English Version
English

زمان بالاترین ثروت انسان است

زمان بالاترین ثروت انسان است

در مورد دستور جلسه در پایه‌های مالی و علمی کنگره من چه کرده‌ام، جناب مهندس همیشه حرف زیبایی می‌زنند که وقتی شخصی وارد کنگره می‌شود مثل این است که به او فرصتی داده شده و انسان‌های بسیاری که از قبل کسی پیش‌قدم شده و به آنها خدمت کرده؛ اکنون پیش‌قدم می‌شوند و به نفرات بعدی خدمت می‌کنند و این خدمت، در حقیقت با گذاشتن زمان و انرژی خودمان برای افرادی که وارد کنگره می‌شوند از انرژی حیاتی و توان خودمان به آن انسان‌ها می‌بخشیم. همانطور که زمانی انسان‌های بزرگی زمان و دانش‌شان را در اختیار ما گذاشتند و در درون ما جریان پیدا کردند و باعث شدند ما به بار بنشینیم و نکته همین به بار نشستن است، وقتی که انسانی به بار می‌نشیند؛ نوبت این است که میوه بدهد.
تصور کنید یک گیاه و دانه وقتی کاشته می‌شود، به خصوص درخت میوه برای چه اینقدر با ارزش است؟ زیرا این درخت‌ها وقتی به بار می‌نشیند شروع می‌کند به تولید کردن و میوه دادن حتی یک گل وقتی که شکوفه می‌دهد شاید قابل خوردن نباشد اما عطر، زیبایی و رنگش  موثر است و حتی اگر این‌ها نباشد و فقط یک علف سبز باشد نیز موجب تولید اکسیژن در فضا می‌شود و به مرحله تولید و اضافه کردن چیزی به هستی می‌رسد.
زمانی که نگاهمان به هستی اینگونه باشد، می‌توانیم پاسخ دهیم که کنگره چگونه به اینجا رسیده است. اگر قرار بود تمام آدم‌هایی که اینجا کار می‌کنند ماهی سه میلیون  که الان حداقل حقوق یک منشی معمولی و کار متوسط اینقدر است؛ پول بگیرد یا پول نگیرد و فقط مصرف کننده باشد، آیا توان این بود که ساختاری تولید شود؟ ساختاری زایش پیدا کند و ساختمان‌ها بالا بروند؟ من همیشه فکر می‌کنم علت اینکه جناب مهندس بر پایه‌های مالی بسیار تاکید می‌کنند این است که ما در دنیای ماده زندگی می‌کنیم و دنیای مادیات یا ماده را تحت امر خودت می‌کنید یا ماده شما را تحت امر و اختیار خودش قرار می‌دهد.
چند وقت پیش برای خرید وسایل خانه جایی رفته بودم که صحبت کنگره شد و آن آقا اصلا کنگره و من را نمی‌شناخت و گفت که آره جایی هست که این‌ها خیلی پولکی هستند و همش هر کی از در داخل می‌رود باید هفته‌ای اینقدر سی‌دی بخرد و پول توی سبد بریزد و گلریزون دارند و گروه‌هایی دارند که پول جمع می‌کنند و خوب کار و کاسبی راه انداختند. داشتم همین طور نگاهش می‌کردم که آدم در مورد چیزی که نمی‌داند چقدر راحت قضاوت و صحبت می‌کند. بعد بدون اینکه خودم را معرفی کنم وارد صحبت شدیم و در آخر آن آقا متوجه شد که اتفاقی که در کنگره رخ می‌دهد و آن دانشی که یه نفر با دو هزار و یا سه هزار تومان که اندازه پول سی دی‌اش هم نمی‌شود، بسیار با ارزش‌تر است و در کنگره اپلیکیشن را جناب مهندس درست کردند که ارزان‌تر بتوانند این آموزش‌ها را در اختیار افراد قرار دهند چون سی‌دی‌ها گران شده بود و اگر می‌خواست سی‌دی دست بچه‌ها برسد باید قیمت ۵ تا ۷ تومان هزینه می‌شد و اکنون نیز با حداقل قیمت سی‌دی بدست اعضای کنگره می‌رسد.
نکته اول اینکه اگر در دنیای ماده شما دارای ماده نباشید مثل این است که بخواهید خانه‌ای بسازید اما آجر و مصالح نداشته باشید، چطور می‌خواهید بسازید؟ و دوم اگر در دنیای مادی علم بر این دنیا را نداشته باشید، تسلط بر امور مالی نداشته باشید؛ می‌شوید یک بساز و بفروش الکی که فقط مصالح را دارد و یک خانه می‌سازد و زلزله سه ریشتری می‌آید و خانه تخریب می‌شود چون علم آن مواد و مصالح را نداشته‌اید یعنی مال را دارید و علم را ندارید پس علم هم قدرتش برابر با همان مال است.

به عقیده من پایه‌های مالی و علمی خیلی دستور جلسه جالب و درستی است زیرا کاملاً به هم وابسته هستند. یک سوالی از کودکی از ما کردند که به نظرم سوال بدی بود که علم بهتر است یا ثروت؟ به نظرم هر دو برابر است و نمی‌توانیم بگوییم علم بهتر است یا ثروت زیرا ثروت علم می‌آورد و بالعکس. به نظر شخصی من علمی که ثروت و آرامش ندارد از جهاتی علم نیست مثلاً یک عارف را چرا همه فکر می‌کنند حتما باید آدم گدایی باشد؟ یا فرستادگان خداوند در مصائب و سختی بودند اما دانشی در اختیار داشتند که لنگ قوت خود نبودند مگر اینکه از جای دیگری به زندان افتادند و از عمد در محرومیت قرار گرفتند اما اگر از آن دانشی که بالقوه داشتند؛ شرایطش بود و بالفعل استفاده می کردند به راحتی زندگی‌شان را تامین می‌کردند و آدم‌های ناتوانی نبودند و جایی در فقر و تنگدستی قرار گرفتند که دولتمردان آن زمان به آنها فشار می‌آوردند وگرنه در شرایط طبیعی هرگز در تامین قوت شب خود ناتوان نبودند که بخواهند کاسه گدایی بچرخانند که بندگان خدا به ما کمک کنید چون پول نداریم.
کسی که عالم است قطعاً می‌تواند از جنبه مالی نیز خودش را حمایت کند. نکته اینجاست که آیا کسی که ثروت دارد، می‌تواند خودش را از نظر علمی حمایت کند؟ تا حدودی بله اما بستگی دارد که آن مال از کجا بدست آمده باشد و تحت اختیارش باشد یا نباشد و نیروی آن مال دست او باشد یا نه که وارد این جزئیات نمی‌شویم.
این سوال که در استحکام پایه‌های علمی و مالی کنگره من چه کرده‌ام، یک سوال جدی است که واقعاً باید ببینیم که اینقدر به ما خدمات داده شد مثلاً من آمدم و پدرم در اینجا درمان شد و خودم ممکن بود تا ۱۷ یا ۱۹ سالگی شوهرم بدهند اما در اینجا تحصیلاتم را ادامه دادم و برادرم اینجا درمان شد و ورزشکار حرفه‌ای شد و آمدم اینجا ازدواج کردم که خیلی بچه‌های کنگره هستند اینجا می‌آیند و ازدواج می‌کنند یا آمدم اینجا زنی را که دوست داشتم به او رسیدم پس کلاً در حال گرفتن و دریافت بودم پس چه چیزی پرداخت کردم؟ این خیلی مهم است و من فکر می‌کنم این دادن و پرداخت کردن در درجه اول نشان از رشد یک شعور درونی در انسان است که انسان به نقطه‌ای برسد که وقتی می‌دهد و می‌بخشد، خوشحال است تا وقتی که فقط دریافت می‌کند و می‌گیرد. یک جایی می‌رسد که انسان حاضر است دست و پایش را نیز در یک راه بدهد چون فکر می،کند این کار درست است. بخشیدن قلب و موتور انسان را راه می‌اندازد و انرژی درونی را به تحرک وا می‌دارد و قلبمان را به تپش وا می دارد و عاشقی کردن است که قلب را به تپش وا می‌دارد و عاشقی یعنی بخشیدن و و عشق ورزیدن، صبوری کردن است، چنین انسانی وارد فاز دیگری شده و در مورد این مبحث فکر می‌کنم که یک شعور و رسیدن به یک تفکر و رشد درونی در انسان است که چه مقدار می‌بخشد البته به نظرم زمان گرانبهاترین مال در دنیا است. اینطور نیست که یک نفر صد میلیون بدهد بگوید من صد میلیون داده‌ام زیرا چند صد میلیارد داشته و صد میلیون داده در حالی که از کنگره زندگی‌اش را بدست آورده پس اگر کمک مالی می‌کنید، دستتان درد نکند اما در درجه اول برای خودتان این مبالغ را پرداخت کردید و منتی نیست که من صد میلیون پرداخت کردم یا این تعداد شاگرد داشته ام یا اینکار را کرده ام. ما هیچکدام‌مان منتی بر سر کنگره نداریم و آن جایی نیز که چیزی پرداخت می‌کنیم باز برای خودمان و رشد خودمان است و حس خوبی به ما دست می‌دهد مگر اینکه انسان از درون ریاکار شود یعنی انجام بدهد برای اینکه منفعتی داشته باشد و سودی ببرد که ماجرای این کاملا متفاوت است و هر کسی می‌تواند کلاهش را خودش قاضی کند. مثل اینکه یک چیزی را بخواهید و با یک نقشه‌ای بروید و زیر پای کسی بنشینید تا چیزی که می‌خواهید را به‌دست بیاورید در صورتی که اصلاً احساسی به آن آدم نداشتی و فقط خواسته خودت را می‌خواستی. این دیگر مربوط به درون انسان است که با شرافت قلبی و رشد وجودی خودش ببینید پرداخت‌هایش را با چه انگیزه‌ای انجام می‌دهد.
این را می‌دانم که بالاترین ثروت انسان زمانش است که زمان می‌گذارد و مال نیز جای خودش را دارد.
حالا در مورد زمان فردی می‌گوید من اینکه یک ساعت زمان بدهم به کنگره یک چیز است و اینکه یک ساعت کار کنم و دویست میلیون در بیاورم و بدهم به کنگره این یک چیز دیگر است، پس یک ساعت زمانش را می‌گذارد و ماحصلش را برای آینده کنگره و پایه‌های آیندگان می‌گذارد. در حقیقت کنگره برای آیندگان است و این آیندگان چه کسانی هستند؟ بچه‌های من، شما، نوه ها و نبیره‌های شما و نسلی که باید زندگی را ببرند جلو و شاید یک زمانی خود ما برگردیم و دوباره در این چرخه چیزی که می‌کاریم برای خودمان کاشتیم.

 
با سپاس همسفر شانی کمک راهنمای لژیون پانزدهم
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا لژیون بیست و یکم
همسفران نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .