همسفر مرضیه به همراه مسافر خود داوود با 15 سال تخریب و آنتی ایکس مصرفی شیره و شیشه وارد جمعیت احیاء انسانی کنگره شدند و با طی 13 ماه سفر به راهنمایی همسفر پونه و مسافر امیر صالحزاده، راهنمای لژیون چهاردهم، مدت 3 سال و 5 ماه است که به درمان و رهایی رسیدهاند؛ همسفر مرضیه در این مدت جایگاههای خدمتی مرزبانی، راهنمای تازهواردین، ورزشبان و... را تجربه کرده است، اکنون حدود 3 ماه است که شال کمک راهنمایی خود را دریافت کرده و در این جایگاه مشغول به خدمت است، به پاس تلاشها و خدمتهای او مصاحبهای به صورت مجازی با این همسفر کنگره60 ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
لطفا برای ما از احساسی که در دو ماه اخیر در رابطه با تشکیل لژیون داشتید بگویید، آیا تغییری در زندگیتان حس میکنید؟ اگر بله آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
درابتداسال 99 را به تمام عزیزان تبریک و برای تمام کسانی که خواستار صلح و موفقیت هستم آرزوی توفیق میکنم.
در دی ماه سال 1398 فرمان تشکیل لژیون توسط جناب مهندس و سرکارخانم آنی بزرگوار برای من صادر شد و از همان ابتدا که پیمان بستم سنگینی این مسئولیت را احساس کردم و باعث شد که اگر صحبت و یا گفتهای را در لژیون بیان میکنم، خودم آن را انجام داده باشم، چون معتقدم سخنی که از دل برآید قطعاً بر دل خواهد نشست پس استوارتر و محکمتر شدم و خداوند را شاکرم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من داد، چراکه ارزیابی خودم از این احساس مثبت است.
در سیدی «عشق و ایمان» جناب مهندس به این نکته اشاره میکنند که افراد سالم و صالح با سرشت خوب میتوانند به افرادی که مشکل دارند، کمک کنند و این موضوع درحقیقت مستلزم آن است که من برای رسیدن به یک انسان خوب باید برای تزکیه و پالایش خودم تلاش کنم.
با توجه به اینکه شما در دوران مرزبانی خود در امتحان کمک راهنمایی شرکت کردید، همراه داشتن این مسئولیت و در کنار آن مطالعه برای آزمون، چه چالشهایی و یا چه کمکی در این راستا به شما کرد؟
مرزبانی دوران بسیار شیرینی برای من بود و در این دوران توانستم در کنار اساتید بسیار خوب کنگره آموزشهای مفیدی بگیرم. همه جایگاههای خدمتی برای من آموزنده و زیبا هستند ولی جایگاه مرزبانی تمامی قوانین زندگی را برایم به صورت عملی نشان داد؛ در جایگاه مرزبانی از تازهواردین گرفته تا اسیستنت در تعامل هستیم و این خود نقطه عطفیست که بزرگترین چالشها را به همراه داشت.
من تمام آنچه را که در جزوهها به صورت تئوری خوانده بودم، در این جایگاه باید به منصه ظهور میگذاشتم و این موضوع کمک بسیار بزرگی به من کرد.
«راهنمایی مانند بندبازی است» با توجه به این جمله، از نظر شما مهمترین ویژگی یک راهنما برای اینکه بتواند در این بازی پیروز باشد، چیست؟
وقتی وارد کنگره میشویم، به علت آسیبهای دوران اعتیاد قطعا یک بههمریختگی گریبانگیر ماست؛ حال یک راهنما باید این قدرت را داشته باشد که بتواند این فرد را که همانند پازلی بهمریخته است، مرتب کند و سر و سامان دهد، حال چه از نظر ظاهری، صور آشکار و چه از نظر درونی، صور پنهان. این موضوع اقتدار و مدیریت یک راهنما را میطلبد.
شما پیش از این در جایگاه راهنمای تازه واردین نیز خدمت کردهاید، از دیدگاه شما خدمت در چنین جایگاهی تا چه حد میتواند برای فردی که کمک راهنما میشود، مفید واقع شود؟
فرد تازهوارد هنگامی که به قصد درمان وارد کنگره60 میشود، نخستین شخصی را که ملاقات میکند، راهنمای تازهواردین است. من در ابتدا وقتی با این افراد صحبت میکردم، تا مدتها مسائل آنها را با خود یدک میکشیدم و این انرژی زیادی از من صلب میکرد؛ تا اینکه با اساتید صحبت کردم و حتی این جمله را گفتم که من ظرفیت این را ندارم که راهنما شوم، چون مسائل افراد با من میماند و آنها فرمودند که به مرور درست میشود و این جایگاهها هستند که ما را انتخاب میکنند، نه ما آنها را. اگر خواهان خدمت در جایگاهی باشیم باید برای آن جایگاه تلاش کنیم، من نیز خواستار جایگاه کمک راهنمایی بودم و سعی کردم زمینه را مهیا کنم؛ یکی از این کارها بالا بردن ظرفیتم بود. در ابتدا برای افرادی که مشکلات آنها را شنیده بودم، دعا میکردم و این به من قدرت میداد، به طوری که بعدها اگر فردی میآمد و میگفت شما به من مشاوره دادهاید، او را به خاطر نمیآوردم. بالابردن ظرفیتم به من کمک کرد که در قضاوت قرار نگیریم و بهتر بتوانیم مسیر را ببینیم و بعدها بتوانم با دانایی بیشتر راهنمایی کنم.
باتوجه به وضعیت پیش آمده در مورد بیماری اخیر و تعطیل شدن لژیونهای حضوری، برداشت شما از این جریانات چه بوده؟ و این روزها حال و هوای لژیونهای مجازی را چگونه تجربه میکنید؟
خداوند را شاکرم که در کنگره هستم و ما مرتب در حال آموزشهای مفید از زمین و سما هستیم. در سفر اولم سیدی «بوته آزمایش» از جناب مهندس را گوش دادم و البته نوشتم؛ بعد از آن اتفاقی برای مسافرم افتاد که به یاد گفتههای جناب مهندس افتادم و خیلی به من امید و دلگرمی داد و کمک کرد خودم را نبازم. از آن زمان تا اکنون مطمئنم ما مرتب در بوته آزمایش هستیم و این دانایی هر فرد است که میتواند به کمک آن فرد بیاید تا بتواند از هرگونه آزمایشی بیرون بیاید. این وضعیت جاری هم نوعی آزمایش است و اینکه ما باید بتوانیم با آموزشهایی که گرفتیم با زمین و طبیعت دوست باشیم و شاکر خداوند باشیم تا بتوانیم ازاین آزمایش هم سربلند بیرون بیاییم.
در مورد لژیون مجازی که خوشبختانه فضای آن مهیا شده و باید در هر لحظه از این امکانات بهترین استفاده را داشته باشیم، فکر میکنم افرادی که قبلتر در فضای حقیقی در تعاملات بودند، در حال حاضر نیز میتوانند بهراحتی ارتباط برقرار کنند و بقیه افراد هم به کمک راهنما موتور حرکت آنها شروع به کار میکند.
در پایان ضرورت حضور در لژیونهای مجازی در این روزهای دوری از کنگره را تا چه اندازه میدانید؟ و برای حضور فعال رهجویان در این فضاهای آموزشی چه پیامی دارید؟
خیلی خیلی واجب و ضروریست، ما میدانیم که این روزها تشنجی در بیرون و داخل خانههایمان حاکم است و در این میان لژیونهای مجازی به عنوان چشمهای هستند که انرژی و امید را به دل ما سرازیر میکنند. شاید بپرسید چگونه؟ و من میگویم: با مشارکتها، نوشتن سیدیها، شرکت در آزمونها و... انرژی میدهیم و در مقابل انرژی دریافت میکنیم؛ پس بهتر است که در لژیون فعال باشیم چراکه آب راکد تبدیل به مرداب میشود، پس در جهت تبدیل به چشمههایی جوشان باشیم نه فاضلابهای راکد. به امید روزی که در کنگره حضوری یکدیگر را زیارت کنیم که وعده خدا نزدیک و حق است.
تهیه و تنطیم: همسفر الهه، لژیون دوم
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
938