزی که این هنر یا پتانسیل را داشته باشد،حال هر چیزی که می خواهد باشد که بتواند رنج ما از ما بگیرد و به ما آرامش بدهد ما می گوییم مقدس است .

 

حال می خواهد درخت باشد یا می خواهد گاو باشد،گاو شیر می دهد علف می خورد و شیر لذیذ می دهد یا یک درخت که به آن کود می دهیم،یعنی به درد نخور ترین چیز را به آن می دهیم و به درد بخور ترین چیز را به ما می دهد،خوب این مقدس است چون این هنر مندی و این پتانسیل رو دارد که رنج ما را بگیرد و به ما خوشی را هدیه بدهد،به همین دلیل به کنگره هم گفته می شود مقدس،ما هر کدوم وارد کنگره می شویم چه چیزی را با خود به کنگره می آوریم؟برای مثال عرق،شیره،تریاک،را با خود می آوریم و بعد سالم از این جا خارج می شویم،پس رنج ما را از ما می گیرد و الان هر کدام از ما که اینجا هستیم اگر کنگره مفید بوده اینجا حضور داریم ولی اگر این گونه نبوده برای ما یا موقتا هستیم یا به درمان نمی رسیم،یعنی چه؟یعنی اینکه اگر بزرگترین مشکلمون اعتیاد بوده و به این نتیجه رسیده ایم که الان هر مشکلی داریم زاییده ی اعتیاد است به درمان می رسیم،پس بزرگترین رنج و مشکلمون رو میایم میدهیم به کنگره و رهایی می گیریم پس مقدس است و به این دلیل ما به آن می گوییم مقدس و هر جای دیگر که این پتانسیل را داشته باشد از نظر من مقدس است.

راهنما مقدس است چون جهل من را می گیرد و خوبی رو به من بر می گرداند و موضوع این است که هر اندازه که من رنج می کشم و ناراحت هستم به همان اندازه من جهل دارم و کنگره می آید جهل من را در قسمت اعتیاد می گیرد از من و من را احیا می کند پس مقدس است،ما رنج و جهلمون با هم برابراست و از هر موضوعی که رنج می کشیم در آن موضوع جهل داریم و اگر در آن موضوع رنجی نباشد جهلی هم نیست،ما میگوییم در اعتیاد رنج و مشکل مل از چه هست؟جهل و ناآگاهی و نه تقصیر پدر مادر است نه جامعه است و نه رفیق بد و نه زغال خوب،پس دلیل اعتیاد جهل و نا آگاهی است و اگر در مورد اعتیاد جهل و نا آگاهی نداشتم اصلا معتاد نمی شدم،یک مثال ساده می زنم :من سه ماه است که می آیم به کنگره،اگر من به همین اندازه ی سه ماه یا دو ماهی که به کنگره می آیا میدانستم وقتی به من بافور می دادند من می گفتم نه دست گلت درد نکنه من نمی خواهم نوش جان،پس جهل داشتم دلیل دیگه ای ندارد و تمام این ها توجیح الکیه.توجیح الکی است و تمام این مسائل به دلیل جهل من است و مصرف کننده شدن من به دلیل جهل من است،حتی خیلی وقت ها این جهل و نا آگاهی درون پیش می آید و می گویم من مهندس هستم من دکتر هستم و من جایگاه در اجتماع دارم،ما در موضوع اعتیاد می گوییم که شخص جهل دارد و ممکن است در پرونده ی اعتیاد به همه ی انسان ها مربوط شود و برای مثال ما دکتر معتاد داریم،مهندس معتاد داریم و خیلی جایگاه ها است که معتاد ولی معتاد هم هست،یعنی اینکه توی این موضوع نا آگاهی نداشته در موضوع اعتیاد نا آگاهی داشته و در موضوع بیرون از بحث اعتیاد پیشرفت کرده اما در اعتیاد پیشرفت نکرده است پس ما هم که اینجا می گوییم جهل و نا آگاهی منظور این نیست که هر کس که معتاد می شود انسان جاهلی است و مشکل دارد.

 

ممکن است در خیلی موضوعات دیگر پیروز باشیم ولی وقتی که می خواهیم وارد کنگره شویم می گوییم که هر چه داریم را بگذاریم پشت در تا مسائل را با هم قاطی نکنیم،پس موضوع این است که ما فقط با اعتیاد کار داریم و با چیز دیگری کار نداریم و حتی مهندس وقتی وارد کنگره می شود از نظر ما رهجوی کنگره است و شاگرد محسوب می شود و از نظر خودش هم باید شاگرد باشد در غیر این صورت نمی تواند نتیجه بگیرد.به همین دلیل القاب نداریم اینجا و سید و حاجی و مهندس و دکتر نداریم،مثلا از شخص می پرسیم اسمت چیست می گوید سید مهدی است و ما اسم این شخص را مهدی صدا می کنیم،یا مثلا حاجی علی،من اسمم علی است چون نمی خواهیم هیچ کدام از این القاب اینجا وارد بشود،در قسمت کنگره هم وقتی که از این حرمت ها یاد می شود به دلیل این است که این الفاظ ناشایست در کنگره 60 بیان نشود.

کنگره محیط امنی است تا موقعی که خودم وارد شوم نه شخصیت من،و القاب من ضمن اینکه وقتی آنها را با خود به داخل گروه بیاورم نمی توانم همراه و در مسیر کنگره باشیم و همزیستی داشته باشیم و صمیمیت را از ما جدا می کند اما وقتی که بدون این الفاظ  وارد سیستم کنگره 60 شویم می توانیم با هم همزیستی داشته باشیم و از هم یاد بگیریم ویکی دیگر از مسائل و حرمت ها در کنگره 60 بحث سیاسی کردن است،ما در کنگره آمده ایم که درمان شویم نه اینکه ببینیم چه کسی خوب است و چه کسی بد است؟ به ما ارتباطی ندارد. ما هر جایی که میرویم باید بدانیم برای چه هدفی آمده ایم، اینجا آمده ایم برای درمان اعتیاد و نه کاری به سیاست و نه دین کسی داریم. در کنگره این سوال قشنگی نیست که بگوییم دین شما چیست؟ و اگر کسی از من بپرسد می گویم به شما چه ارتباطی دارد مگر فضول هستی.

کسی حق ندارد از من بپرسد دین من چیست و من هم حق ندارم بپرسم دین کسی چیست؟ به ما هیچ ربطی ندارد این مسائل، و حتی این که شغل شما چیست دین شما چیست یا خانه ی شما کجاست، هر یک از این سوال ها فضولی است و هیچ کدام از این مسائل سوال به حساب نمی آید، من اینجا حضور دارم که ببینم مصرف من چه بوده است و آنچه که مربوط به درمان می شود، به همین دلیل می گوییم این مسائل را نباید بدانیم و نباید از هم در رابطه با این مسائل با خبر باشیم، یا اگر شخصی خودش می خواهد مسائل را باز گو کند ما باید با آن شخص مخالفت کنیم و بگوییم که شما چیزی در باره ی مسائل کاری نگویید چون به ما ارتباطی ندارد، در کنگره از این مسائل نیست که در امور شخصی دیگران دخالت کنیم و این مسائل دقیقا همان صحبت هایی هست که در حرمت بیان می شود که ما وقتی آن را رعایت می کنیم برای خودمان محیط امن را ایجاد می کنیم.

من وقتی شغلم را می گویم دیگر امن نیست برای من، یا زمانی که می گویم آدرس منزل من کجاست دیگر امن نیست برای من و خودم با دست خودم امنیت خودم را زیر سوال می برم، به چه دلیل؟به دلیل اینکه ما می خواهیم بگوییم که مقدس و امن بماند واگر هر کدام از این موارد وارد این مکان بشود تقدس و امنیت را از بین می برد،خود کلمه ی حرمت یا حریم،این حریم برای رودخانه هم هست یا خانه حریم دارد و خیابان حریم دارد و اگر این حریم ها را رعایت نکنیم به خطر می افتیم،در حال حاضر این همه سیل و مسائلی که به وجود می آید،رودخانه موجود زنده است و از خودش دفاع می کند هر کسی وارد حریم رودخانه بشود با خود می برد شخص را و کنگره هم از خود دفاع می کند و خود کنگره هم در مقابل کسانی که حرمت را رعایت نکنند دفاع می کند،مثلا با یک گرم می آید و با ده گرم می رود این اشخاص در کنگره درمان نمی شوند و اشخاصی در کنگره درمان می شوند که از ضد ارزش دوری کنند و این مسائل را رعایت کنند و به دلیل رعایت نکردن  این مسائل در مان نمی شوند و در کنگره اولین چیزی که باید رعایت کنم ضد ارزش است که به آن حرمت هم می گویند،در سی دی اخیر استاد امین به نام مدرس اشاره می شود می گوید وقتی من مسائل ضد ارزشی دارم،یعنی دروغ گفتن به راهنما دروغ گفتن به راهنما ضد ارزشی هست،بیرون در خیابان هر چه می خواهی بگو.

در خیابان مامور شما را می گیرد و میپرسد معتاد هستی؟و هزار قسم باید بخوریم و بگوییم نه در غیر این صورت ما را می برد اما در کنگره راهنما از شما می پرسد که چه کاری می کنی،باید بگویی چه مصرف می کنی و چه کار هایی میکنی.کسی که در همه مسائل راست می گوید آدم ساده لوحی است و اصلا به درد نمی خورد،پس ما باید بدانیم که کجا راست بگوییم و کجا دروغ بگوییم آنجایی هم که دروغ می گوییم باید بدانیم که داریم دروغ می گوییم،بعضی وقت ها دروغ می گوییم و خود هم نمی دانیم که داریم دروغ می گوییم و این موضوع جالب است زیرا آن لحظه که به مامور قسم می خوریم که من معتاد نیستم بدان که داری دروغ می گویی،یا مثلا بعد از مدتی که به کنگره آمدی و حال خوش پیدا کردیم مامور از ما می پرسد که معتاد هستی؟می گویی بودم اما الان نیستم،پس به راهنما دروغ گفتن ضد ارزشی است و چه اتفاقی می افتد،خود شخص نابود می شود و به ضرر خود شخص تمام می شود.

 

من زمانی که هر کار ضد ارزشی انجام می دهم تاثیر گذاری آن به چه صورت است؟تاثیر ضد ارزشی این گونه است،برای مثال بچه بودم و پدرم مرا به مهدیه می برد که آقای کافی روزه می خواند،انقدر پدر من مرا به روزه برد ولی من در آخر عملی شدم و هیچ تاثیری نداشت،آقای کافی در حین روزه خواندن می گفت ما هر کار بدی که انجام می دهیم انگار روی یک پیراهن سفسد یک لکه بجا می گذاریم و پیراهن سفید تبدیل می شود به پیراهن سیاه.حالا در قسمت کار های ضد ارزشی هم من هر کاری که انجام می دهم یک لکه به قول استاد امین بر روی روحم به وجود می آید روح باید سفید باشد به عبارتی هر چه تخته سفید تر باشد آن چیزی که بر روی آن می نویسیم بهتر خوانده می شود،هر چه کثیف تر باشد آن چه که بر روی آن نوشته می شود خواندنش سخت تر است،یا می خوانیم ولی نمی فهمیم چون تخته کثیف است.

ضد ارزش که در کنگره گفته می شود ما که نمی خواهیم قدیس بشویم،ما آمده ایم از اعتیاد خارج شویم و یکی از مسائلی که در حوزه ی اعتیاد یاد می گیریم این است که آموزش بگیریم و من تا زمانی که کار های ضد ارزشی انجام می دهم آموزش پذیر نیستم چون تخته ی سیاه یا لوح روح من قابل نوشتن نیست و سیاه است.

پس اول باید تخته تمیز شود از ضد ارزش ها چون هر چقدر از ضد ارزش ها خارج شویم روح قوی تر می شود و هر چقدر روح قوی تر می شود آموزش بیشتری را می شود گرفت،یعنی اینکه جن انسان ضعیف تر می شود و تا زمانی که شیطان درون سر و صدا می کند مانند زمانی که به مدرسه می رفتیم و یک نفر سرو صدا می کرد و نمی گذاشت که کسی درس را بفهمد،جن هم همین گونه است و نمی گذارد آموزش بگیریم پس باید روح خود را قوی کنیم و آموزش بگیریم تا روح ما قوی بشود،اگر می خواهیم از اعتیاد بیرون بیاییم کار ما گیر است و نمی توان گفت که می خواهم از اعتیاد بیرون آیم ولی بدون عبور از ضد ارزش ها.

من هجده سال است که در کنگره هستم و هنوز ندیدم که کسی بتواند این دو غذیه را با هم داشته باشد یعنی هم درمان اعتیاد و هم انجام ضد ارزش ها و همه ی کسانی که در کنگره درمان شدند کسانی بودند که آمده اند در کنگره و اول روی قسمت ضد ارزش خود کار کرده اند و واقعا آموزش  پذیر شدند و تا زمانی که آموزش پذیر نشویم نمی توانیم دریافت کنیم به قول سقراط می گوید که:باید گل کوزه گران شوی چون گل کوزه گران می تواند شکل بگیرد و هر گلی نمی تواند شکل بگیرد،گلی که نخاله در آن است نمی تواند شکل بگیرد،چون هر گلی به غیر از گل کوزه گری به حرف کوزه گران گوش نمی کند و در آخر هم شکل نمی گیرد یا اگر هم کوزه را درست کند کوزه از همه جای خود آب به بیرون می دهد،ولی گل ما وقتی درست می شود آنچه که استاد می گوید را می توانیم متوجه شویم و می توانیم بپذیریم،پس در کنگره هم به همین شکل است که اگر می خواهی درمان شوی باید گل کوزه گران شوی.

پس کار ما گیر است و اگر نمی خواهیم درمان شویم مسئله ای نیست،نه شیر شتر می خواهم نه دیدار عرب و اصلا مسئله ای  نیست که،کسی ما را به زور نیاورده است که اینجا،اما من برای شما قوانین را باز گو می کنم.قوانین کار در کنگره این گونه است که باید از مسائل ضد ارزش بتوانیم بیرون بیاییم که آموزش پذیر شویم و وقتی آموزش گرفتیم،البته ممکن است ما خیلی از مسائل را بشنویم اما خیلی کم می فهمیم،برای مثال یک معلم که دارد درس می دهد بیست نفر دارند می شنوند اما دو تا از شاگردان می فهمند حالا یا کسی دست بلند نمی کند یا یک نفر دست بلند می کند که در کنگره هم همین گونه است و باید این مسئله را بفهمیم که باید گل کوزه گران شویم و اگر گل کوزه گران نشویم نمی توانیم از اعتیاد بیرون آییم و من هم از روی تجربه ی خود می گویم و واقعا هم دیدم چون هنوز ندیدم کسی را که اینگونه به درمان رسیده باشد و هنوز ندیده ام که کسی بتواند دروغ گویی و خیلی از مسائل ضد ارزشی را داشته باشد و بعد بتواند در کنگره هم درمان شود و در این غذیه استثنا هم نیست.

اکثر بچه هایی که به رهایی رسیده اند ضد ارزش ها را تجربه کرده اند و البته کار سخت و پیچیده ای هم نیست،ما نمی گوییم که قدیس شویم فقط می گوییم که بد نباش.

 
 
تایپ:مسافران صالح و محمد علی
تنظیم در وبلاگ نمایندگی پرستار

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .