پروردگارا به من بیاموز تا در بازی زندگی تمام قوانین را رعایت نمایم هرگز حس فروتنی خویش را از دست ندهم و همواره افسار نفسم را در آن هنگام که دشوار به نظر میآید در دست بگیرم. نفس همچون رودی است که از روز الست یا شاید قبل از الست مسیری را شروع کرده و پایانش مشخص و معلوم نیست همواره بیان شده نفس چیزی است که تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن یعنی خواسته هم پیداست و هم پنهان؛ در واقع موجودیت تشکیلدهنده هر ذرهای در هستی نفس است این نفس مانند هر چیز دیگری از پایینترین مراتب یعنی جماد شروعشده تا به بالاترین درجه که انسان است میرسد. نفس با خواستههایش قابلشناسایی است و مواد تشکیلدهنده خواستهها چیزی نیست جز دانش و آگاهی؛ گویا هر چیزی بهاندازهای که معرفت و آگاهی گرفته باشد در مرتبهای از نفس قرار میگیرد و هر مرتبه دارای شعور خاص خودش هست همان شعور و آگاهی است که تعیین میکند هر ذره بوته بیابانی باشد یا درخت خرما؛ حیوان باشد یا انسان، در حقیقت تعیینکننده نفس است.
انسان همیشه در درونش خداوند را جستجو میکند اما وقتی نفس تربیتنشده باشد بدون اطلاعات و فهم به هر چیزی که میبیند دل میبندد. در پیام زیبای سی دی آمده بعضی وقتها در ادامه مسیر ممکن است چیزی بستر رود را آلوده سازد و باید کانالکشی نماییم شاید منظور بازی نفس باشد گرچه از دید ما موانع و مشکل به نظر میآید اما بایستی راه عبور را بیابیم تا رفتن برایمان لذتبخش شود هر چه محکم و استوارتر و بر مبنای دانش و آگاهی حرکت کنیم و جنبشمان برای دانستن و فهمیدن باشد دردهایمان کمتر است. طبیعی است که همه ما میخواهیم راهی را برویم که لذت ببریم اما عدم دانایی و اشتیاق کور کورانه سبب میشود مشقهایمان را دوباره بنویسیم پس انتخاب خواستههای ما به تناسب اندوختهای است که با خود حمل میکنیم با بزرگ شدن و گسترش دادن وجود، نفس هم تغییر میکند و سطح آن بالاتر میرود اگر قرار باشد ارزش پیدا کنیم داشتههای درون ما تعیین کننده هستند زمانی که خواستههای ما با آگاهی و انرژی پیوند بخورد دیگر عهدی با خود میبندند که هم جنس با چیزهای کم ارزش و بیبها نشوند و با قویتر شدن اطلاعات و عروج نفس به درجه بالاتر رفتوبرگشتها ادامه پیدا میکنند تا به اوج و کمال برسند.
بنابراین نفس با توجه به دانشی که کسب میکند وارد چرخه بعدی میشود و جسم در این بین مثل تنپوشی است که رها میشود ما فقط مالک داشتهها و اندوختههای درونمان هستیم. اگر به کلامالله نگاه کنیم گفتهشده در زمان مرگ نفس انسان تحویل گرفته میشود پس چیزی که مرگی نمیپذیرد نفس ماست ولی جسم حادث و از بین رفتنی است و نفس بهعنوان حقیقتی که بوده و هست و خواهد بود به زندگی خود ادامه میدهد. تنها وظیفه انسان تغییر و تربیت نفس خودش است هر کس بهاندازهای ارزش دارد که با آموزش نفسش را اهلی کرده باشد چراکه انسانی که قادر به شناخت خوبی و زیبایی باشد هرگز میل به بدی و پلیدی ندارد کسانی که کار ضد ارزش میکنند به خاطر این است که چرای آن را نمیدانند اگر به شناخت و معرفت برسند ممکن نیست دست به خطایی بزنند پس نفسی که قرار است به مرحله انسانی برسد آموزشهای بسیاری نیاز دارد.
ظاهراً تمام داستان این است که انسان دارای دو بُعد نفس و جسم یا صور آشکار و پنهان هست و اگر تاکنون در هر زمینهای به مشکل برخورد کردیم عدم شناخت از وجود و بازیهای نفس بوده وگرنه اگر به شناخت برسیم دیدنها متفاوت میشود و برداشت ما چنین است که حتی چیزهای بد برای رشد و ارتقای ما ساخته شده است چه زیباست به تفکری برسیم که بدانیم هستی بسیار هوشمند عمل میکند و هیچگاه دچار غرور و منیت نشویم حتی اگر به بالاترین درجه هم صعود کنیم باز به وجود آورنده نیستیم و تنها خالق هستی یکی است ما فقط تکثیر دهنده و انتقالدهنده میباشیم. انشا الله که اوقات خود را صرف آموزش و یادگیری کنیم و برای زمان ارزش قائل شویم بدانیم زمان مثل برق و باد در حال گذر است و منتظر هیچکس نمیماند همچنین قدر داشتههایمان، کنگره و کاری که در آن انجام میگیرد را بدانیم و تمام تمرکز و حواس خود را برای رام کردن نفس بگذاریم تا به شناخت و آگاهی بیشتری برسیم.
نگارش و ویرایش: همسفر زینب
ویراستار و ثبت: همسفر مهدیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1110